خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰
سلام به همه دوستان عزیز
من حدود 30 سال دارم و الان نزدیک به 4 سال هست که ازدواج کردم و شکر خدا همسر بسیار خوب و مهربانی دارم و از همه لحاظ ازش راضیم و خودم هم سعی کردم تا حد ممکن براش کم نذارم.
اما یه مشکلی هست که زندگی ما را دچار چالش کرده و بعضی مواقع همسرم از این بابت خیلی اذیت میشه.
من تو طبقه بالای خونه پدری زندگی میکنم. خانواده پدری من بسیار اهل رفت و آمد هستند و در طول سال مهمان زیاد خونه ما رفت و آمد میکنه و تو ایام عید و ... حتی تا چند روز مهمان خانه ما هست و خانواده انتظار دارن که من و همسرم تو اکثر این دید و بازدیدها و مهمانی ها باشیم.
ضمن اینکه در طول سال چندین مرتبه مراسمات مذهبی هم هست. خلاصه اینکه این رفت و آمدها و شلوغی زیاد خونه ما و انتظارات خانواده باعث شده که آرامش از من و همسرم گرفته بشه .
الان نزدیک به 1 ساله که تصمیم گرفتیم از این خونه بریم ولی بخاطر اینکه شغل من آزاده و تو این یکی دو سال اخیر بخاطر مشکلات کسب و کار امکان اینکه خانه مستقلی اجاره کنم نداشتم.
از طرفی چون پدر و مادر من الان دیگه مسن شدن و من هم فرزند آخر خانواده هستند انتظار دارن که من کنارشون باشم و یکبار که بحث رفتن ما مطرح شد پدر و مادرم خیلی ناراحت شدن و کلی قصه و ...
خلاصه اینکه من موندم وسط این معرکه و نمیدونم در حال حاضر چه کنم؟ از طرفی ناراحتی ها و اذیت شدن های خانمم و از طرف دیگه شرایط مالی خودم و سن و سال پدر و مادرم .
ممنون میشم دوستان عزیز و کارشناسان محترمی که این سوال رو میبینن من رو در این رابطه راهنمایی کنید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام به همه دوستان

تاموس .. هستم
یه سوالی دارم که دوست دارم نظر خانمها چه مذهبی ها چه غیره رو در باره اون بدونم . من زیاد دیدم تو جاهای مختلف و تو این سایت که خانمها گله دارند که :
در کشور ما یه محدودیت هایی برای خانمها است که باعث شده از یه سری حقوق و امکاناتی که آقایون دارند محروم باشند و همون چیزایی که خودتون شنیدید و میدونید
می خواستم بدونم آیا این محدودیتی که برای خانمهای جامعه ما احساس میشه واقعا به ضرر خانمهاست یا نه؟ بهتر بگم آیا این محدودیت به نفع جامعه است یا خیر؟
آیا زن های غربی به خاطر آزادی که دارند وضعیت بهتری از خانمهای ایرانی دارند یا خیر؟ صرف نظر از جواب حق وصحیح به این سوال من می خام بدونم شما خانمها چه طور فکر می کنید و نظرتون چیه؟
من نمیدونم وضعیت زن در غرب بهتره نسبت به اینجا یا نه ؟ اگر کسی اطلاعاتی داره درباره وضعیت اون ها بگه خیلی ممنون میشم؟
به نظرم بحث مهمیه!
البته این جا دو مسئله است
۱. نظر خانمهای ما چی هست؟
۲. نظر درست و صحیح چیه؟
من بیشتر دوست دارم نظر شخصیه خانمها رو بدونم
با تشکر
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام به همه دوستان

ما مسلمون هستیم و خیلی از امامان عزیزمون فرمودند که تلاش کنید در طول زندگی هر روزتون بهتر از روز قبل باشه.

میخواستم از همه دوستان این وبلاگ بخوام که به این پست بیان و در سال جدید قرار های که با خدا گذاشتن رو بگن تا هم خودشون و هم دیگران بخونن و ان شاء الله دوستان دیگه ام سعی کن تو سال جدید از اشتباهاتشون کم کنن .

پیشاپیش از همه عزیزان بابت گفتن قرار هایی که با خدا گذاشتن تشکر میکنم و ان شا الله خدا تو این راه خیلی کمکمون کنه.

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

دختر جوانی هستم ما توی خانوادمون اشنایی داریم که بسیار مسن هستن و عمه ی پدر من هست متاسفانه جا و مکانی برای زندگی نداره و فعلا شرایط جوری هست که ما مجبور به نگهداری از ایشون شدیم .

این خانم ادم بدخلق و بد دهنی هست و ماهم شرایط مناسب برای نگهداری پیش خودمون رو نداریم مگر اینکه من سوئیتی که دارم رو در اختیارش بذارم تا با پول خودش براش خانه ی رهن کنیم اما ترس من از اینه که این خانم راضی به رفتن نشه یا بزرگترای فامیل که وراث این خانم هستن باز هم قضیه رهن خونه رو پشت گوش بندازن مثل بیست سی سال گذشته که این خانم اواره بودن و مدام بین خانه های اقوام جا به جا میشدن .

چون چند تا وارث داره  و همه از حرف بقیه میترسن میخواستم بدونم ایا حقی به گردن ما هست؟ من اگر این کارو نکنم گناه کارم؟ دوست دارم کار خیری انجام بدم چون بین خودم و خدا عهدی داشتم ولی الان شرایط برام سخت شده . نمیدونم چیکار کنم .

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام به دوستان سال خوبی داشته باشید

عزیزان ازدواج یک نیاز غریزی است که خدا در وجود همه قرار داده و به نوعی بخشی از زندگی انسانهاست در ایران امروز متاسفانه ازدواج برای مخصوصا دخترا یک معضل بزرگ شده اصلا قصد ندارم بحث تکراری و همیشگی را مرور کنم ولی مشکل اینجاست که به این معضل بزرگ تکراری ازدواج مردم و اطرافیان هم خیلی مقصرن در واقع معضل بزرگ این مردم هستن .

99 درصد مجردا از رفتار بد مردم رنج می برن خب جسته و گریخته در این سایت در بخش های مختلف گفته شد ولی به طور کلی ازتون میخوام از مشکلات مجردی و تجربیات و رفتارهای تلخی که باهاتون شده بنویسید تا افرادی که نمیدانند چرا عده ای از دخترا مجبورن برای ازدواجشان تلاش کنند حتی اگر بهشان انگ ... شدن را بزنن یا دختران جوان عزیزی که موقعیت دارن ولی قدر نمیدانند فکر میکنند حالا چه خبره یا آن دسته از مردمی که با زخم زبون دل میشکنند بدانند که چقدر حقیرند و افرادی هم که نمیدانند در این مملکت ازدواج بخشی از زندگی نیست همه زندگی است با خوندن تجربیات و رنجهای شما بدونن که یک دختر اگر ازدواج نکند در واقع چه بلایی بر سرش میاد.

راستش من خودم روزی فکر میکردم فلانی شوهر ندیده است یا میگفتم چرا فلانی آویزونه حالا مگه مجردی چیز بدیه من چون خودم تقریبا دارم این دوره مزخرف مجردی طولانی رو میگذرونم فهمیدم که چقدر تلخه و آدم مجبوره که نشون بده که آهای مردم من میخوام ازدواج کنم نگید حرف مردم مهم نیست که اصلا درست نیست ما با مردم زندگی می کنیم.

از تجربیات رفتار زننده زخم زبون ها بنویسید و بگید تا بدانند که یک مجرد در ایران از نظر روحی و روانی مجازاتش اعدام است و ازدواج همه چیزه و آش خوشمزه ای است که به شدت ...

ممنونم از همه شما عزیزان
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
خیلی وقت پیش یعنی حدود 5 سال قبل یکی از پسرای فامیل به من ابراز علاقه کرد و من چون هر دومون سنمون کم بود گفتم نه . بعد از 2 سال با پسر یکی از دوستای پدرم نامزد کردم که متاسفانه بعد یکسال نامزد بودن به سرانجام نرسید فقط نامزد بودیم روابطمون هم در حد رفت و امد خانوادگی بود نه بیشتر صرفا برای اشنایی و بعد هم خیلی مسالمت امیز از هم جدا شدیم .
بعد به هم خوردن نامزدیم دوباره اون اقا پسر  از طریق یکی از فامیل از من خواستگاری کرد که من چون خییلی ترسیده بودم از ازدوج بازم گفتم نه!
ولی دفعه سوم که دقیقا یک سال پیش بود دوباره واسطه خودش پا پیش گذاشت برای اینکه مثلا خیرخواهیشو نشون بده به من گفت بیشتر فکر کن این آقا ارزش فکر کردن داره ولی داره در دام یه دختره دیگه گرفتار میشه تو نذارش و این صحبتا!
من اون موقع با ایشون در ارتباط بودم در حد فامیلی  ولی خب کاری که واسطه میخواست از دست من برنمیومد اینکه بخوام برم مستقیم بهش ابراز علاقه کنم البته توجیه واسطه این بود که تو دو دفعه با نه گفتن غرورشو شکوندی الان باید بری جلو و این حرفا!

اما خب من آدم اینکارا نیستم واقعا نمیتونم از پسری خواستگاری کنم یا اول بهش ابراز علاقه کنم در صورتی که اون واسطه محترمه همش منو متهم میکنه به این که تو بی عرضه بودی پسر به این خوبی رو نباید از دست میدادی!
الان مشکل من این نیست مشکل از اینجاییه که الان یه دختری که ببخشید خیلی هم دریده هست و از نظر خانوادگی هم خیلی خیلی مشکل دارن دنبال این پسر افتاده تا جایی که این اقا  گفته حتما باید فلانی رو بگیرید برام و گرنه ال میکن بل میکنم در صورتی که این خانم اصلا وجهه خوبی نداره نه خودش نه خانوادش!
  • ۰
  • ۰

سلام

من قبلا نامزد کردم و نامزدم فامیلمون هم بوده ما چشم تو چشم بودیم و نمی شد قطع رابطه کامل کنیم اما سال اول بهم خوردن نامزدیمون من کامل باهاشون قطع رابطه کردم اما بابام رابطه داشت حتی با خود پسره !

الان منم باهاشون عادی شدم بنظرتون کار درستیه؟ من حتی خونه فامیلای مشترکم ببینمش سلام میکنم ولی اون انگاری از من فرار میکنه بنظرتون رفتار من درسته؟ عادی باشم یا منم محل ندم به نامزد سابقم؟ اینم بگم که هیچگونه رابطه احساسی در میون نیست
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

اگر گل باشند حساسند و ظریف باغبون باید خیلی مراقب گلش باشه عوضش هی از بوی خوبش سرمست بشه و بخاظر زیباییش به خودش بباله؛ اگر درخت باشه محکمه خودش تکیه گاهه میشه قرص و مطمئن بشینی و نگاش کنی که چطور از پس همه مشکلات برمیاد.

من فکر میکنم درختا برخلاف گلا لطیف ترن اونقدری که شاخه هاشون رو بی دریغ به گنجشکا میبخشن تا زندگی کنند و روزگار بگذرونند، من فکر میکنم درختا بیشتر نیاز به توجه و مهربونی باغبون دارند وگرنه میشکنند شاید با شیطنت بچه گانه یه دختر و پسری که میان اسمشون رو حک میکنند روی تنه ش تا بمونه برای همیشه نشنکنند ولی حتمن از بی مهری و هرس نشدن توسط باغبون برگاشون زرد میشه و تنهایی به دل کوچیکشون فشار میاره و یه روزی یه جایی بی صدا خم میشن اونوقته که همه میگند درخت هرچی پربارتر افتاده تر! ولی نمیدونند درخت طفلکی چه زجری میکشه بابت این افتاده حالی...

زنای زیادی رو دیدم که گل بودن قشنگ و بی خار به گل بودنشون افتخار میکردند به انجام بی دریغ وظایف دختری؛ همسری؛ مادری...ولی همیشه همین موندند هیچوقت جدی گرفته نشدن یه موقع پیشی ملوس بودن و گاهیم ضعیف و ناقص العقل!

ولی به تعداد انگشت دستم زنایی رو دیدم که درختن؛ محکم و ریشه دار... هیچوقت به ناملایمات تن نمیدند ولی به همون نسبت نیاز به توجه و محبت دارند اما همیشه سعی میکنند خودشون رو بی نیاز نشون بدن...

نمبگم گل بودن بده هر کی یه طور دوست داره اما من دوست دارم درخت باشم، قوی و قابل اعتماد ولی از درون من یه گل نیازمند توجه میمونم!
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
من یک پسر خاله دارم که کلاس چهارمه. ی پسر مودب و پاستوریزه. یه بار اشتباه کردم و خودم باهاش دست دادم. کاش این اشتباهو نمی کردم. حالا این بچه خودش دستشو جلو میاره.
مامانش میگه طوری رفتار نکنید که زود به سن بلوغ برسه ( یعنی مرد حسابش نکنیم! ).من خیلی عذاب وجدان دارم. نه میخوام دل بچه رو بشکنم نه طوری باشه که عادت کنه و بخواد همیشه باهام دست بده.
مادرشم به محرم و نامحرم خیلی معتقد نیست. متاسفانه فامیلای مادریمون طورین که آدمای مثل مارو مسخره می کنن و منتظرن ی سوژه دستون بدیم.
راهنماییم کنید که چطور بهش دست ندم که نه بهش بربخوره نه صدای مادرش در بیاد که باعث شدی سر و گوش پسرم بجنبه و نه سوژه بدم دستشون.
ممنونم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با عرض سلام خدمت دوستان عزیز

یک سال و نیمه که من ازدواج کردم اما تو این مدت با یک مشکل مواجه شدم  . اونم اینه که خانومم زیاد به من توجه نمیکنه . مثلا وقتی از خونه شون میخوام برم بیرون حتی برای بدرقه من هم نمیاد . تا حالا منو به اسم کوچیک صدا نزده، علاقه ای به صحبت کردن باهام نداره در کل هیچ ابراز محبتی نسبت به من نمیکنه . هر کاری که بگین من براش کردم اما باز هم چیزی عوض نشده .

یک چند بار باهاش صحبت کردم اما گفته که تو منو برای خودم نمی خواستی و فقط برای اینکه کارمند بودم با من ازدواج کردی در حالی که اصلا این طوری نبوده و نیست .

وقتی دوستامو میبینم که با همسراشون چه قد خوب و صمیمی هستند اعصابم بیشتر به هم میریزه . همسرم اگه از هم دور هم باشیم اگه برای من تا شب گرفتاری پیش بیاد و نتونم تماس بگیرم حتی یک پیام هم نمیده و در آخر من بازخواست میشم که به یادش نبودم .

یک مورد دیگر هم بگم که همسرم خیلی زود رنجه و هر موقع که کدورتی پیش بیاد قهر میکنه و اگرم اشتباه از اون باشه تا من عذرخواهی نکنم مشکل حل نمیشه .

از دوستان تقاضا میکنم منو راهنمایی کنن. 
  • یه دوست