خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۱۶ مطلب در آبان ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
سلام
من به تازگی ازدواج کرده ام. شوهرم بیمه نداره و بیمه ی جایی هم نیست. ما الان نمی دونیم چطوری خودمونو بیمه کنیم اونم با هزینه ی کم؟ بیمه تامین اجتماعی برای بیمه اختیاری مبلغ خیلی زیاد میگیره و در توان ما نیست پرداخت این مبلغ با توجه به قسط وام و اجاره خونه و غیره که داریم همزمان میدیم.
میشه خواهش کنم ازتون کمکم کنید در مورد بیمه ها و اینکه چه راهی رو برامون پیشنهاد می دین؟
امروز رفتم از شعبه تامین اجتماعی پرسیدم. گفت فقط میتونی خودتو بیمه خانه داری کنی . بیمه خانه داری مبلغش باز کمتره اما شوهرم نمی تونه تحت تکفل من باشه و فقط بچه ها میتونن تحت تکفل زن باشند. بیمه صنایع دستی رو هم برداشته اند .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان به کمکتون احتیاح دارم .

نمیدونم چه جوری مطرح کنم . دیدین بعضیا از کنارتون رد میشن تا چند لحظه بعدشم بوی خوبشو حس میکنین؟  فکر کنم اصطلاحا میگن بوی خطی داره ! نمیدونم .

شوهرم همیشه میگه دوس دارم همچین بویی بدی ! هر ادکلنیم که میزنم بازم میگه نه ! زود بوش میره! میگه باید همیشه اون بو رو بدی ! وقتی میزنم اولش که بوشو حس میکنه اما بعدش انگار دیگه بوی ادکلنم پریده . میگم شاید خب مشامش عادت میکنه به بو حسش نمیکنه ! نمیدونم والا !

تو رو خدا یه ادکلن بهم معرفی کنین که بوش تا یه روز لااقل نره ! دوس ندارم دماغ شوهرم مدام دور و بر این خانومای خوشبو باشه . از ادکلنای نانسی صورتی ، romance , el , الگانس صورتیه خوشش میاد اما موندگار نیستن اینا . البته که هر چی قیمتش مناسب تر باشه بهتره اما خب مجبورم تهیه کنم .

ممنون میشم راهنماییم کنید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
من حدود دو ساله که در دانشگاه عاشق یکی از همکلاسی ها شدم و از هر نظر واقعا ایشون رو مناسب ازدواج میدونم . چند باری  در فاصله 3 ماه از هم بهشون با تلگرام پیشنهاد دادم ولی خود قضیه ازدواج رو پیش نکشیدم .
ایشون هم گفتن نه و جواب رد دادن تا این آخری که درسمون تموم شده و دیگر بهشون دسترسی نداشتم شمارشونو دادم به خانوم دوستم که  بهشون زنگ زدن و خواستگاری کردن دوباره جواب رد دادن . و حتی دروغ یا صحیح گفتن که ازدواج کردن .
مشکل من اینه که اولا میدونم میخوام برای ازدواج ایشونو ولی تا پایان سربازی و ارشد و کار پیدا کردن یه 4-5 سالی لازم هست بخاطر همین رک نمیتونم قضیه رو به خانواده بگم یا به ایشون .
از طرفی هم میترسم زود ازدواج کنن ، دوما آدم خجالتی هستم و نمیتونم رو در رو برم حرفمو بزنم و سوما هم که سوال اصلی من هست اینه که اگه این قضیه ازدواج کردنشون دروغ باشه که از دست من راحت بشن من دوباره اصرار کنم یا نه و لطفا یه راهنمایی شفافی بکنین .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام دوستان
میخوام از دردی بگم که درمون نداره و داره منو خفه میکنه . دختری هستم بالای سی سنمه
از نظر زیبایی اغلب اطرافیانم ازم تعریف میکنن . معتقد و پایبند به دینم هستم . از بچگی چشمام ضعیف بودن و همیشه از همبازیا و همکلاسیام متلک میشنیدم که تو موش کوری و ... ، با عقده عینکی بودن بزرگ شدم .
خدا رو شکر عینک نتونست مانع تحصیلم بشه و میخوام واسه دکتری بخونم . با وجود همه سختیا به خوش اخلاق بودن و بذله گویی بین دوستام و اقوام معروفم . تا اینکه خواستگار برام اومد چند سال پیش و بخاطر عینکم و اینکه من زن عینکی نمیخوام منصرف شد .
بعد اون تصمیم گرفتم عمل کنم و از شر عینک خلاص بشم و خواستگارامو به امید اینکه عینکو کنار میذارم اجازه میدادم بیان خونه و با وجود اینکه نمره چشمام بالاست هیچ کدوم بروم نیاوردن و حتی مایل بودن که وصلت سر بگیره اما چون ملاکای منو نداشتن برای ازدواج قبول نکردم .
بالاخره روز موعود رسید و متاسفانه پزشک جراح من گفت که میتونم عمل کنم ولی باز باید عینک بزنم مدام ولی با نمره پایین تر . یعنی باید عوارض عملو به جون بخرم و بازم عینکی باشم و بدون عینک تو تشخیص چهره آدما از دور مشکل داشته باشم .
دچار افسردگی شدم طوری که دیگه اصلا به ازدواج فکر نمیکنم و خودمو یه آدم ناقص میدونم
به کاشت لنز هم فکر کردم که اونم برام نه از نظر مالی و نه پزشکی میسر نیست .
به نظر شما یه پسر چرا باید با دختری مثل من ازدواج کنه ؟
اگه اولش که داغه وضعیت منو قبول کنه بعد از ازدواج پشیمون بشه چی؟
ممنون ازهمگی
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من پسری ۲۷ ساله هستم و حدود ۸ ماه میشه با دختر خانمی عقد کردیم ...

خدا رو شکر دوران خوبی داریم و عاشقانه همدیگه رو دوست داریم. اما سوالم اینه که من چون خواهر نداشتم و با هیچ دختری قبل از ازدواج دوست نبودم، بلد نیستم ناز خانمم رو بکشم وقتی ناز میکنه یا خودشو برام لوس میکنه...!!

نمیدونم اصلا باید چیکار کنم یا چی بگم بهشون!! اصلا ناز کشیدن چیه؟ اصولش چیه، ذاتیه یا میشه کسب کرد؟

همسرم خوشبختانه چیزی نمیگه بهم، ولی خودم دوست دارم یاد بگیرم و تو زندگی چیزی براش کم نذارم.( البته شاید تو دلش بگه چرا همسرم اینجوریه!! ).

از شما دوستان ( چه خواهران و برادران ) خواهش میکنم کمکم کنید که چیکار باید کنم. دوستان متاهل هم تجربیات خودشونو در این مورد در اختیارم قرار بدن لطفاااااا...

خانما حتما جواب بدن! که دوست دارن همسرشون نازشونا بکشه یا نه؟ کی اینکارو بکنه بهتره؟ چه جاهایی باید ناز کشید و چه جاهایی نباید کشید و ...

تا حالا چیزی برای همسرم کم نذاشتم،دوست دارم این یه مورد هم با کمک شما دوستان حل بشه ان شاءالله.
                ممنون...
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من دختری هستم سی ساله . با تحصیلات بالا، شاغل، از خانواده خوب و اصیل، قیافه مناسب . خیلی دوست دارم زودتر برم سر خونه زندگیم اما متاسفانه هنوز کسی پیدا نشده که بتونم با خودم کنار بیام و بهش جواب مثبت بدم.

خانواده م توقعشون ازم بالاست یعنی دوست دارن با یه موقعیتی مث خودم ازدواج کنم خودمم همینطور ولی هر کی میاد یه ایراد اساسی داره . باور کنید از بد و خوب کردن خودم خسته شدم .

هر بار خواستگار میاد بعضی ها رو که همون صحبت نکرده رد می کنم بعضی ها رو هم که اول تمایل دارم  متاسفانه بعد یه هفته رد می کنم : با خودم فکر می کنم هم کفوم نیست و اگر باهاش ازدواج کنم ضرر کردم.

خیلی نیاز دارم خانواده م موردهایی که میان رو در موردش نظر بدن و تاییدش کنن منتهی پیش نیامده . فعلا اونها هم بر این باورند که من لیاقتم خیلی بیشتره . اما من خیلی احساس تنهایی می کنم دوست ندارم این وضعیتو .

چرا خدا کسی رو نمیفرسته برای من که بتونم بپذیرمش با کمال میل و زندگیم رو بکنم؟ کسی میتونه کمکم کنه؟ خیلی سرگردان و گیجم و ناراضی از وضعیت ازدواجیم
  • یه دوست