سلام
من یه پسرم ، تمام عمرم تنها بودم فقط
با پدرم زندگی کردم توی شهر غریب و با شرایط خیلی سخت . نه دوستی داشتم نه
فامیل و آشنایی داشتیم که باهاشون معاشرت کنم نه خواهر برادر و مادری کنارم
بود .
یه عمر تنها و غمگین زندگی کردم بدون
هیچ عشق و محبت و شادی و تفریح و خوشحالی و دلخوشی . من دچار بلوغ زودرس
شدم ۱۰ سالم بود تا حالا که بزرگ شدم کلی فشار جنسی و روحی رو تحمل کردم و
زجر کشیدم . الان شدیدا نیاز روحی و جنسی دارم مخصوصا روحی و نیاز به عشق و
محبت و دوس داشتن و آرامش دارم من همسر میخوام یه همسر عاشق و مهربون و
خوش اخلاق و با محبت و با وفا و راستگو و پاک و سالم و صالح و با ایمان و
با حجاب و قانع .
من خیلی افسرده و تنها هستم الان بیمار روانی شدم کلی درد و مرض گرفتم همش اشک میریزم غصه میخورم احساس کمبود و عقده و احساس حقارت و پستی و بی ارزشی میکنم که هیچکس دوسم نداره و تنهام .
واقعا تو این جامعه یک دختر خوب و با ایمان همسر من زجر کشیده و دلشکسته و خسته و تنها نمیشه تا دردامو نابود کنه و بهم آرامش و خوشبختی و شادی بده و منو از تنهایی و غم نجات بده ؟!