خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰
سلام
با آرزوی سالی خوب برای همگی
پسر 25 ساله ای هستم که الان مدت یکساله با دختر خانوم 23 ساله ای نامزد هستیم و شهریور ماه عروسیه و میریم سر خونه و زندگی. متاسفانه مسئله ای پیش اومده که من از اون بسیار ناراحت هستم و اون هم شک بیجا و زیادی همسرم است البته من اینظور فک میکنم . فکر میکنم خانم های ایرانی کلا کمی شکاک باشن ولی نمی دونم این رفتار طبیعی است یا خیر ؟
واقعیتش ترسی ندارم چون کار اشتباهی انجام نمیدم ولی احساس خوبی هم ندارم . حالا میخواستم بدونم چنین رفتاری عادی است یا خیر ؟؟؟

مورد اول اینکه بطور کلی همسرم همیشه تلفن همراهم را چک میکنه . من معمولا 3 روز در هفته پیش هم هستیم ولی همیشه متوجه میشم که این کار را انجام میده ، یا به بهانه های مختلف و یا پنهانی و معمولا همیشه حواسش هست که من متوجه نشم . البته منم هر دفعه می فهمم ولی اصلا به روی خودم نمیارم چون فکر میکنم اگر بخوام حساسیت نشون بدم بدتر بشه و حساس تر و شکاک تر. من خودم فک میکنم بعد از مدتی اگه ببینه خبری نیست حداقل اعتمادش بیشتر بشه.

مورد دوم اینکه یک روز که رفته بودیم بیرون وقتی داشتیم از جلوی آزمایشگاه رد میشدیم من را مجبور کرد آزمایش اعتیاد بدم . من خیلی بهم برخورد ولی چیزی نگفتم . تا دو هفته خیلی از دستش ناراحت بودم و رابطمون خیلی سرد شد یطوریکه از چشمم افتاد . ولی اون اومد و عذر خواهی کرد و گفت که اشتباه کرده و توی اینترنت خونده اینکار را انجام بده و بعد آشتی کردیم .
  • ۰
  • ۰

سلام

من دختری 29 ساله هستم . حدود شش ماهه که  با همکارم از طریق پیامکی ارتباط داریم البته ارتباط محترمانه و در حد سلام و احوالپرسی و در حیطه کاری. ایشون آغاز کننده این رابطه بودن و اوایل این ارتباط خیلی حرف از ازدواج میزدن و بطور غیرمستقیم میخواستن نظر من رو نسبت به ازدواج با کسی با شرایط ایشون بسنجن و من هم طوری برخورد کردم که باید فکر کنم و خانواده باید نظر بدن چون مردد بودم .

ایشون چند بار هم بطور غیر مستقیم ابراز علاقه کردن و من با گذشت این زمان  شک و دو دلیم از بین رفته و حتی با خانواده هم در میان گذاشتم که احتمال اینطور موردی هست اما یه مشکل بوجود آمده و اون هم اینه که جدیدا ایشون دیگه به هیچ وجه حرف از ازدواج نمیزنه  واقعا دلیلشو نمیدونم .

اما تقریبا هر روز احوالمو  میپرسه من احتمال میدم بخاطر مشغله کاریش یا شرایط بد مالیش باشه .البته یه بار که ناراحت بودم حرفی زدم که خیلی ناراحت شدن و تقریبا از اون موقع حرفی نزدن البته از دلشون درآوردم و کلی عذرخواهی کردم .

الان ایشون فقط احوال میپرسن و گاهی اوقات هم تاکید دارن ما دوستیم و یه رابطه سالم داریم و واقعا هم همینطوره . 

بغیر ایشون هم خواستگار داشتم و دارم که قسمت نشده و مشکل ایجاد شده. من واقعا سردرگمم و حالم بده . میخوام بدونم چطور باید بفهمم که آیا هنوز هم این همکارم قصد ازدواج دارن یا نه؟

البته ایشون چند بار غیرمستقیم گفتن که میترسن از پیشنهاد ازدواج دادن.  من خیلی با ایشون رودربایستی دارم و میخوام یه راهکار بدین که بطور غیرمستقیم نظر مثبت خودمو بهشون بفهمونم و از طرفی بفهمم اصلا ایشون قصد ازدواج دارن یا خیر؟

چون بعضی وقتا تاکید میکنن ما دوستیم شک کردم که شاید نظرش برای ازدواج برگشته و میخوان دوست معمولی و خانوادگی باشیم.

ممنون میشم نظرتون رو بگین

با تشکر فراوان
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من ٧ سال خودارضایی میکردم وحافظه ام ضعیف شده بود، تمرکزم کم شده بود و... الان نزدیکه ٢ ماهه که ترک کردم ولی به خاطر فشار جنسی تمرکزم از قبل هم کمتر شده .

من ٣ ماه دیکه کنکور دارم واسه همین تمرکز واسم اهمیت زیادی داره.میشه راهنماییم کنین؟ اخه اینکه هر بار فشار جنسی زیاد میشه راه برم، نماز بخونم، دعا بخونم و... وقتم هدر میره که من الان اصلا وقتی ندارم واسه این کارا.

در ضمن اینکه میکن خودتو مشغول یه کار دیکه بکن ،من کلا مشغول درسم پس این راه حل واسه دور شدن از این مرض لعنتی جواب نمیده.

ممنون میشم در مورد برکشت تمرکزم به حالت عادی راهنماییم کنین .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
با سلام خدمت دوستان عزیز...
من 4 ساله ازدواج کردم و با خانمم مشکلی نداشتم تا حالا خدا رو شکر. شاید مشکل من واسه خیلیا خنده دار باشه ولی منو بد جور عذاب میده...
مادر زنم همیشه پیگیر قیمت سکه هست یعنی تو جمع های خونوادگی مثلا میگه سکه رفت بالا یا اومد پایین... وقتی قیمت سکه میره بالا با خوشحالی مطرح میکنه .
واسم همیشه سوال بود ایشون که سکه ای واسه خرید و فروش ندارن چه چیزی غیر مهریه دخترش مد نظر شه... ؟
چند بار خواستم با کنایه دلیلشو بپرسم  گفتم شاید ناراحت بشه  با خانمم مطرح کردم اونم میگه فقط کنجکاوه...
حالا به نظر شما نیت اون چی میتونه باشه ...ایا میخواد از من زهره چشم بگیره؟ به نظرتون بش تذکر بدم،؟
چون واقعا داره این موضوع آزارم میده و ممکنه عواقب خوبی نداشته باشه... اینم اضافه کنم مهریمون 200 سکه هست که با پافشاری مادر زن و جوگیر شدن من و خامیم شد اینقدر...
با تشکر از پاسخ دوستان
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

میخواستم برم خارج..

سلام
من پسری تقریبا ۲۳ ساله دانشجوی ترم آخر یکی از رشته های معمولی تو ایران هستم . که البته در زمان کنکور تلاش مضاعف داشتم که رتبه در حد عالی داشتم و الان میتونستم در بهترین رشته ها دانشجو باشم ولی بدلیل اینکه یکی از بستگان نزدیکمون خارج کشور هستش و به من وعده داد ساپرتم میکنه برم اونور برای همین این رشته رو انتخاب کردم و در واقع هدفم فارغ التحصیل شدن تو این رشته ادامه تحصیل اونور و ادامه ماجرا بود .

همه چیز خوب بود تا اینکه وارد دانشگاه شدم متاسفانه همون ترم اول یکی از دخترا بدجور دلمو برد ولی با توجه به هدفم و اینکه از ارتباط با دخترا بدم میاد ( در حد سلام ) خودمو نگه داشتم هر چند خیلی داغون شدم و حتی درسام هم به حد مشروط نشدن شد البته خودش متوجه قضیه شده بود چون همیشه هواشو نگه داشتم و شاید تو دلش ازم ناراحت باشه چرا نمیرم جلو چون احساس میکنم اونم ازم خوشش میاد !!!

به هر حال تا الان صبر کردم ولی حالا ترم آخر اصلا وضعم خیلی خراب شده خوب از اون ور هم پدر مادرم دختر همون فامیلمون رو برام در نظر گرفتن !!! با اینکه دختر بسیار مهربان و متینیه ولی ما همیشه مثل خواهر برادر بودیم و هیچوقت نمیتونم در موردش مثل همسر نگاه کنم!!!

به هرحال من میخوام همه چیو بهم بزنم برم با دختر مورد علاقم صحبت کنم !!! ولی از آیندم میترسم!

حالا بنظرتون ؛

قید خارجو بزنم و اینجا دنبال شغل آبرومند باشم و در واقع حرف پدر مادرم هم گوش نکنم یا قید دختری رو که تو سه سال نشد رو بزنم ولی انصافا نمیتونم و احساس میکنم بعدها رو زندگیم تاثیرش رو بذاره همونطور که تو این مدت گذاشته  !!!
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
اولین بار که نامزدم منو بوس و بغل کرد من حس بد و چندشی نداشتم ولی خوب لذت هم نبردم انگار که یه بوس معمولی با همجنسم باشه! با اینکه تقریبا زمان طولانی هم بود! ما عقدیم و نامزدمو خیلی دوس دارم ولی نمیدونم چرا اینقد بی تفاوت بودم باره اول!

البته استرس محیط رو داشتم که کسی نیاد و خسته ام بودم کمی و کمی هم ناراحت از موضوعی!

حالا نمیدونم بخاطره این موارد بوده؟! آخه قبلا که نامزدم تو پیام و ... ابراز محبت کلامی در همین حده بوس و ... میکرد من ترشحاتی ازم ببخشیدخارج میشد .

من فکر میکردم گرمم ! اما استرس مکان رو نداشتم! بنظرتون دلیل بی تفاوتیه من همون استرس از مکان بوده و استرسه اولین بارم بوده؟

آخه میترسم بعدا همینجور ادامه داشته باشه و نامزدم بفهمه هیچ حسی ندارم!
خیلی ممنون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام
سوال بنده از بانوان گرامی متاهل و مجرد این است که آیا در ایام پریودی که به شدت هم ایام سخت و پرتنشی میباشد وقت کافی برای ارتباط جنسی بدون دخول برای شوهرتان خواهید گذاشت و میگذارید؟

اگر وقت و انرژی میگذارید از روی علاقه به همسرتان است یا اینکار را نوعی فداکاری میدانید یا تنها به خاطر زور و فشار شهوت شوهر انجام میگیرد؟ معاشقه و ملامسه را از روی میل و رغبت انجام داده و میگذارید طولانی شود و یا مستقیما سعی به تحریک سریع و تخلیه شوهر دارید؟

-------------

نکته : پاسخ دهندگان محترم توجه داشته باشن که طبق قوانین وبلاگ از نوشتن شرح حال خودداری بفرمائید . لطفا بنویسید که از نظر شما کار درست چیه ؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

ازدواج فامیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت همه عزیزان

واقعیتش من یه مدتی هست احساس میکنم یه حسی نسبت به یکی از دختر خانم های فامیل دارم با اینکه دختر خانم های خیلی سرتر از ایشون اطراف بنده بودن ولی من این حس رو فقط نسبت به ایشون دارم .

ایشون تقریبا اون معیارهایی رو که من میخواستم دارن بجز چند مورد خیلی مهم مثل اینکه من ادم مذهبی هستم و دوست دارم همسر ایندم چادری باشه منتها ایشون چادری نیست ولی حجابش بدون چادر واقعا خوبه یا سطح خانوادگی اونا از ما پایین تره ولی برای من هیچ اهمیتی نداره شاید از نظر خانوادم مهم باشه و اینکه پنج شش سال ازم کوچکتره .

با این حال من میترسم که پا پیش بذارم برای خواستگاری و جواب اونا نه باشه هم ضایع میشم هم ممکنه ارتباطشون رو هم با ما قطع کنن که من اصلا دوست ندارم همچین اتفاقی بیافته و هم کل فامیل خبر دار میشن و اذیت میکنن و تیکه میندازن .

ترس من از شنیدن همین جواب نه هست و میخواستم دوستانی که سابقه خواستگاری فامیلی رو داشتن کمکم کنن .

شرایط خودمم بگم که بنده بیست تا بیست و پنج سالمه چند ماه دیگه مدرک ارشدمو میگیرم و یک شغل با جایگاه اجتماعی خوب تو یکی از ادارات شهرمون دارم . ادم مذهبی هستم نه خشک مقدس به حجاب خیلی اهمیت میدم ادم مهربونی هستم قدم صد و هشتاد و سه هستش و از لحاظ اخلاقی نسبت به دوستام واقعا حس میکنم خوبم ولی هنوز باید رو اخلاقیاتم کار کنم و سخنرانی اساتید اخلاق رو هم گوش میکنم . خونه و ماشین ندارم ولی اگه خدا بخواد ماشین رو تا پایان امسال خواهم گرفت .

حالا با این اوصاف به نظر شما دوستان

برم به خواستگاری ایشون یا نه ؟

اصلا من شرایط شروع یه زندگی رو دارم یا هنوز باید صبر کنم ؟

اون عزیزانی که خواستگاری فامیل رفتن یا از فامیل براشون خواستگاری اومده اگه میشه از تجربیاتشون بگن نصیحتی بکنن این برادرشون رو ممنون میشم .

چه طوری به پدر مادرم این مسئله رو بگم؟ چون خیلی خجالت میکشم فقط دعا میکنم مامانم خودش اونو به من پیشنهاد بده .

ممنونم از همه دوستان
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با عرض سلام و خسته نباشید

من دختری 28 ساله هستم تا بحال  با دو سه تا از خواستگارام  از لحاظ اعتقادی مشکل داشتم اونا گفتن که بخدا اعتقاد دارن اما نسبت به اسلام بدبینن یعنی به حضرت محمد (ص) اعتقادی ندارن البته فقط یکیشون به طور مستقیم ابراز کرد اما با بقیه به طور غیر مستقیم فهمیدم که اعتفاد درست حسابی نسبت به دین اسلام و پیامبر ندارن و بخاطر همین مسئله اعتقادی ازدواج بهم خورده یا من ردشون کردم یا خودشون وقتی دیدن من خیلی گیر میدم پا پس کشیدن.

واقعا خیلی ناراحتم که بخاطر این مسائل نتونستم ازدواج کنم چون میترسم ازدواج کنم و بعد اگه بفهمم همسرم بی دینه باید ازش جدا بشم. خواستم بپرسم اصلا از کجا باید مطمئن شد که شخصی از دین برگشته و مرتد شده اصلا لازمه انقد گیر بدم که به پیامبر اعتقاد داری یا بفهمم مرتد شدن؟ اگه حرفای شک دار بزنن یعنی باید بپرسم اعتقاد دارین؟

چون معمولا جواب های واضح نمیدن و من میترسم بعد ازدواج متوجه بشم مرتد شده همسرم و بر طبق شرع باید ازش جداشم. الانم یه خواستگار دارم که شرایطش خوبه و آدم پاک و با اخلاقیه ولی قبلا نماز میخونده اما الان نه و وقتی ازش پرسیدم گفت وقتو هدر میده .

من واقعا نمیدونم چکار کنم میترسم به این هم از لحاظ اعتقادی گیربدم پا پس بکشه چون سنم داره میره بالا خیلی میترسم از طرفی خانواده بهم فشار میارن که انقد گیر نده لطفا راهنماییم کنید.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

ناتوانی جنسی دختر..

با سلام

پسری که مشکل جنسی داشته باشه ، حالا تحت هر عنوان مثل ناتوانی جنسی، بیماری و ... هر چیز دیگری که باعث بشه مردانگیش کم بشه یا از دست بده ، اخلاقش نسبت به جنس مخالف چگونه خواهد بود؟ و چرا دوست نداره کسی به مشکلش پی ببره و درمان رو بصورت مخفیانه انجام میده؟

ممنونم از راهنمایی هاتون.
  • یه دوست