خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰

سلام

میخواستم بدونم برای شما یا اطرافیانتون پیش اومده که دختر یا پسری رو برا ازدواج انتخاب کنید و از هر لحاظ هم مناسب باشه اما خانواده مخالفت کنن و دلیلشون هم بی پول بودن بابای دختر یا پسر باشه ؟

اگه همچین موردی براتون پیش اومده یا دیدین خواهش میکنم بگید چیکار کردید که خانواده کوتاه اومدن و بهم رسیدین .. الان موردی هست که دو نفر به شدت همدیگه رو دوس دارن اما مادر پسر بخاطر بی پولی بابای دختر راضی به خواستگاری رفتن نمیشه اینا باید چیکار کنن ؟

ممنون اگه راه حل بدید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

پسری هستم زیر 25 سال ...

دوستان یکی از اقوام  نزدیکمون بهم ابراز علاقه کرد اولش خودشو معرفی نکرد و خلاصه حضوری دیدمش و حرفاشو بهم زد ... منتهی من برداشتم این بود  که ایشون عاشق ظاهرم هستش نه چیز دیگه ...

میدونین یکی از نعمتایی که خدا بهم داده و بابتشم شکرگزارم نعمت زیبایی چیزی کم نذاشته ولی همین ظاهر الان باعث شده که من عاشق هیچ دختری نشم اخه خیلیا فقط عاشق ظاهرم میشن نه چیز دیگه ...

بار ها پیش اومده که دخترای هم کلاسیم و یا هر دختری که تو زندگیم یا به عنوان دانشجو هم کار  یا اقوام بوده بهم غیر مستقیم و مستقیم ابراز علاقه کردن ، ولی من همیشه جوابی ندادم بهشون یعنی نخواستم که ناراحت شن ...

حس میکنم بیشتر دخترا عاشق ظاهرم میشن . خب پس فردا یکی از من خوشگل تر میاد و عاشق اون میشن منظورم شریک زندگیم هس ...به نظرتون چکار کنم عاشق شم ؟ با این شرایط چطور کنار بیام ؟

راستی تا حالا با هیچ دختری نه دوست بودم و نه ارتباط صمیمی داشتم ... و نه اصلا مغرورم ، ظاهرم خوبه که خوبه ، دیگران چیزای خوب دیگه ای دارن که ممکنه من نداشته باشم .

فقط بگین چکار کنم چطوری عاشق بشم ؟ به این فامیلمون که ابراز علاقه کرده چی بگم ؟ چطوری بفهمم عاشقمه ؟ عاشق واقعی نه هوس و زیباییی .

ببخشید پرحرفی شد مرسی که خوندین
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من یه دختر 17 ساله ام . راستش موضوعی تو ذهنم وجود داره که خیلی وقته ذهن من و به خودش درگیر کرده و باعث شده به شدت از خودم بدم بیاد!

وقتی حدود 10 11 سالم بود برای اولین بار صحنه هایی از ماهواره و... دیدم. البته نه صحنه های روابط جنسی. چیزایی در حد بوسه و...! اون زمان که بچه بودم فکر میکردم اینا همه یه جور بازی و نقشه که تو فیلماست!! یا مثلا فقط خارجیا از این مدل رفتارا دارن!!

چون فکر میکردم این یه بازیه چند بار با خواهر کوچیک ترم از این بازیا کردم!! به خدا الان که اینارو مینویسم خیلی حالم بده و خجالت میکشم!! خواهرم اختلاف سنیش باهام کمه و اونم فکر میکرد این یه بازیه!!

این جریان گه گاهی بود تا من 13 سالم شد! تا اون زمان یه زمزمه هایی تو مدرسه درباره روابط جنسی شنیده بودم ولی بازم نه به اون صورت! حتی یه بار که به مامانم در این باره گفتم گفت که الان وقتش نیست بدونی و بزرگ تر که شدی میفهمی!

ولی بازم من متوجه این نبودم که اون کاری که اسمش بازیه میتونه یه چیزی به اسم همجنس بازی باشه!!! البته اینم بگم نه بوسه ای بود و نه حتی این که لباسمونو در بیاریم!! فقط در حد نوازش. اونم نه نقاط حساس... مثلا صورت و پهلو و بازو...بود.

حتی یه بار که 13 ساله بودم با یکی از دخترای فامیلمون که یه سال ازم بزرگ تر بود هم این بازیو کردیم. جفتمون نمیدونستیم که این کار یه کار بده و به چشم بازی نگاهش می کردیم!! بعد هم یهویی خودم از این حالت بدم اومد و اون بازی رو تموم کردیم. بعد از این که بزرگ تر شدم تازه فهمیدم چیزی به اسم رابطه جنسی وجود داره و فقط واسه تو فیلما نیست!! و حتی بعد تر ها فهمیدم همجنس بازی وجود داره و... !

از اون زمان تا حالا یه لحظه هم این موضوع ذهنم و رها نکرده!! من نه تمایلی به دخترا دارم و نه چیزی که حداقل به خودم ثابت کنه همجنس بازم !!! حتی الان که خواهرم بزرگ تر شده و اونم یه چیزایی میدونه از دست من ناراحت نیست خودش میفهمه که من هم مثل اون بچه بودم و نمیدونستم!!

ولی چیزی که آزارم میده اون دختر فامیلمونه که همش این نگرانی رو دارم که نکنه یه روزی این موضوع رو به کسی بگه و یا حتی گفته باشه و آبروی من بره؟! من بعد از این که فهمیدم معنی کارم میتونه همچین چیزی باشه واقعا از خودم متنفر شدم!! همش احساس میکنم خیلی آدم چندشی هستم!!! حالم از خودم به هم میخوره و حس میکنم گناهکارترین آدم روی زمینم!! حتی کسی که با نامحرم رابطه داشته!!!

ولی خدا شاهده که من نمیدونستم و بعدا که فهمیدم دیگه اون کارو تکرار نکردم و توبه کردم. ولی ترسم از ریختن آبرومه!! به نظرتون من خیلی آدم کثیفی هستم؟؟ به نظرتون اگه یه روزی این موضوع رو اون دختر به کسی بگه من باید چی کار کنم؟؟

خواهش میکنم نظرتون و بهم بگین!! من از خودم مطمئنم که الان آدم گناهکاری نیستم تنها چیزی که آزارم میده ترس از آبرومه و این که فکر بدی دربارم بشه!

ممنون میشم اگه کمکم کنید!
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

یه مشکلی چند وقته برام پیش اومده کمکم کنین.

من الان ۳ ماهه که عقدم . اوایل دوران عقدمون بود که عروسی یکی از فامیلای شوهرم دعوت شدیم خب منم بالاخره اولین حضورم تو اون فامیل بود خیلی خوشگل و شیک و پیک رفتم اونجا .

یه خانمی خیلی بهم توجه میکردن بعد از این که مراسم تموم شد منو مادر شوهرم داشتیم میومدیم تو پارکینگ که سوار ماشین بشیم . اون خانمه با پسرش اومد و به مادر شوهرم گف که آدرس میخواد برا امر خیر !

اون فک کرده بوده مادر شوهرم مامان خودمه . منم عصبانی شدم دستمو نشون دادم گفتم متاهلم اوناهم رفتن البته بگم هر کس اون اطراف بود فهمید چی شده .

از اون به بعد شوهرم به شوخی و جدی بهم این قضیه رو یاداوری میکنه با اینکه قبلش با هم مشکل این شکلی نداشتیم الان خیلی سختگیر شده .

من فقط اون شب خیلی آرایش داشتم و همیشه ظاهرم بدون آرایشه . بهم بگین چکار کنم که مثل سابق بشه ؟

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با عرض سلام و خسته نباشید...

من دختر خانم 18 ساله ای می باشم که بنا به دلایلی از بچگی شروع به خود ارضایی کردم.. اول نمی دانسنم که این عمل چیست و کار بدی است و فقط به دلیل اینکه با این کار زودتر به خواب میرفتم این کار را انجام دادم...

من این عمل را تا به امسال انجام میدادم و میتوان گفت که 10 سال این کار را تکرار میکردم. اما حالا به زشت بودن و مضرات این کار آگاه شدم و فهمیدم که چه کار بدی میکردم...

از طرفی هم احساس میکنم رنگ آلت تناسلی ام کمی تیره تر شده ... حالا سوال اصلی من این است که آیا در آینده با همسرم در مسائل جنسی به مشکلی بر نمیخورم ؟

و آیا به واسطه ی این کاری که انجام دادم در مسائل زناشویی ام مشکلی و ایرادی وارد نمیشود ؟  بخدا دارم دیوونه میشم... میترسم نتونم همسرم را در آینده ارضا کنم و مرا رها کند ...

نمیتوانم به دکتر بروم چون خجالت میکشم این موضوع را مطرح کنن و فقط از این طریق توانستم بگویم ...

بگویید آیا به واسطه کاری که من به مدت 10 سال انجام میدادم در اینده با همسرم در مسائل جنسی به مشکل نمیخورم ؟

آیا میتوانم او را ارضا کنم و یک رابطه جنسی عالی داشته باشن؟

ممنونم

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام به همه
اول ممنونم از دوستانی که نظراتشون رو گفتند
همانطور که قبلا گفتم اون دختر قابل مقایسه با خانواده اش نیست . بالاخره امروز دلمو زدم به دریا و به صورت رسمی وارد گود شدم همانطور که حدس میزدم بسیاری از اخلاقیات و روحیاتمون مثل همه
منتها چند تا خواسته داشت که من هم بخاط خودش قبول کردم .

به صورت خیلی غیر مستقیم در رابطه با مشکلی که بود صحبت کردم و دیدگاه اش را شنیدم . من تا حالا با وجود سنم اصلا عاشق نشدم ولی الان با افتخار میگم که عاشقش شدم و اون هم از سیگنال هایی که بهم داده مشخصه دوستم داره . چون خونواده هامون هم از قبل موافق بودند قراره چند روز دیگه عقد کنیم . ولی خداییش عاشقی بد دردیه .

ممنونم از همگی
انشاء الله همتون خوش بخت بشین

-----------------

سلام

من پسر ۲۶ ساله هستم چند وقتی هست که دختر خانمی به مادر من برای ازدواج معرفی شده الان در مرحله تحقیقات هستم؛ در تحقیقاتی که انجام دادم دختر خانم و خانوادش یعنی پدر و مادرشان از همه لحاظ تایید هستند ولی در سوالاتی که کردم گفتند برادر ایشون که از خودش بزرگتر هست در زمان نوجوانی و اوایل جوانیش اهل کارهای منافی عفت بوده یعنی دنبال دخترا و این جور مسائل بوده . این تنها نکته منفی در مورد این خانواده هست .

سوالم از بقیه این هست با وجود اینکه خود من اهل این کارها نبوده و نخواهم بود ، ازدواج با این دختر خانم را صلاح میدانید یا نه ؟

فقط نگویید که با دختر یا خانواده خودت صحبت کن ، نمیشه رفت به دختر بگی  برادری اینجوریه ( طرف کلا بدش میاد )

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان

ببخشید از اینکه رک صبحت میکنم.

راستش من تا چند ماه پیش هر وقت پریود میشدم، سریعا خون میومد. ولی حالا چند ماهی میشه که ابتدا چند تا لکه می بینم و بعد از یکی دو روز اونوقت خون میاد. به نظرتون باید چیکار کنم؟ مشکلی هست؟ مثلا من دیشب یکی دو قطره دیدم ولی تا الان خون بدون وقفه نیومده که عادت شده باشم و دلم هم خیلی درد میکنه.


  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
متنی که مینویسم یه درد و دل هست بیشتر اگه صلاح دیدین کمکم کنید من یه پسر 22 ساله ام که مثل هر جوون دیگه ای دوست دارم ازدواج کنم . میدونم این مشکل رو خیلیا دارن . من درسم تمام شده و خدمت هم به دلیل فوت پدرم معاف شدم ( قانون کفالت ) .
الانم حدود 5 ماهی میشه توی یه مغازه تنظیم موتوری مشغول به کار ( شاگردی ) هستم . پس انداز کل زندگیه منم 6 میلیون هست . من نزدیک 1 سال پیش درباره علاقم به ازدواج با خانوادم صحبت کردم .
گفتم تا من یه شغلی واسه خودم دست و پا کنم شما هم بگردید یه دختر خوب برای من پیدا کنید . اولش قبول نمیکردن ولی بالاخره راضی شدن . گذشت و گذشت تا رسیدیم به سال 95 به خانوادم گفتم من حدود 6 ماهه دیگه مغازه خودم رو راه اندازی میکنم ( یه جایی رو کرایه میکنم و همین شغل تنظیم موتوری رو ادامه میدم واسه خودم )
شما دختر خوب پیدا نکردید هنوز ؟ گفتن نه !! گفتم چطور 1 سال گذشت هنوز خبری نیست ؟ گفتن ما به چند نفر سپردیم ولی جوابی ندادن !!! گفتم بابا پی گیری کنید با یک بار زنگ زدن به کسی که آدم جوابش رو نمیگیره .
گفتن الان اصلا تو شرایطشو نداری !!!!!!
گفتم چطور ؟ شما که راضی شده بودین .
  • ۰
  • ۰

سلام
من ۲۵ سالمه لیسانس شیمی ام و در حین خدمت عاشق دختری شدم که همکارم بود حدود ۶ ماهه هر روز باهمیم اول دوستم بود ولی رفته رفته عاشقش شدم ۴ روز پیش دل و زدم به دریا و گفتم من میخوام رابطمو با تو جدی کنم دیدم بعد اون اخلاقش عوض شده و دیگه جوابم و نمیده ، گفته بودم بهش که خونوادم راحت تو رو میپذیرن چون شرایط مالی تون مث ما متوسط رو به بالاس.

حالا دیشب بعد کلی التماس بهم گفت که من لیاقت تو رو ندارم من بابام خادمه مسجد، یخ شدم قلبم یه لحظه واستاد .

امروز کلی تحقیق کردم دیدم خیلی وضع اقتصادی شون خرابه ، حالا من یه چشم گریست و یه چشم به خونوادم که میدونم امکان نداره زیر بار برن ، چرا باید خدا این بلا رو سر من بیاره ازش گله دارم من عاشقشم مث فرشته میمونه ، ولی از طرفیم ادمیم که همیشه خونوادش بهش جهت دادن تو رو قران کمک کنین دارم دق میکنم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
من 28 سالمه و کارشناسی ارشد رشته مدیریت دارم و در حال حاضر در شرکتی خصوصی مشغول به کارم . امسال کنکور سراسری و شرکت کردم و تصمیم دارم رشته پرستاری رو بخونم (دانشگاه آزاد) .
من در حال حاضر در دوران عقد هستم و باید جهیزیمو خودم خریداری کنم ...حالا نمیدونم باید چی کار کنم ؟ خیلی دوست دارم به علایقم برسم از طرفی میترسم نتونم از پس هزینه ها بربیام .
چون با توجه به ساعت کاریم نمیتونم این کارم و ادامه بدم ...دلیلم واسه انتخاب رشته برمیگرده به روحیاتم...احساس میکنم مدیریت و بیزینس با روحیه من عجین نیست ...علاقه زیادی به کمک کردن دارم و دوست دارم محیط کارم این علاقه من و ارضا کنه .....
خواهش میکنم راهنماییم کنید
  • یه دوست