خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰

سلام

دختری 23 ساله ام قراره چند روز دیگه خواستگار برام بیاد بار اولمه خیلی استرس دارم.  چه رفتار و برخوردی باید داشته باشم ، آقایون بیشتر چه سوالایی مطرح میکنن و چه مسایلی براشون مهمتره ؟ از آقایون و خانوم های سایت خواهش میکنم راهنماییم کنید .

فرزند اول خانواده هستم و هیچ گونه تجربه ای از مراسم خواستگاری ندارم خواهر برادر بزرگترم ندارم که راهنماییم کنن ، حتی نمیدونم چه لباسی برای این مراسم مناسبه

میخواستم بدونم در جلسات خواستگاری پسرا بیشتر به چی توجه میکنن و دختر خوب از نظرشون چه ویژگی هایی داره ؟

با تشکر از همگی
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

۱. آیا دست آغشته به اسپرم و منی با آب خالی شسته شود از منی پاک شده و در صورت برخورد با آلت تناسلی آقا خطر حاملگی وجود ندارد ؟

۲. همین حالت سوال قبل در رابطه با آلت تناسلی آقا بعده انزال با شستن آب از اسپرم پاک شده و در صورت برخورد با آلت خانم حاملگی رخ نمیدهد؟ ( البته با فرض ادرار برای از بین رفتن اسپرم در پیشاب)

۳. در مقاله هاتون گفته بودید مثلا اگه ساعت ده انزال رخ بده کمی بعدش رابطه مجدد باشه اگه ادرار کرد پیشاب فاقد اسپرم هست، حال سوال من این است اگه ساعت ده انزال رخ بده اما تا عصر به هر دلیلی ادرار صورت نگیره این پیشاب هم دارای اسپرم هست؟ یا نه اسپرم بعده مدتی در بدن مرد از بین میرود ؟

۴. درسته گفته میشه هر روز میلیاردها اسپرم در بدن مرد تولید میشه؟ خوب در یک جوان مجرد اگه مثلا یک هفته محتلم نشه این اسپرم ها چگونه دفع میشه؟

با تشکر
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام...

من دختری 19 ساله هستم درونگرا هستم و حس خیلی قوی دارم که همه ی کارای دیگران رو زود میفهمم نمیتونم که ناراحتیام رو به کسی حتی مادرم بگم البته مادرم هم رفتارش با من زیاد خوب نیست ...

همش عصبیم میکنه... خانوادم هم همینطورن اصلا از بچگی به من ارزش ندادن و اصلا برای نظرم ارزش قائل نیستن و نبودن... وقتایی که ناراحتم خب از چهرم مشخصه اینقدر بهم گیر میدن که یا میزنم زیر گریه یا باهاشون دعوا میکنم همین موضوع باعث شده که اعتماد به نفسم رو از دست بدم و همیشه خجالتی و گوشه گیر باشم چه تو جمع خانوادگی چه تو جمع دوستام.

برای دیگران هم زیاد اهمیت ندارم همیشه میگفتم که حتما شرایط خیلی سختی دارن که رفتارشون با من اینطوریه ولی از وقتی خواهر زادم به دنیا اومد دیدم که مادرم رفتارش با اون خیلی خوبه و به من میگه که درسته سنش 4 ساله ولی میفهمه که تو باهاش بد رفتاری میکنی!

  • ۰
  • ۰

سلام به همگی

من 26 سالمه و تا الان خواستگارایی که تا این سن داشتم به دلایلی خوب نبودند و یک ابجی که 23 سالش هست دارم که ابجیم یک خواستگار داشته  که  از هر نظر خوبه . این اقا دو بار خواستگاری کردند که هر دو بار ابجیم جواب رد داده میگه تفاوت سنیمون زیاده و کلا علاقه ای بهش ندارم  و بعد از دومین باری که ابجیم قبل ماه رمضون بهش جواب رد داد بعد اون اقا بعد از ماه رمضون  دوباره خواستگاری کردند ولی این دفعه نه از ابجیم از من خواستگاری کردند .

خوب این اقا شرایطش از هر لحاظ خوبه و سنشم خوب به من میخوره سن این اقا 31 سالشون هستش ، حالا مشکل من اینکه نمیدونم باید چیکار کنم خانوادم همه راضی اند ولی من میترسم چون اون اقا از ابیجم اول خوشش اومده بوده نه من ، در صورتی که هر دومون رو هم قبلا دیده بودند چون شهر مون کوچیکه و همه همدیگه رو تقریبا میشناسند و اگر این اقا رو قبول کنم در اینده دچار مشکل نمیشم ؟

از این نظر که خوب دیگه ابجیم رو بیشتر میبینه و من فکر مینکنم ایشون شاید با هر بار دیدین ابجیم نمیدونم مثلا به خودشه بگه من این رو میخواستم ا، نتخابم این بود یا مسائل دیگه واقعا موندم چیکار کنم .

چون این اقا بار دوم که خواستگاری کردند تقریبا یکسال از خواستگاری دفعه اولشون میگذشت این اقا که اینقدر اصرار به ازدواج با ابجیم رو داشتند چطوری میشه که وقتی همش ببندش بتونه فراموش کنه .

ممنون میشم با راهنمایی هاتون کمکم کنید واقعا موندم چیکار کنم .

التماس دعا
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

 سلام

 پسری مجرد هستم با 31 سال سن و تحصیلکرده .  صادقانه بخوام بگم خیلی سخته که کسی رو 2 سالی دوست داشته باشی و اون هیچی ندونه . خیلی سخته که تو تمام رویاها و آرزوهات اون یه جایی داشته باشه و خودش هیچی ندونه . خیلی سخته که به انگیزه زندگی با اون سخت کار بکنی و کار بکنی و کار بکنی و اون هیچی ندونه . خیلی سخته که تو تاریک ترین شبهای زندگیت تک و تنها باشی و تنها دلخوشیت فکر کردن به اون باشه و اون هیچی ندونه ، خیلی سخته که کسی رو خیلی بخوای و از ترس رسوایی حرفی نزنی تا بخیال اینکه وقتی موقعیتت جور شد حرف دلت رو باش بزنی و اون هیچی از دلت ندونه .

خیلی خیلی خیلی سخت تر اینه که وقتی یه روز خسته از سرکار برگردی خونه، ناغافل و خیلی غیر منتظره خبر نامزد کردنش رو بشنوی ....  دنیا رو سرم آوار شد،  امید و آرزوهام ....   دلم خیلی گرفته ست، خیلی....
حالا چیکار کنم با این دلم؟ 

چطوری آرومش کنم؟  چطوری!!!!؟؟؟

خوشا روزی که این دنیا سرآید __ قیامت با قیام محشر آید
بگیرم دامن عدل الهی
__ بپرسم کام عاشق کی برآید؟
چه بی اثر می خندم
__ چه بی ثمر می گریم
به ناگاهی چرا رسوا شدم من
__ چرا عاشق چرا شیدا شدم من
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

به نظر شما این حرف غرور ادمو از بین میبره که ادم تو اولین جلسه خواستگاری سنتی به پسره بگه که اگه به اجبار خونوادت اومدی یا دلت پیش کس دیگه ای گیره و یا از من خوشت نیومده با خونواده ها رو در وایستی داری بگو تا من خودم جواب رد بدم .

اخه دیدم بعضیا میگن بعد از چند هفته رفت و آمد یا بعد از عقد یا حتی بعد از ازدواج پسر گفته که من تو رو نمی خواستم به خاطر اصرار خونواده اومدم و از این جور دلایل
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام خدمت دوستان

رضا پونصد هستم .

با توجه به چند تا پست قبلی که مطرح کردم باید بگم که داستان از این قراره که من تصمیم گرفتم تا آخر امسال یه همسر انتخاب کنم ( البته به هیچکس نگفتم و هر کی بهم می گه چرا زن نمیگیری با خنده و شوخی جواب می دم )

  • ۰
  • ۰

سلام

اینجانب کارمند دانشگاه در یکی از شهرستانها می باشم لیسانس کامپیوتر هستم. سال 1381 با پسر داییم عقد کردم ولی در همان زمان عقد ایشون به خاطر بیماری سرطان فوت شدند.

سال 1382 فوت شدند. حدود 4 ماه پیش آقای مشاوری که در دانشگاه کار می کنند یکی از آشناهاشونو برای ازدواج به من معرفی کردند من با این آقا که کارشناسی کشاورزی دارند و کارمند یک شرکت تولیدی قطعات خودرو هستند قرار ملاقات گذاشتم و خانواده ایشون هم در جریان بودند بعد از گذشت 2 ماه از مدت آشنایی متوجه شدم که خانواده این آقا مخالف این ازدواج هستند.

مخصوصا مادرشون که به دلیل اینکه من یک بار عقد کردم شدیدا مخالف بودند حتی مادر و خواهر این آقا حضورا من را در خیابان دیدند و مادر ایشون از من خواستند که پسرشونو فراموش کنم .

البته نمی دونم به خاطر حرف های کذب کلی تهمت هم به من و خانوادم زدن که خدا رو شاهد می گیرم که همش دروغ بود. لازم به ذکر است که هم من و هم این آقا پسر هر دو آدم های معتقدی هستیم.

من بارها از این آقا پسر خواستم که من را فراموش کنه و دنبال دختری باشه که سلیقه خانوادش هم تأمین بشه ولی ایشون میگن من از روی هوس انتخاب نکردم و من منطقی تصمیم گرفتم البته این آقا 34 ساله هستن و من 27 ساله.

خلاصه اینکه به هم علاقه داریم ولی خانواده این آقا شدیدا مخالفن. و همه اطرافیانشون هم به خاطر مصلحت هیچ اقدامی نمی کنند. این آقا به من گفتن اگر خانوادشون همینطور به مخالفتشون ادامه بدن خودشون تنها اقدام می کنن که نمیدونم کار درستی هست یا خیر؟

لطفا ما را راهنمایی کنید.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰



سلام

در ذهن یه عده ای از پسران این خیال وجود داره که اگه با دختری ازدواج کنن که تفاوت سنی اونا زیاد باشه ، بهره ی بیشتری از نظر جنسی نصیب اونا میشه ، چون میگن مثلا دختر 18 ساله از نظر تر و تازگی بهتر از دخترانی هستش که سن بالاتری دارن .

فارغ از بحث این که چنین تفاوتی وجود داره یا نه می خوام توجه این دسته از آقایون رو به چند نکته جلب کنم :

1 - ارضای نیاز جنسی بدون احساس یعنی خوردن غذا بدون حس کردن طعم اون !

یعنی اگه یه پسر 30 ساله بره با یه دختر 14 ساله ازدواج کنه ، اگه احساس دو طرف نسبت به هم مثبت نباشه بهره ای از اون به اصطلاح تر و تازگی نصیب اون پسر نمیشه . چرا ؟

  • ۰
  • ۰

سلام خسته نباشید

این طرز برخورد از دید شما چه مفهومی میتونه داشته باشه ؟ بعنوان مثال موقعیتی در نظر بگیرین که دو طرف آشنان ، پسر ،دختر را تو صحبتاش مخاطب قرار نمیده با اینکه موضوع و محور اصلی صحبت درباره دختر هست.

پسر برای حرف زدن، مادر دختر مخاطب قرار میده و از مادر دختر درباره دخترش میپرسه با اینکه دختر حی و حاضر کنار مادرش نشسته.

دختر هم وقتی همچین برخوردی از آقا میبینه یعنی مخاطب قرار دادن مادرش از سوی آقا زود جواب سوال آقا را می دهد و مجال نمی دهد مادر پاسخ دهد .

1. بنظرتون این  آقا چه دلیلی میتونه داشته باشه بخاطر این نوع برخورد ؟ ( ایشون کاملا اجتماعی هستن و با جنس مخالف زیاد در ارتباط هستن بخاطر شرایط کاریشون )

2. از دید شما این رفتار دختر که زود جواب داد و نذاشت مادر جواب بده درست بود یا اشتباه؟

پ.ن : این آقا از آشنایان نسبتا دور  می باشند و در حال حاضر خواستگار دختر نیست . احتمالا از رو احتمال این امکان وجود داشته باشه که به ازدواج به این دختر فکر کنه . البته از رو احتمال گفته می شود.
  • یه دوست