خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰

سلام

من یک دختر پشت کنکوری هستم که محجبه و چادر ای ام. تقریبا دو سال هست که با یک پسر پشت کنکوری مکالمات تلفنی کاملا درسی و ضروری داشتم البته با اطلاع خانواده. این پسر ابتدا خیلی رسمی قد و خشک با من پشت تلفن حرف میزد من هم همینطور اما بعد چند ماه لازم شد که ضبط صدای یک استاد رو بهمراه جزوه به ایشون بدم.

و بعد از یکسال ما همدیگر رو با اطلاع و حضور یکی از اعضای خانواده چند دقیقه در حد رد و بدل جزوه و توضیحاتی راجع به درس ملاقات کردیم. بعد از اون ملاقات این پسر رفتارش با من عوض شده و کمی از حالت خشک و رسمی خارج شد ولی هنوز همون مکالمات کاملا درسی ادامه داشت تا اینکه چند بار سر جزوات و مسائل درسی بحث شد و من با ایشون قطع ارتباط کردم و آخرین بار هم سه چهار ماه این قطع ارتباط ادامه داشت .

تا اینکه ایشون با یک بهانه ! درسی دوباره با من ارتباط درسی رو شروع کرد در حالیکه درس این پسر از من بهتره و اصلا نیازی به توضیحات درسی من نداره. در نهایت این بار آخر که ارتباط شکل گرفت به مدت حدودا یک هفته ارتباط خیلی خارج از درس شد ( گفت و گو ها داخل چهارچوب بوده و بسیار پیش پا افتاده) ناخود آگاه متوجه شدیم خیلی به هم شباهت داریم از لحاط اخلاقی و دینی و روحی وفرهنگی و ...

این مدت اخیر ایشون چندین بار غیر مستقیم به من پیشنهاد ازدواج دادن و من اول حتی متوجه منطور ایشون نمیشدم من احتمال میدم ایشون میدونن من چندین خواستگار دارم اما هنوز هیچ مسئله ای راجع به هیچ کسی جدی نشده .

یکبار هم گفتند که روز اولی که منو دیدن نطرشون راجع به من خیلی عوض شده و قبلا تصور دیگه ای داشتن و خیلی از حرف های دیگه و اینکه ایشون درس های منو پیگیری میکردن و یک دو بار هم گفتند اهداف و آینده ای دارند که خیلی مهم هست و من با درس خوندن و ... انگار روی آینده ی من حساب زیادی باز کردن.

این رو هم بگم که ما هر دو در برخورد با جنس مخالف خیلی مراقب و مغروریم و ایشون چند بار گفتن که من اینطور نیستم که به همه جواب بدم یا به اون ها تلفن بزنم و این به منم ثابت شده. این وضعیت ادامه داشت و من در مقابل حرف های ایشون ساکت بودم چون نمیخواستم به روی ایشون بیارم و ارتباطات درسی دوباره خراب بشه ولی دیدم اینطور درست نیست تا اینکه تصمیم گرفتم به روی ایشون آوردم و خواستم غرور ایشونو بشکنم تا رابطه قطع بشه .

گفتم این حرفای دو پهلو چه معنی داره ایشون اول گریه شون گرفت و من متوجه شدم و سعی کرد خودشو کنترل کنه ولی قسم خورد هیچی پشت اون حرفا نبوده و منطور بدی نداشته چند ساعت بعد دوباره تماس گرفت و گفت  به هیچ قیمتی حاضر نیست آیندشو از دست بده و همه ی حرفا ی دو پهلو تکرار شد.

این بار خیلی واضح تر و گفتند اون لحطه نمیخواستم کم بیارم و دوباره توصیه کردند خوب درس بخونم و ... . من واقعا متوجه شدم احساسات ایشون پاکه چون از هول کردن و طرز صحبتشون و رفتارشون مشخصه اولین باره به یک دختر ابراز علاقه میکنن حتی نفس ایشون به شماره می افته برای همین من متوجه شدم وگرنه من در این موارد گیج هستم  .

ولی اینکه این علاقه ی ایشون سطحی باشه یا نباشه نمیدونم چون اولا سن ایشون و من کمه حدود بیست سال دوما  از کجا بدونم مثل خیلی های دیگه تو این سایت که میگن عشق اول که شکست خوردن یک جایگزین آوردن ( ممکنه من هم جایگزین باشم ) در پایان بگم که من در آخرین بار با لحن خیلی بد به ایشون پیام فرستادم و غیر مستقیم توهین کردم که شما منطور بدی داشتین .

هدف من هم این بود که ایشون از من بدش بیاد و دیگه ارتباطی برقرار نشه ایشونم برخلاف اینکه همیشه در مقابل این حرف من ملایمت میکرد و میگفت اگر کس دیگه ای بود معلوم نبود چکارش میکردم این بار بسیار بد جواب منو دادن و گفتن کامل جواب نمیدن چون احترام چادر منو دارن!   :)

منم چون کم آوردم مقاوتمو از دست دادم و گفتم چرا متوجه منطور من نمیشین من دارم وابسته ی حرفا و پیگیری های شما میشم و دیگه نمیخوام هیچ ارتباطی داشته باشیم .

قبلا هم خواستم قطع ارتباط کنم ولی مودبانه  اما هر بار ایشون دلیلشو پرسیدن منم که روم نمیشد از وابستگی بگم حاشیه رفتم و ایشون قبول نکردن و من مجبور شدم اینکارو کنم چون واقعا از درس ها می افتادم .

چکار کنم الان بسیار ایشون ناراحت و عصبی شدن و نگران هستم چون بیماری قلبی دارن . بنطرتون چکار کنم الان هر دو کامل خداحافطی کردیم با عصبانیت تمام .

خواهش میکنم کمکم کنین.
  • ۹۵/۰۶/۲۲
  • یه دوست

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی