خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۲۹ مطلب در مهر ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
سلام
ببخشید من یه داستان سکسی خوندم و از الت تناسلیم یه مایعی ترشح شد که نمیدونم غسل بش واجبه یا نه؟ مقدارش زیاد نبود ولی خب نمیدونم حکمش چیه؟ (مرجع:رهبر) و اینکه میگن اگه اب از خانم خارج شه غسل بش واجب میشه این اب چجوری هس؟ از کجا بفهمیم کدوم ترشح پاکه کدوم نیس؟
لطفا زود ج بدین که به نمازام شک دارم

پاسخ:
سلام
اگه فقط در حد تحریک بوده و به اوج لذت جنسی نرسیدید خروج اون مایع غسل نداره . بنابر نظر مرجع تقلید شما ، در صورتی یه خانم بدون دخول جنب میشه که در اوج لذت جنسی مایعی از اون خارج بشه . بنابراین مایعاتی که قبل از رسیدن به اوج لذت جنسی از خانم هایی که مرجع تقلیدشون مقام معظم رهبری هستند خارج میشه پاک هست و نیازی به غسل کردن ندارند .
فکر نکنم لازم به گفتن باشه که خودارضایی و گرفتاری های بعدی از یه جایی مثل خوندن داستان های سکسی شروع میشه .
موفق باشید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

رضا:

بیشتر خانمها جواب بدهند
به نظر شما علت وجود مهریه چی میتونه باشه .
آیا خانمها حاضرند مسئولیت تامین زندگی زناشویی را از نظر مادی تقبل کنن و حق طلاق و سکونت هم با اونها باشه ولی به مردان مهریه بدهند (فکرکنید و جواب بدهید)

میدونید از این نظر میگم که وقتی بیشتر فشار اقتصادی خانواده روی دوش مرده چرا خانمها اینهمه روی یه مسئله ایکه کوچکترین تاثیری روی برقراری روابط عمیق احساسی نداشته اصرار میورزند.و اگه مردی مجبور بشه ادامه رابطه را بپذیره وقتی احساسی بین زن و شوهر برقرار نباشه طلاق عاطفی اتفاق میفته در عین حال که شاید از نظر مردم و قانون هنوز زن و شوهر باشن و مهریه همچنان در لفظ اهرم خوشبختی ظاهری باشه

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
بنده از کاربرای سایت سوال داشتم که چرا عمده ی دخترای مذهبی بد خلق هستند من سه تا کیس برای ازدواج انتخاب کرده بودم که هر سه مذهبی و مقید بودند ولی متاسفانه وقتی تحقیق کردم راجب اخلاقشون هرسه کیس مغرور و بد اخلاق بودند کلا" قید دختر مذهبی رو زدم در حالی که خودم مذهبی هستم ولی خیلی میترسم .
چرا اخلاقتونو درس نمیکنید آخه
من چطور میتونم یک همسر خوش اخلاق و مقید پیدا کنم


پاسخ :
سلام
به نظر بنده شما دارید اشتباه بزرگی می کنید . غرور داشتن برای یه دختر در اجتماع از واجبات محسوب میشه . این غرور داشتن این قدر مهمه که حتی حضرت علی علیه السلام هم بهش اشاره کردند .

بدخلقی با نامحرم هم مثل همون غرور داشتن هستش . دقت داشته باشید که بد خلقی با بی احترامی فرق می کنه . اگه سعی کنید با یه دختر مذهبی ارتباط برقرار کنید طبیعتا بد خلقی می بینید و اگه اصرار کنید ممکنه کار به بی احترامی هم بکشه . درستش هم اینه که در صورت اصرار ، دختر مذهبی باید تند برخورد کنه .

پس اگه از اخلاق اون 3 دختر در جمع دوستاشون مطلع نیستید همون طور که گفتم دارید اشتباه می کنید . اگه از رفتارشون در جمع های زنانه خبر دارید و این طور میگید بحث فرق می کنه .
موفق باشید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
ﺳﻼﻡ ﺧﺪﻣﺖ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺩﻣﯿﻦ ﻋﺰﯾﺰ ﺳﻮﺍﻟﻤ ﻮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﯿﭙﺮﺳﻢ
ﻧﻈﺮﺗﻮﻥ ﺭﻭ ﺭﺍﺟﺐ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﯾﮏ ﭘﺴﺮ 27 ﺳﺎﻟﻪ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺩﺧﺘﺮ 16 ﺳﺎﻟﻪ
ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﻢ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﺁﻗﺎ ﭘﺴﺮ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﮐﺮﺩﻩ ﺧﻮﺷﮑﻞ ﺧﻮﺷﺘﯿﭗ ، ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﻥ ﮐﺎﺭ ﺩﺭﺳﺖ ﯾﻌﻨﯽ ﺗﻮ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻥ ﺩﺧﺘﺮ ﻫﻢ ﻣﺎﺷﺎﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰﺵ ﺍﻭﮐﯽ ﻭ ﭘﺎﮐﻪ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﻋﻘﻠﯽ ﻫﻢ ﺑﺪﺵ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺗﯿﺰﻫﻮﺷﺎﻧﻢ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺨﻮﻧﻪ ﺍﯾﻨﻢ ﺗﻮﺿﯿﺤﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﺗﺎ ﺟﻮﻭﻥ. ) ﺳﻮﺍﻝ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﺑﻮﺩﺍ ﺗﻮﺿﯿﺤﺎﺗﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺍﺳﺎﺗﯿﺪ
ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﺟﻮﺍﺑﺎﺗﻮﻥ
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

دو روز پیش بعد از کار رفتم دستشویی و ادرار کردم بعد که بلند شدم حس کردم هنوز مقداری ادرار دارم پس دوباره نشستم که ادرار کنم اما در کمال تعجب مقداری منی از آلتم خارج شد. اصلا تحریک نشده بودم و حتی موقع خروجش اون حسی رو که موقع ارضا شدن دارم رو نداشتم.
آیا مشکلی دارم؟ آیا میکنه دوباره اتفاق بیفته؟ چی کار کنم؟
روم نمیشه برم دکتر وقتش و ندارم . لطفا جوابمو بدید آقایونی که این اتفاق واستون افتاده یا خانم هایی که واسه بهشون یا شوهراشون این اتفاق افتاده بگن و راهنمایی کنن که مشکل چی بوده و چیکار باید کنم؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
دختری هستم بیست ساله و از نظر اطرافیان زیبا و خوش برخورد . من مذهبی هستم و پایبند به اصول اخلاقی . اخیرا با یکی از خاستگارانم که یکی از بهترین خاستگارم بود دارم اشنا میشم ... ایشون از هر جهت مطلوب من هستند از نظر مالی - اخلاقی هم کفو هستیم . فقط مشکلی که این وسطه ایشون همین دیروز اعتراف کردند اهل قلیون هستند و تفریحی میکشند گاهی سالی یکی دو بار در جشن های عروسی مشروب میخورند .

البته بمن گفتند که حتما کنار میزارم مشروب رو هر چند سالی یک بار یا دو بار است. حالا من چیکار کنم؟ نمیخوام از دسش بدم چون از هر لحاظ مطلوبه فقط این یه مورد رو مشکل دارن باهاش!

بنظرتون گفته کنار میذارم میذاره؟ بیشتر اقایون جواب بدن یه مرد میتونه اراده کنه همون سالی یکی دوبار مشروب رو هم کنار بذاره؟


پیشنهاد :

بخاطر ازدواج با تو از تمام کارام دست بر میدارم

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من یه پسر ۲۳ ساله هستم که دو ساله با دختر داییم که دو سال ازم کوچیکتره عقد کردیم. شاید همین الان بگید تو که توی ۲۱ سالگی ازدواج کردی معلومه الان باید اینجا از مشکلاتت بنویسی.

ولی خب مشکل ما سنمون نیست. مشکل من اینه نمیدونم مشکلمون کجاست؟! الان دو سه ماهی هست که خانومم میگه باید از هم جدا بشیم. میگم آخه من معتادم ؟ دختر بازم ؟ چشم چرونم ؟ چیم ؟ میگه آره دیگه.

مشکل من همینه که شما فکر میکنید حتما باید یه چنین مشکلاتی وجود داشته باشه تا آدم از یکی خوشش نیاد! هر چی میگم مشکلم چیه یه چیزایی میگه که واقعا نمیدونم چی باید بکنم؟ میگه تو آدم جذابی نیستی. میگم چرا ؟ میگه والا نمیدونم. تو یه طور رفتار کردی که الان اینطور هستی توی نظرم...

در صورتی که من تو این مدت احترام تمام براش قائل بوده‌ام. هیچ وقت خودمو برتر از اون نمیدیدم. در هیچ موردی بهش زور نمیگفتم. در هیچ موردی اذیتش نمیکردم. توی درس، توی هر چیز کمکش میکردم. کاملا اون رو یه آدم مستقل، کاملا برابر با خودم میدونستم.

اگه میگفت فلان ظاهرت، فلان چیزت ایراد داره سعی میکردم درست کنم. هنوزم اگه بگه مشکل چیه تموم تلاشمو میکنم درستش کنم. با اینکه لاغرم ولی تیپ و قیافه‌م هم بد نیست.

من دانشجوی رشته حقوق یکی از دانشگاه‌های دولتی خیلی خوب هستم و درسخون و تمام تلاشمو دارم میکنم برای قضاوت یا وکالت قبول شم ولی خانومم دائما باهام بدرفتاری میکنه و چون به دلیل خانواده‌هامون نمیتونم به هیچ وجه طلاقش بدم (مادر خانومم ( زن داییم) سکته مغزی کرده و برادر خانومم هم به تازگی طلاق گرفته و اگه منم طلاق بگیرم میشه به قول معروف قوز بالای قوز) بسیار کلافه و سرخورده شدم.

یکی بیاد بهم بگه اشکال کار کجاست؟ آیا چنین مورد مشابهی کسی تا حالا داشته؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من چند ماهی از تشکیل زندگی مشترکم می گذره ولی تا کنون موفق به دخول نشدیم، چون حین دخول درد و سوزش شدیدی احساس می کنم که عملا دخول را غیر ممکن می کنه. به پزشک مراجعه کردم، تشخیص واژینیسموس ( انقباض غیر ارادی عضلات واژن ) را دادند و انجام تمرینات یوگا را پیشنهاد کردن. می خواستم ببینم کسی تجربه مشابهی داشته و آیا درمان شده. واقعا نگران این موضوعم

ممنون میشم راهنمایی کنید.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

خدا رو شکر من زندگی و شوهر خیلی خوبی دارم، از نظر همه چی تامین هستیم ، هیچ مشکل خاصی تویه زندگیم وجود نداره به غیر از یک چیز ...

تنها مشکلم عدم لذت از زندگی هست. من نمیتونم از زندگیم لذت ببرم. از شوهرم نمیتونم لذت ببرم. از رفاهی که دارم نمیتونم لذت ببرم. بین دیگرون الکی میخندم تا ناراحت نشن ولی هیچ چیزی نمیتونه من رو خوشحال کنه. اینجوری خیلی اذیت میشم.  دوست دارم یکی کمکم کنه ولی ....😔

نمیدونم مشکل کجاست ؟ به مشاور هم مراجعه کردم ولی متاسفانه تاثیره جالبی ندیدم. کسی بین شما بوده که در عین خوشبختی، ناراحت و غمگین باشه ؟ بعدش چیکار کرده که خوب شده ؟

این رفتارم به شکل غیرمستقیم داره رویه زندگیم آروم آروم تاثیر میذاره. دوست دارم جلوش رو بگیرم ولی اصلا نمیشه.

ممنون میشم راهنمایی کنین چون هیچ چیزی بدتر از لذت نبردن از زندگی نمیتونه باشه.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

بنده دختری 24 ساله هستم و 1 ماه هست که عقد کرده ام با پسری که به اصرار خودم و علی رغم مخالفت شدید خانواده با او عقد کردم.

خانواده ام شدیدا مخالف بودند تا این حد که در مراسم عقد من حضور نیافتند به این دلیل که من ترکمن بودم و اون نبود و این از دید خانواده ام یعنی طرد شدن دختر .

از طرفی پسر و خانواده ی او کاملا در تمام مراحل حامی من بوده و طی این دو سال همیشه بهم عشق ورزیدن. به طور کلی نامزدم از هر نظر یک مورد شایسته و قابل قبول است و به من هم خیلی خیلی علاقه دارن.

در ابتدا من هم همینطور بودم ولی الان که عقد کردیم و اینکه دیگه ارتباط زیادی با خانواده ام ندارم انگار شور و شوقی برای این زندگی ندارم؛ حس می کنم نباید برای ازدواج با نامزدم اینهمه سختی تحمل می کردم و الان از زندگیم احساس رضایت ندارم.

روزهای خیلی سختی برای راضی کردن خوانوادم پشت سر گذاشتم ولی حالا حس می کنم میتونستم با خواستگارایی که خوانواده پیشنهاد داده بودن ازدواج کنم و یک زندگی نرمال و بدون استرس رو شروع کنم با عروسی خوب و ارتباط با بقیه ی فامیل نه زندگی که دائما اضطراب دارم که خانوادم چی میشن.

انگار دیگه احساساتی ندارمو هیچ موضوعی خوشحال یا ناراحتم نمی کنه. نامزدم و خانواده اش همیشه بهم محبت کردن و تقریبا هر چیزی بخوام برام فراهم کردن ولی از اینکه دارم ازدواج می کنم اصلا خوشحال نیستم. نمی دونم آیا این مشکل حل شدنی هست یا باید این ارتباط رو تموم کنم. در ضمن احتمالا 3 ماهه دیگه از ایران خارج میشیم برای تحصیل در کشور دیگه.

لطفا راهنماییم کنین.

ممنونم.
  • یه دوست