سلام
من دختری هستم دو ساله با یکی دوست هستم .
تون اوایل ازم درخواست ازدواج کرد منم تو جو بودم قبول کردم و اونم سر همین چیزا خیلی امیدوار شد و خیلی کارا کرد و حالا من یه موقعیت بهتر برام به وجود اومده الان نمیدونم چیکار کنم .
هر چقدر ناراحتش میکنم کم محلی میکنم بازم میاد عذرخواهی میکنه و ... . نمیتونم مستقیم بهش بگم نابود میشه خودشم که نمیذاره بره . من موندم چیکار کنم ؟
عصبی شدم پدرم در اومده طاقتم طاق شده . اقایون به نظرتون چیکار کنم بذاره بره و قطع امید کنه؟- ۹۵/۰۶/۲۱