خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰

سلام دوستان

بنده نزدیک یک ساله عقد کردم و تا سه ماه اول کم کم به خانومم نزدیک شدم و خجالتا رو کنار گذاشتیم و خلاصه هم خودم و هم ایشون رو با روش های دوران عقد ارضا میکردم.

حالا مشکل اینه که دو سه هفته من هر چی به سمت ایشون میرفتم ایشون یه جوری منو میپیچوند و کامل برای دوری از رابطه جنسی از من فرار میکردن. خلاصه اون دو سه هفته اعصاب بنده رو به هم ریخته بودن تا اینکه تصمیم گرفتم بهشون بگم مشکلشون چیه؟

ایشون میگه از سه هفته قبل به یکباره از رابطه جنسی چندشش شده و اصلا دیگه نمیتونه به رابطه جنسی فکر کنه. در ضمن ایشون میگفت کاری به من هم نداره و حتی یکی دیگه هم در این مورد حرف بزنه حالش بد میشه. و هر چی ازشون میپرسم که من یه کاری کردم یا اینکه چیزی دیده یا شنیده که اینطوری شده میگن نه و همینطوری اینجوری شدن.

هر دو تصمیم گرفتیم یه مدتی رابطه جنسی رو کنار بذاریم و چون منم دیدم ایشون تقصیری نداره گفتم مشکلی نداره و احتمالا به خاطر شرایط استرس زایی بود که اطرافمون به وجود امده بود و احتمالا به مرور زمان درست شه .

خلاصه الان نزدیک پنج شش ماهه گذشته و هنوز ایشون مثل قبلا و حتی حاضر نیستن من از روی لباس خودم رو ارضا کنم و هر چی بگم تحت فشارم فایده نداره و باید خیلی روزا زجر بکشم و تحمل کنم. من زمان مجردیم مشکلی از این بابت نداشتم ولی الان لذت حلال رو میتونم ببرم و نمیشه و اینه که نه میتونم از فکرش در بیام و نه اینکه خودم رو ارضا کنم.

بنده الان دو ماهه میگم ایشون به یه روانشناس یا کسی که تخصصش تو این زمینس مراجعه کنه ولی ایشون یا میگه خجالت میکشه و یا اینکه میگه این چیزا الکیه و باید خودم کم کم خوب شم. و الانم که قبول کرده بره ولی دو هفتس خبری نیست و نرفتن .

متاسفانه این شرایط باعث شده صمیمیت بینمون کم کم از بین بره، اوایل اصلا به روی خودم نمیوردم ولی الان خیلی از مواقع من از دست ایشون بی مورد عصبانیم البته چون خیلی دوستشون دارم تا میتونم خودم رو کنترل میکنم و به روشون نمیارم ولی بازم تابلوه .

الان چند وقته سعی میکنم حتی نگاهشون هم نکنم تا تحریک نشم ولی خوب این داره به صمیمیتمون ضربه میزنه  و به خودشون هم گفتم و میگن از این شرایط دارن زجر میکشن ولی بازم نمیرن پیش یه متخصص.

به نظرتون الان من چه کنم؟ هم خودم  و هم خانومم خجالتی هستیم و کسی نیست که بتونیم در این مورد باهاش صحبت کنیم. به نظرتون امیدی هست در طی زمان همینطوری ایشون خوب شن؟

*در ضمن بگم که کلا همیشه شرایط استرس زا در خونواده و اقوامی که باهاشون زندگی میکنیم برقراره و ممکنه تاثیر همون شرایط باشه ولی خوب این شرایط شاید تا آخر عمرمون هم از بین نرفت، آخه تا کی باید صبر کرد؟!
  • ۹۵/۰۶/۲۳
  • یه دوست

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی