سلام
دختری 24 ساله هستم که یک سال و نیم است که نامزدم. شوهرم پدر و مادرشو خیلی سال پیش از دست داده و تنها زندگی میکنه منو اون 5 سال با هم دوست بودیم. چند ماه پیش فهمیدم که دوست دختر قبلیش حدود یک ماه بهش اس ام اس میداد اون هر چی بهش میگفت که دست از سرش برداره اما دختره تهدیدش میکرد که میاد دم خونمون یا بهش میگفت که به زنت زنگ میزنم شوهرم چیزی به من نگفت تا متوجه شدم که گوشیش رو خاموش میکنه .
بعد از مدتی تو گوشیش اس ام اس دختره رو خوندم که نوشته بود تا اخر عمر عاشقت میمونم و روز عروسیت خراب بشه و از این حرفا من از حال رفتم شوهرم هر جور بود متقاعدم کرد و خطشو عوض کرد تا این که یه روز که خونه خواهر شوهرم بودیم اون دختره به گوشی من زنگ زد و من به شوهرم گفتم و تا میتونستم جیغ کشیدم و گریه کردم .
اینو بگم که قبلا این قضیه رو به خانواده شوهرم گفته بودم خلاصه اون شب شوهرم با چاقو رفت دم خونه دختره اما دختره بیرون نیومد فرداشم با برادر شوهرم رفتیم دم خونه دختره تا به پدرش بگن اما پدرش خونه نبود مادرشم التماس کرد که به پدرش نگیم اخه دختره فامیل شوهرم ایناست.
الان دو ما میگذره و من هنوز حالم خوب نشده همش دعوا میوفتم همش حرف دختره رو میزنم. میترسم اون اشغال شوهرمو از راه به در کنه شوهرم بهم قول داده اگه باز اس داد حسابشو میرسیم اما من همش فکر و خیال میکنم اصلا نمیتونم به شوهرم اعتماد کنم .
اون خیلی اخلاق های خوبی داره اما اصلا منت منو نمیکشه و این منو خیلی آزار میده.اون دختره خیلی وضعیت مال خوبی داشت اما شوهرم منو برای زندگی انتخاب کرد اما بازم دلم راضی نمیشه به خصوص اینکه الان خط قبلیشو وصل کرده میگه تمام کارم به این خط بستگی داره هیشکی اون شمارمو نداره و کارم از دست میدم و از این حرفا دارم داغون میشم خیلی میترسم- ۹۵/۰۶/۲۰