سلام
وقت همگی بخیر
به کمک نیاز دارم 27 سالمه . ازدواج
کردم و یه پسر دارم . زندگی خوبی دارم . خیلی ها به زندگیم غبطه میخورن .
توی اقوام خودمون زندگی ایده آلیه . یه دونه دختر بابا بودم هر چی خواستم
فراهم بوده مالی عاطفی همه جوره ... عزیز کرده خانواده و رفاه کامل .
اوایل ازدواج سختم بود منی که پول خرج
کردن برام عادت بود افتادم تو خانواده سطح پایینه اقوام .. قناعت زیاد
خواهرشوهرای زیاد . شوهرم خیلی بهشون توجه میکرد . از وقت من میزد واسه
اونا ! الان وضعیت مالی شوهر و خانواده شوهرم خوب شده شکر خدا
اینا رو گفتم از گذشتم اطلاع داشته باشید . اما مشکل اصلیم:
حسودی!
حسود شدم . دلم نمیخواد کسی
از من سرتر باشه ! خودم به خاطر ازدواج زود هنگام نتونستم بیشتراز دیپلم
بخونم با وجود هوش خوبم حالا هرکی درس خونده رو ببینم ناراحت میشم .
یکی شوهرش خوشکله حسودیم میشه یکی شوهرش
حرف گوش کنه حسودیم میشه یکی خواهرشوهر نداره حسودیم میشه یکی هنوز بچه
نداره به گفته خودش میخواد ازاد باشه حسودیم میشه . یکی پولش بیشتره یکی
... به خودم که میام میبینم دارم ارزوی مرگشونو میکنم!!! کلا دارم میمیرم
از حسودی . به زن داداشام خواهرشوهرام دخترای اقوام ...
هرکی رو میبینم دنبال یه چیزیش میگردم که خودم نداشته باشم و حسرتشو بخورم . اینم بگم شوهرم همش درگیر کاره .. وقتش برای من پنج درصده!!
اعتماد بنفسم اومده زیییییر صفر .
راهنماییم کنید . من اینجوری نبودم . من یه دختر مهربون و خودمونیو و شاد و
با اعتماد بنفس بودم . الان تلخ شدم . همیشه اخم دارم . خودمم از اخلاق
الانم متنفرم . حالم از خودم بهم میخوره .
- ۹۵/۰۶/۰۸