من دو ساله ازدواج کردم و سنم زیر 25
ساله . تو یه شهر کوچیک زندگی میکنیم که اصلا هیچ جایی برای پیشرفت نداره .
منم پرستارم و چهار سال درس خوندم برا یه روز خوب که البته تو شهر ما
نمیشه جز یه بیمارستان درب و داغون جای دیگه کار کرد .
علاقه شدید دارم از شهر خارج شم و بخاطر
اشنایی بیشتر مشهد رو برا سکونت انتخاب کردم . ولی زنم به هیچ وجه راضی
نیست به مهاجرت و بدون هیچ دلیل منطقی و با این دلیل که از خونوادم و مادرم
دور میشم قبول نمیکنه که جابجا شیم .
حالم از شهر خودمو به هم میخوره چون
اصلا جایی برا پیشرفت نداره ولی زنم عاشقشه. نمیدونم باید چیکار کنم . حتی
چند مرتبه دعوامون شده . دوسش دارم و نمیخوام به زور کاری رو بکنه و مجبورش
کنم . حرف زدن باهاش فایده نداره . بنظرتون چیکار کنیم؟
من اگه کوتاه بیام هیچ پیشرفتی تو زندگیم نخواهم داشت و به اون چه فکر کردم نخواهم رسید .
ممنونم