خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰


سلام

مردان با تغییر بعضی از تفکرات شون در مورد رابطه جنسی با همسر می تونن ، روابط جنسی بهتری رو تجربه کنن . در این مطلب قصد داریم 6 اشتباه برخی از مردان در روابط جنسی زناشویی رو گوشزد کنیم . امیدواریم آقایونی که چنین اشتباهاتی دارن با اجتناب از اون ها ، قدمی در گرم تر کردن روابط با همسرشون بردارن .

اشتباه اول : رابطه ی جنسی در اتاق خواب شروع میشه !

  • ۰
  • ۰
سلا

عملکرد جنسی مرد با افزایش سن کاهش پیدا میکنه . سطح تستسرون خون اون پایین میاد . با افزایش سن مدت زمان لازم برای تحریک شدن افزایش پیدا میکنه ، در این شرایط مرد زمان بیشتری نیاز داره که نعوظش کامل بشه ، همین طور برای رسیدن به اوج لذت جنسی و انزال مدت زمان بیشتری رو باید صرف کنه .

با افزایش سن ، بعد از یک رابطه جنسی ، مدت زمانی که مرد برای رابطه بعدی می تونه آماده بشه افزایش پیدا میکنه . با افزایش سن حجم منی و کیفیت اسپرم پایین میاد ، مشکلاتی مانند اختلال در نعوظ یا ناتوانی جنسی بیشتر میشه . مطالعات نشون میده که بین سنین 40 الی 70 سال ، توانایی مرد از 60 درصد به 30 درصد کاهش پیدا میکنه .

مردان هم با افزایش سن کاهش تدریجی در عملکرد ادراری رو تجربه میکنن، ماهیچه های مثانه ضعیف میشن و حتی در ادرار کردن هم مشکل به وجود میاد . بزرگ شدن پروستات مشکل بعدی خواهد که دامن مردان رو ممکنه بگیره .

تغییراتی که ممکنه از سن 30 سالگی به بعد در آلت تناسلی پیش بیاد عبارتند از :

تغییرات ظاهری :

  • ۰
  • ۰

با سلام خدمت همه دوستان و کاربران محترم

من پسر هستم قدم 180 ، دانشجوی پزشکی هستم وزنم 71 کیلو و صورت خیلی خوبی دارم ولی نمیدونم چرا هیچ دختری به سمتم نمیاد .

احساس افسردگی میکنم وقتی بیرون میرم میبینم پسره هیچی نداره ولی دختره براش میمره . من چرا انقدر بدبختم؟ چرا هیچکس منو نمیخواد ؟ دلیلش چی میتونه باشه ؟

لطفا خانوما نظر بدن
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

خانمی هستم 28 ساله. دو ساله ازدواج کردم. از وقتی برادرشوهرم زن گرفته ناراحتی های من شروع شده. هم عروسم بسیار زیباست و خوش قد و بالا آرایشم نداره چشمای درشت عسلی و پوست صاف و سفیدی داره ماشاءالله .

اما من بر عکسشم. قدم معمولیه و پوستم تیره با کلی آرایش یه کم بهتر میشم. اما  انگشت کوچیکه اون نمیشم. هر بار که جایی دعوتیم که با هم باشیم بیشتر زشتی من به چشم میاد. نه موی بلوند بهم میاد نه شال های رنگی. اون طلا که میپوشه جلوه اش چند برابر میشه .

اما واسه من نما نداره چون خیلی سیاه دستام. من همش دلم میخواد خودمو ازش قایم کنم. از طرفی خانواده پولداری داره و جهیزه اش محشر بود ولی من با هزار بدبختی جهازم جور شد .

هم عروسم دختر خوبیه اما نگاه اطرافیان اعتماد به نفسمو گرفته. رابطه من و همسرم خوبه اما نگرانم این تفاوتها و نداری ها دلشو بزنه.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

پسری هستم 27 ساله و نامزدم 23 ساله. یه مشکل خیلی بد واسم پیش اومده. الان یه مدتی هست که نامزد کردم و هنوز عقد نکردیم. چند وقت پیش خیلی اتفاقی سرما خوردم و بعد از خوب شدن حس بویایم رو تا 90 درصد از دست دادم. بهترین دکترای تهران رو رفتم ولی تاثیر نداشته. خیلی راجع بهش تحقیق کردم دیدم این مشکل واسه خیلیا  تو دنیا و حتی ایران پیش اومده. خیلی بخاطر همین ذهنم درگیره.

حالا سوالم اینه : این مورد رو به نامزدم بگم؟

ما با هم خیلی خوبیم و من فوق العاده دوستش دارم و تو این مدت دیدم که اونم به من خیلی وابسته شده. حالا گفتن این مورد باعث سردی دختر خانم به زندگیش نمیشه بعد بگه بیا اینم شانس ما اینجوری شد.

میدونم که گفتن این مورد باعث دل کندنش نمیشه ولی از این میترسم که نسبت به زندگیش سرد بشه و اون ذوق و شوق اول یه عروس خانوم از بین بره.

البته این مشکل رو بذارید کنار تمام مشکلات دیگه مثل مسائل مالی و ... . یعنی میخوام بگم این تنها مشکل نیست. فکر کنید دیگه مزه هیچ غذایی رو حس نمیکنم و دسپخت خانم هر چی باشه برام فرقی نکنه و اگه جایی بسوزه بوی سوختن رو دیگه نمیفهمم و ... .

یه مستند تو تلویزیون داشت پحش میکرد راجع به همین کسانی که کر بو میشن. یکی از مردایی که این مشکل واسش پیش اومده بود به جایی رسیده بود که میخواست خودکشی کنه. لذت بوییدن همه چی واسم از بین رفته. الان در حال حاضر بیشتر به فکر همسر آیندم هستم تا اینکه بفکر خودم باشم.

خانم ها بگید اگه نامزدتون همچین مشکلی واسش پیش اومده باشه چه حسی پیدا میکنید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام  دوستان ...
یه سوال دارم تمنا و خواهش میکنم جواب بدید . دوستان من تا 10 روز دیگه عقد میکنم . رسم داریم شب اول عقد پیش هم بخوابیم . حالا سوال من در رابطه با پوششیه که اون شب باید داشته باشم .
از طرفی میخوام خیلی جذاب جلوه کنم و لباس چسب و سکسی بپوشم  که بیشتر جذبم شه ، از طرفی  شنیدم که نباید وا بدی  و کم کم پیش بری و سنگین  بپوشی و از این حرفا . به نظرتون چیکار کنم؟ شما شب اول عقد تون لباس پوشیده داشتید یا لباس باز ؟
سوالم از اقایانه؛
همسرتون شب اول عقد چیکار میکردن بیشتر ازش رضایت داشتین؟ خواهش  میکنم راهنماییم کنید ... تجربه هاتونو بگید و کمبود هایی که در این شب احساس کردید .
ممنونم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام و خسته نباشید

من دختری 29 ساله هستم الان حدود پنج ماه هست که نامزد کردم. قبل از نامزدی چیز خیلی زیادی از بدن خودم و تمایلات جنسی آن نمی دانستم اما از وقتی نامزد کردم به کمک نامزدم خیلی در مورد بدنم اطلاعات کسب کردم.

البته بیشتر تحریک کردن های ما از طریق تلفنی و چند بار هم بصورت حضوری بوده است. ولی چیزی که منو ناراحت یا نگران کرده این هست که فهمیدم در زمانی که پریود هستم تمایل جنسی بالایی دارم.

  • ۰
  • ۰

 سلام و عرض ادب

خدا قوت

مشکل من به طور خلاصه به این صورت است که ؛

من و خانواده اهل نماز و روزه هستیم، به خواستگاری دختر خانمی رفتیم که در صحبت ها متوجه شدم با وجود خانواده اهل نماز و روزه ایشان کاهل در نماز هستند، و روزه نمیگیرند همچنین حجاب کاملا پوشیده ای نیز ندارند، حتی در صحبت به من گفتند ملاک خوب بودن انسانهاست و اگر فرد بی نمازی هم به خواستگاری بیایند که خوب باشند جواب ایشان مثبت است، البته من خودم شدید مذهبی نیستم یعنی نماز و روزه و واجبات برام مهمه ولی خیلی اهل مراسمات مذهبی و یا تیپ و قیافه امروزی دارم.

سوال من اینه که از کجا میشه متوجه شد،این فرد ممکنه عوض بشه یا علاقه مند به انجام این کارها داشته باشه، چطور اینو میتونم مطرح کنم که هم بهشون برنخوره و اگر امیدی بود متوجه بشم .

چون چیزی که من را دو دل کرده اینه که دختر خیلی مقیدی به اخلاق هستند،حتی با دوستاشون مجردی بیرون نمیرند، خیلی دلسوز هستند،خیلی با ادب صحبت میکنند،احترام زیادی به پدر و مادر و خانواده میذارند.

لطفا منو راهنمایی کنید تا تصمیم اشتباهی نگیرم، راستش هم یه جورایی حس خوبی به ایشون دارم   ،حس میکنم اگر اخلاق خوب داشته باشند و فقط مشکل همین نا آگاهی داشته باشند شاید تبدیل به دخترهای خیلی خوبی بشند، نمی دونم شاید زیادی خیالی فکر میکنم ممنون میشم، کمک کنید دوست دارم اگر تجربه مشابهی در متاهل ها وجود داشته باشه که بتونه به من کمک کنه اطلاعاتی در اختیار من قرار دهند.

با تشکر

ایا این ازدواج صلاح است، بسیار به کمک شما نیازمند هستم

با تشکر
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من یه پسر 18 ساله هستم و مشکلم اینه که تا حالا محتلم نشدم تو خواب . من در بچگی مشکل خانوادگی و طلاق داشتم  و همون موقع سکس زنده هم دیدم و یه جوری خودارضایی میکردم مثلا 8 یا 9 سال بودم ولی منی خارج نمیشد  و وقتی دستشوی نوع اول داشتم و التم سفت میشد و بعد یه 8 سالی این کارو نکردم چون فهمیدم کار بدیه و سال اول دبیرستان که رفتم دکتر و بیضه هامو معاینه کرد  گفت سالمه هست و سال سوم دبیرستان شروع کردم به خودارضایی و یه سال این کارو کردم .

ولی مثلا هر هفته یا دو هفته یکبار و الان 5 ماهه ترک کردم خودارضایی رو ، ولی محتلم نشدم و این 5 ماهی که ترک کردم  به دلیل نیاز جنسی بالا موقع خواب همش به فکر سکس با همسر ایندم هستم از این رویا بافی های جنسی و التم نعوظ پیدا میکنه و یه حس خوب بهم میده مثل حس خودارضایی اینو هر کاری میکنم نمیتونم ترک کنم و همش فکر جنسی میکنم و تا حالا خودکار منی از التم خارج نشده و خیلی میترسم و نمیدونم مشکل دارم یا نه .

ممنون میشم کمکم کنید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
من یه پسرم  سنم زیر سی سال هست . به خاطر شغل پدرم سال های زیادی از دوران بچگی و نوجوانیم رو در کشور کویت گذروندم اون موقع بابام تو یه شرکت کار میکرد این شرکت یه مجتمع مسکونی داشت که کارمندانش اونجا زندگی میکردن .
تو اون مجتمع یکی از   همسایه های  ما یه خونواده لبنانی بودن .پدرم با پدر اون خونواده از دوستان صمیمی بودن و ما رفت آمد داشتیم .این زن و شوهر لبنانی دوتا دختر و یه پسر داشتن یکی از دختراشون و پسرشون از من بزرگتر بودن و یکی از دختران یه سال از من کوچکتر این خونواده از اهالی بعلبک لبنان بودن و شیعه.
من بچه بودم و برای بازی کسی رو جز اونا نداشتم اون موقع من پنج شش ساله بودم ما با هم بازی میکردیم و خیلی باهم صمیمی بودیم نه فقط ما بلکه خانواده‌ها هم به دلایل مذهبی ترجیح میدادن هم خودشون و هم ما بچه ها با خانواده‌ای دیگه رفت و اومد نداشته باشیم  و این باعث میشد دوتا خونواده روزبه روز صمیمی تر بشن .حتی یه بار بعد از آزادی جنوب لبنان یه هفته رفتیم لبنان ینی اونا ما رو دعوت کردن من بیشتر با دختر کوچیکشون بازی میکردم هرچند دختر لوسی بود اما اسباب بازی های زیادی داشت و متنوع و منم عاشق خراب کردن  و درآوردن دل و روده اسباب بازیهایش بودم یه جورای دوست صمیمی بچگیم بود .
به هر حال ما بزرگتر شدیم و بیشتر به همدیگه عادت کردیم همیشه دو تا خانواده‌ با هم می رفتیم تفریح می رفتیم خرید و خلاصه خیلی صمیمی بودیم .