خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰
سلام
میخواستم خاطره ابراز علاقه شوهرتونه بگید که چطوری گفتن و ازتون خواستگاری کردن من الان میخام به دختری ابراز علاقه کنم .
نمیدونم چطور این کارو انجام بدم حالا دوستان میخوام خاطره ابراز علاقشونو بگن چه زنا خاطره ابرازه علاقه شوهرشونا بگن چه مردا خاطره ابراز علاقشونا به خانومشون بگن .
ممنون از تمامی دوستان
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

جر و بحث با شوهر

سلام

تو رو خدا کمکم کنید نمیدونم چمه ؟ فقط دنبال بهونه و دعوام با بهونه گیریای شدید شوهرمو اذیت میکنم دلم براش کباب میشه بخدا از فردا تصمیم میگیرم که خوب شم اما باز ... .
کمکم کنید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
خواستگاری دارم که از همه نظر خوبه اما مشکلی که نگرانم کرده اینه که ایشون در روابط جنسی بسیار هات هستند.
این گفته ی خود شخصه. البته تا حالا خودشون رو کنترل کردند و اهل روابط نامشروع نبودند. من آدم سرد مزاجی نیستم و تصور میکنم که نرمال باشم. ایشون به دلم نشستند ولی میترسم که در آینده نتونم از پسش بربیام. آیا این مشکل بزرگیه؟
خانومایی که شوهرشون اینجوریه به مشکل برنخوردید؟ 
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

عشق در نگاه اول

سلام
من چندماه پیش در یک مکانی بودم که متعلق به دوستم هست ناخودآگاه پسری رو دیدم که این پسر همسایه روبروی کافی شاپ دوستم میشه و نگاهمون بهم گره خورد من قبلا از این پسر خوشم میومد پسر خیلی مغرور و نجیبی هست .
اونروز که اتفاقی همدیگه از پشت شیشه کافی شاپ دوستم دیدم  یکسره به همدگیه  زل زدیم نگاه کردیم بطوری خیره شدیم که اون چشم برنمیداشت از من .من هم بدون هیچ گونه لبخند یا حرکتی فقط محو تماش بودم و خیره و مسخ نگاهش شده بودم یعنی بهتر بگم هردومون
چند ماهی گذشت و دیگه ندیدمش تا اینکه دوباره تو یک روز بارانی برای بار دوم دیدمش.
 این بار هم عین دفعه قبل بیشتر بهم خیره شدیم نگاه طولانی تر و نافذی به هم داشتیم اینبار هم من مسخ نگاه او شده بودم بدون کوچکترین حرکتی از جانب حتی من لبخندی بر لب نداشتم چون محو نگاهش بویم .تا اینکه ایشون در آخرین لحظه لبخندی زد و از پشت شیشه بصورت لب خوانی سلام کرد و دست تکون داد من هم بی درنگ لبخند زدم و سلام کردم ...از اون روز تا حالا ندیدمش و کلی سوال توذهنم هست که اگه ایشون از من خوشش نمی اومد دلیلی نداشت که یکسره نگاهم کنه و میتونست زود سرش برگردونه یا اگه فکر میکرد من متاهلم زود نگاهش رو میدزدید.
بعدها از طریق دوستم مطلع گشتم که خواهره این آقا مربی بنده در یه کی از دروس آموزشگاهی بوده که چندماه پیش به آموزشگاه میرفتم ولی من حتی خواهر ایشون فقط چندباری دیدم و دیگه ندیدم چون منزل خواهرشوناینجا نیست و متاهلن
من هفته ای یکبار یا دوبار به کافی شاپ دوستم سر میزنم و همیشه نیستم اونجا
قبلا گاهی اوقات ایشون رو موقع بیرون آوردن ماشینشون از پارکینگ میدیم بدون هیچ نگاه و توجهی از جانب ایشون به اطراف چندمدتی هست که ایشون نیستن یعنی یه موقع من هستم ایشون نیستن و بالعکس.
بنظر شما دوستان آقایون و خانومای محترم این حس ممکنه  از جانب ایشون هم باشه  ؟
ممکنه چون من لبخندی به لب نداشتم حس کنن که من ازشون خوشم نیومده ؟؟؟ولی نگاه ایشون گواه بر علاقه میداد
شرایطی ندارم که بخوام هر رزو به دوستم سر بزنم .دوستم با این آقا در عالم همسایگی سلام و احوالپرسی دارن و تا جایی که دوستم میدونه هیچ کسی تو زندگی ایشون نیست.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
متاسفانه بر خلاف اینکه همیشه فکر میکردم سوالای جنسی رو نباید اینجا باز کرد الان خودم مجبورم مطرح کنم چون جایی دیگه سراغ ندارم.

26 ساله هستم همسرم شدیدا اصرار داره که سعی کن ترشحاتت رو مثل مردها بیرون بپاشی . میگه خیلی خانوما اینکارو میکنن و تو هم سعی کن چون خیلی دوست دارم .

اینقدر این موضوع رو تکرار کرده که من از استرس یا رختخواب نمیرم یا اصلا ارضا نمیشم . همش ترس اینو دارم که بپاشه بیرون و خیلی هم راجع به این موضوع مطالعه کردم . میگن خودتو رها بگیر گرفتم اما نشد که نشد!!!!

ممنون میشم اگر خانومی تجربه رو داره بهم کمک کنه راهنماییم کنه توضیح بده . یا اگر اقایی راهکاری پیدا کرده به منم بده که واسه شوهرم توضیح بدم .

ممنون

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰


سلام

چند ماهی است در سایت ها خبری منتشر میشه که دختری جوان و تحصیل کرده به یه زندانی محکوم به اعدام علاقه مند شده و احتمالا همه شما داستانشو میدونید تا اینکه سه شنبه شب در اخبار 20:30 تصاویر مراسم عقد کنان این دختر و پسر پخش شد و من از دیشب تا حالا هنگ کردم و اصلا نمیدونم در مورد این موضوع چی بگم .

وقتی هم فهمیدم که این دختر فوق لیسانس داره و پسر حتی دیپلم هم نداره دیگه کلا حیرت زده شدم
حال میخواستم نظر  شماها هم در این مورد بدونم چی هست؟

البته اگر پول دیه مقتول که حدود 200 میلیون هست جور بشه این پسر اعدام نمیشه امیدوارم انسانهای نیکوکار به این دو کمک کنند

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام

روزه نمازاتون قبول حق

من یه مشکلی دارم که حسابی اعصابمو بهم ریخته . خب بذارین داستانمو تعریف کنم .

من یه دختر 20 ساله هستم . از بچگی یعنی حدود کلاس چهارم دبستان به پسر داییم علاقه مند بودم ایشون هم به من .

هر چی بزرگتر می شدیم عشقمونم رشد میکرد و شدید تر میشد . من چند تا دختر خاله و دختر دایی تقریبا همسن خودم داشتم که چشمشون دنبال عشقم بود اما اون به هیچکدوم توجه نمیکرد .

زیاد خاطرخواه داشت چون پسر محجوب و با ادبی بود منم اخلاقم درست مثه خودش بود و تو اقوام پدری خاطرخواه زیاد داشتم. سال دوم دبیرستان بودم که از یکی از همین دخترا بهم خبر رسوند که پسر داییم گفته اصلا از من خوشش نمیاد و من به زور خودمو بهش چسبوندم .

عاشقش بودم با وجود سن کمم  . خانواده هامونم بسیار به وصلت ما راضی بودن . اما با این خبر دنیا رو سرم خراب شد . به خاطر غرور له شدم بدون حتی سوالی ازش راجب این خبر بدون هیچ علاقه ای دو سال بعد نامزد کردم بدون هیچ علاقه ای . شاید بخاطر لجبازی .

  • ۰
  • ۰

سلام
طاعات وعباداتتون مقبول درگاه احدیت

من چیکار کنم ؟

من دختری 25 ساله هستم که با اقایی 28 ساله عقد کردم. با اینکه 8 ماه از عقدمون میگذره ایشون به من نظر جنسی ندارن. از خودش هم پرسیدم گفت که من به تو میل جنسی ندارم. بارها شده با عرض معذرت حتی با لباس خیلی باز یا لخت بودم ولی به من حتی نگاه هم نکرده.

به نطرتون منظورش چیه؟

بخدا دارم عذاب میکشم

چندین بار من بیشقدم شدم ولی من رو بس زده.

با هر بار بس زدن سرخوردگیم بیشتر شده.

ایام به کام

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دختری زیر ٣٠ سال هستم. هشت ساله که باشوهرم که هشت سال از خودم بزرگتره ازدواج کردم اما هنوز بچه دار نشدیم و دکترا گفتن ایراد از منه و امکان بارداریم کمتر از پنج درصده.

شوهرم درآمد بالایی داره و منم چندوقته بهش اصرار میکنم که بریم بچه پرورشگاهی بگیریم و یه خونه به اسمش بزنیم ( آخه تو شهر ما یه شرطش همینه،جاهای دیگه رو نمیدونم) ...شوهرم قبول کرده اما میگه میخام هوو هم سرت بیارم چون حقمه حداقل یه بچه از خون خودم داشته باشم.از لحاظ مالی مشکلی نداره و قول داده از لحاظ عاطفی هم عدالت رو بینمون رعایت کنه. حالا با خواهش اون قبول کردم که خودم براش زن پیدا کنم...میگه بیوه یا مطلقه هم باشه مشکلی نیست فقط بچه نداشته... منم به ناچار با همه این شرایطش کنار اومدم آخه خیلی دوسش دارم و اونم همین طور...
بنظرتون این کار من درسته که قبول کردم خودم هووم رو انتخاب کنم ؟ بعدا مشکلی پیش نمیاد؟ بیوه و مطلقه باشه بهتر نیست تا اینکه دختر باشه؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
من با یکی از آقا پسر آشناهامون از بچگی همبازی بودیم که تو سن 17 18 سالگی خبر بهم دادن که ایشون مثلا خاطر خواه من هست نه عشق آتشین .
ولی خوب حتی خانوادش نو جریان بودن و مثلا برای آینده نقشه کشیده بودن تا ما بزرگتر شدیم ایشون رفتن دانشگاه و موقعیت های مختلف کاری و ... یک روز خبر آوردن عاشق فلان دختر شده یک روز خبر آوردن معیارشون عوض شده یک روز دیگه خبر دادن که حس دیگه به بنده ندارند البته یه چیز بگم چیز خیلی مستقیم نبوده که بگم خودشون مستقیم به من گفتن البته من وقتی مطلع شدم باور داشتم عشق تو این سن و سال مخصوص تو آقا پسرا ثباتی نداره (ببخشید همه اینجور میگن)تا اینکه الان ایشون 28 سالشونه و اومدن خواستگاری من نظر شما در مورد این اقا چیه نمی دونم .
از اینکه اینقدر هر روزی عاشق و فارغ بودن تو دلم حس خوبی ندارم و اینکه دقت میکنم در زمان های مختلف ایشون گاهی می اومدن سمت من و می رفتن .می ترسم به هر دلیلی بعدا هم دلشون بلغزه و الان چون به هر دلیلی به موردهای دیگه نرسیدن اومدن سمت من
با خانواده ام که صحبت  می کنن می گن تو پسرا اینا عادی همشون همینطورن نطرشما چیه ؟میشه کمک کنید ؟
  • یه دوست