خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰

سلام
دختری هستم دانشجو کارشناسی تو یک رشته معمولی اما دانشگاه سراسری. خدا رو شکر خانواده بسیار خوبی دارم و از جایگاه اجتماعی خوبی هم برخورداریم. طی یکی دو سالی که از ازدواج خواهر بزرگترم میگذره تا حالا چندین خواستگار داشتم که اغلب دارای شرایط خوبی بودن اما بنا به دلایلی با هم جور نبودیم و رد کردم.

پسر یکی از آشنایانمون هستن که بسیار پسر خوب و متدینیه و پدرم هم شدیدا دوسش دارن. با توجه به این که شناخت نسبی ازشون دارم احساس میکنم هم از لحاظ فکری،عقیده،خانواده و...خیلی با هم دیگه جوریم. از طرفی بگم عاشقشون نیستم اما خب ایشون رو فرد مناسبی برای خودم میبینم.

الان چند سالی هست که مادرشون من و ندیدن و در نظرشون نبودم. به نظر شما حالا طی مراسمی که قرار در آینده برگزار شه و خانواده اون ها هم هستن من حاضر بشم و یه جوری باشه که مورد توجهشون قرار بگیرم کار درستیه؟

از طرفی میگم اگه قسمت باشه خود خدا همه چیز و جور میکنه. ولی ازیه طرف فرد مشابه خودم و میبینم که یه فرد و واسطه قرار داد و الان ازدواج کرده و خوشبخته.

به نظرتون همه چیز و بسپارم به خدا یا خودمم هم وارد عمل شم؟؟؟!!!

ممنون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

زیر 25 سالمه . هشت ساله ازدواج کردم ! شوهرمو دوست دارم یا حالا بهش عادت کردم نمیدونم . اما باهاش ارضا نمیشم ! خیلی سعی کردم اما نشده ! مشکل اصلی اینه که به دروغ گفتم باهات ارضا میشم ! اخه زیاد سعی میکرد اما وقتی طولانی میشد و خسته میشدم راهی نداشتم جز دروغ تا دست برداره .

متاسفانه با وجود شوهر استمنا میکنم ! یه بار بهش گفتم هیچوقت باهات ارضا نشدم داغون شد ! احساس میکرد دوستش ندارم ! گفت اگه اینجوری باشه اذیتت نمیکنم و جدا مبشیم ! خب منم قسم بالله خوردم که حرفم شوخی بود !
تو رو خدا راهنماییم کنید . من میخوام تجربه کنم این لذتو ... به هیچ وجه باهاش ارضا نمیشم بیچاره اون هرررر کاری میکنه اما ... ، افکار ناجور به ذهنم میاد .

شدیدا به راهنماییتون نیاز دارم .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
وقت همگی بخیر
قبل از هر چیز اجازه میخوام یه تشکر ویژه داشته باشم نسبت به همه ی کسانی که واسه ی راهنمایی کردن هر یک از دوستان وقت میذارن.
حدود 24 سال سن دارم. از نظر اقتصادی در یه خانواده ی نسبتا متوسط و شاید هم یکم فقیر زندگی می کنم! متوسط از این نظر که خدا رو شکر دستمون جلوی کسی دراز نیست، فقیر هم از این منظر که خونه، ماشین و ملک و املاک نداریم. تنها پسر خانواده هستم. بقیه ی خواهرم هام ازدواج کردن و به عبارتی تنها فرزند خانواده هستم که هنوز مجرد هست.
امسال کارشناسی ارشدم رو توی یکی از رشته های مهندسی گرفتم. کنکور دکتری هم شرکت کردم و با توجه به قبولی در مرحله ی اول، در حال حاضر منتظر جواب مصاحبه ی دکتری "مرحله دوم" هستم که نهایتا تا شهریورماه نتیجه مشخص خواهد شد. با توجه به توضیحات مزبور، مسلما خدمت سربازی نرفتم و کار مشخصی هم ندارم.
  • ۰
  • ۰
سلام
یه سوال دارم خیلی فنی
من یه پسر 17 ساله موهای زائدم اذیتم میکنه از ساق پا تا سینه می خواستم ببینم در عرف جامعه مرد یا پسری که موهای هیکلشو بزنه از نظر شما عادیه یا یه چیزی مثل ابرو برداشتنه، نمی دونم در این جامعه عرف زده که خودش باعث جنسی زدگی و... شده نظر عرف در این رابطه چیه؟
میدونم با چی بزنم سوالم این نیست سوالم اینه که دید گاه شما چیه؟
البته میدونم کسی پاچه شلوارمو نمی زنه بالا و طبق فرمایش معصومین باید زد ولی همانطور که گفتم جامعه ما عرف زده است اگه نبود که من الان تنها نبودم ... بی خیال .
نظرتون راجع به این مسئله چیه؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من یه دختر 24 ساله دانشجوی ارشد دانشگاه -------- هستم که یه مدتیه دوست دارم پسر همکلاسیم بیاد خواستگاریم .ولی مشکل اینه که اون اصلا توجهی به دخترا نداره . من عاشق توانایی هاش شدم.

1) تو سن 24 سالگی مدیریت انجمن زیست محیطی شهرشون رو داره. خراسانیه

2) کنار درسش کار میکنه

3) موهای مشکی و ریش قشنگی داره

4) سطح علمیش بالاست + تافل داره +مقالات زیادی داره.

5) بیان خوب داره و تو بحث های علمی و مذهبی همه رو قانع میکنه

6) خیلی کم دیدم لبخند بزنه

7) میگن کمربند مشکی جودو داره .خیلی اجتماعیه

ولی مشکل اینجاست که نمی دونم چطور بهش بفهمونم عاشقشم البته میگن خواهرش استاد دانشگاه ---- .

الان یه ساله خواب و خوراک ندارم اصلا میترسم بهش نگاه کنم چه برسه باهاش صحبت کنم ؟ یکی رو بفرستم با خواهرش صحبت کنه؟ یا اینکه خودم دلمو به دریا بزنم؟

کمکم کنید.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام به همه دوستان

میشه سریع به من جواب بدید چون سه روز دیگه دارم میرم خواستگاری

من و خانومی از همدیگه خوشمون اومده و قراره سه روز دیگه برم خواستگاری این خانم . من 22 سالمه ولی خب تو همین سن همه چیز دارم ماشین،خونه،کار دولتی، و نمی خوام از خودم تعریف کنم
ولی همه میگن که بیشتر از سنم میفهمم این خانم هم دختر خوبی هست ولی تنها موضوعی که منو نگران کرده اختلاف سنی هست که این خانم 24 سالشون هست .

یعنی با هم دو سال اختلاف سنی داریم البته اینو میگم که خود این خانم گفت که مشکلی برای اختلاف سنی ندارم و سن برام اهمیتی نداره بیشتر درک دو طرف و اخلاق مهمه ، ولی خب از شما دوستان می خوام کمکم کنید به نظرتون اختلاف دو سال اشکال نداره ؟ بعدا مشکل ساز نشه ؟

با تشکر فراوان از دوستان شرمنده وقت تون رو گرفتم

ممنون و طاعاتتون قبول باشه .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان عزیز...

چند وقتی هست حقیقتاً مُردَدم که به ازدواج تن بدم یا نه...

*قدم 188 سانت هست تقریبا

*وزنم 66 کیلو

*اخلاقم خدا رو شکر طوری هست که همه تعریف کرده اند... آرام و خونسرد و معتقد به مبانی اخلاقی و محترم و احترام نگه دار

*اعتقاداتم هم نسبت به شاید 70 درصد همپالگی های خودم بد نیست که بهتر هم هست.. نماز و روزه ام سر جاش هست و عمل حج رو بجا آورده ام و پای پیاده صد کیلومتر از نجف تا کربلا رفته ام و خلاصه حداقل ظاهر مذهبی دارم(البته خشکه مقدس نیستم و اعتقاد ندارم همه باید مثل من فکر کنند)

*به شدت اهل معاشرت و بگو بخندم بطوری که دوستان همیشه پیگیر می شن که اوقاتی رو با بنده باشن و در عین حال وقار و شخصیتم رو هرگز سر خنده و لودگی نباخته ام

*خانواده معمولی و اتفاقا دور سر گردان!! هم دارم که هم قربان پسرشون می رن و هم عروسشون

*کار و خانه و زندگی هم الحمدلله تضمین هست..

مشکلی که دارم اینه که احساس می کنم چهره ام خوب نیست.. کمی جوش و کمی فرورفتگی های در اثر جوش.. خلاصه صورتم عیب و ایراد آنچنانی نداره جز خط و خطوط کوچیک و ریز.. و بینی که بد نیست ولی خوب هم نیست!! و همین سبب می شه که نترسم پا پیش بذارم.. نه اینکه پا پیش نگذاشتم ها... نه.. بلکه ترسم اینه جدی وارد این امر بشم...

از خانم ها و خصوصا دختر خانم های رنج 19 الی 23 سال می خوام نظرشون رو بگن.. ممنونم نماز و روزه همه در این ماه عزیز قبول باشه ان شاء الله
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من 3 ماه که عقد کردم خودم 23 و همسرم 27 سالشه. مشکل بزرگی هم نداریم فقط هر دفعه که همدیگرو میبینیم بیشتر حرفا یا شوخی هایی که میکنن به مسایل جنسی ختم میشه و من به شدت از این قضیه ناراحتم چون حس میکنم اون فقط منو بخاطر همین قضیه میخواد.

خیلی هم دوسش دارم ولی این افکارم داره منو اذیت میکنه

لطفا راهنماییم کنین.ممنون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

سوالی دارم از خواهرای گرامی، خصوصا مذهبی ها، چه مجرد و چه متاهل

1- بیشتر دوست دارید شوهرتون احساساتی باشه و خودشو برای شما نگیره و باهاتون صمیمی باشه و بهتون محبت و ابزار علاقه و ابراز احساسات زبانی و غیر زبانی داشته باشه

2- و یا اگر اینطور باشه، اون جذبه مردانش براتون زیر سوال میره، و دوست دارید مغرور باشه و خودشو براتون کمی بگیره و خیلی ابراز احساسات نکنه؟

گرینه یک یا دو؟!
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
من دخترم و ٢٢ سالمه . ٥ ساله به کسی که ١٢ سال از خودم بزرگتر هست علاقه مندم ولی به کفته اطرافیان حتی خود ایشون من عاقل تر از سنم رفتار میکنم و ایشون هم کودک درون فعالی داره برای همین هم این اختلاف سنی واسم اهمیتی نداره.
یکسال تمام ازشون فاصله گرفتم تا فراموش کنم ولی فقط علاقه و دلتنکیم بیشتر شد. من واسه بودن کنارش هر کاری کردم حتی یه وقتایی مسیر زندکیو تغییر دادم، با اینکه درسام خیلی سنگینه ولی حاضر شدم کنار درسام کار کنم تا اونو ببینم .
اون منو دوست داره، مراقبمه، خیلی هوامو داره و کمکم میکنه ولی فک نکنم به من واسه ازدواج فکر کنه. خیلی معقول رفتار میکنه و حتی در ارتباط با دوستان و همکاراش هم محتاطه، میدونم ازدواج مردی به سن خودشو با یه دختر جوون درست نمیدونه، یه سری شرایط خاص داره ( از لحاظ جسمی ) که من با این قضیه مشکلی ندارم یه بار هم بهش گفتم اکه به کسی علاقه مند شدید به اون هم حق انتخاب بدین شاید با بیماری شما مشکلی نداشته باشه .
چی کار کنم به من واسه ازدواج فکر کنه ؟ چی کار کنم فکر نکنه با ازدواج با من ٢٢ ساله بهم خیانت کرده و منو از داشتن شوهر جوون و سالم محروم کرده؟