خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰

سلام

من خانمی هستم که 10 ساله ازدواج کردم و در تمام این مدت تنها 3 یا 4 بار اولین رابطم با همسرم به ارگاسم رسیدم ( با اینکه برای بعضی خانمها اولین رابطشون ترس آور است. برای من دردناک که نبوده لذت بخش ترین رابطه زندگیم بوده ).

البته تو این مدت از رابطه لذت بردم ولی به اون حد از لذت و ارگاسم هرگز نرسیدم. مساله ای که من باهاش روبرو هستم اینه که من گاهی خواب ارتباط جنسی با همسرم را میبینم و در خواب به اوج لذت جنسی میرسم لذتی که تو بیداری تجربش نکردم و جالب این جا است که در این حالت از خواب بیدار میشم و آثار ارضا شدن تو بیداری هم ادامه داره.

میخوام بدونم این مسئله طبیعی است و برای همه خانمها اتفاق می افته و اینکه در این حالت غسل برام واجبه یا خیر ؟ چون تشخیص برای خانم ها جهت غسل به راحتی آقایون نیست.

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

انسانی  حسود و نا امید از زندگی هستم

پسرم، 16 سالمه و فکر میکنم نمیتونم کنکور رو خوب بدم ، نمیتونم در آینده کار پیدا کنم، نمیتونم ازدواج کنم . مشکل چهره، اندام، خانواده، مالی، ابرو و اخلاقی و ... ندارم . اما یه مشکلی هست منو به شدت نا امید کرده . اعتماد به نفسم به حدی کم شده که راه میرم فقط به زمین نگاه میکنم و اون ببخشید خود ارضایی هست . ایا الان برای شروع دیره؟

ایا میتونم دوباره به زندگی برگردم؟

بعد اینکه همش میگم نمیونم،نمیشه،الان هم که تابستونه شدم مرده متحرک . چیکار کنم؟ بخدا حوصله تفکر هم ندارم .

لطف میکنید تایید کنید

بخدا به کمک محتاجم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
ببخشید من 19 ساله هستم یعنی تازه 19 ساله شدم هیچ وقت تو دوره ماهانه ام درد اندام جنسی نداشتم، ولی این بار چند بار درد حس کردم تو واژن ( با عرض معذرت )
چرا و چی باعث این درد میشه؟ ایا چیزی رو من باید رعایت کنم که نکردم ؟ و اینک ایا احتمال خطر هست مثل عفونت یا غده یا ....؟
باید به دکتر مراجعه کنم یا نه ؟
خانم ها اگه ممکنه برای رضای خدا پاسخ بدید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

در ایران پسرها قانوناً و عرفاً وظایفی را دارا هستند که محوریت آن اقتصاد و امنیت ملی است. این وظایف از یک تلقی نسبت به جنس مذکر نشأت گرفته است و آن تلقی این است که مردان مسئول اقتصاد و امنیت خانواده و جامعه هستند. در این میان هستند پسرانی که بسیار علاقه مند به پیمودن مدارج علمی و تحقیقاتی خود می باشند اما به علت فشار هنجاری در خانواده و اجتماع و همچنین فشارهای قانونی دولت هرگز موفق به این امر نشده و برای همیشه از برنامه زندگی خود باز می مانند.

نابرابری فرصت های دختران و پسران وضعیت پسرها

وقتی به پای درد دل این پسرها می نشینیم از داغ دلشان با خبر خواهیم شد. یک جوان ایرانی که از یک دانشگاه معتبر کانادا واجد شرایط بورس تحصیلی شده است میگوید:

معلوم نیست سازمان وظیفه عمومی اجازه خروج به من بده. تازه اگر هم اجازه بده من میخوام بیام و هیئت علمی بشم ولی وقتی برگردم تازه باید پیگیر خدمتم باشم.

امیر رضا می گوید: قصد داشتم در کنار گذراندن دوره ارشد کلاس آمادگی آزمون دکتری هم بروم ولی اینجوری دوره ام طولانی میشه و به سربازی بر میخورم. علیرضا میگه بابای من بیمه نداره و از کار افتاده شده. خواهرم دانشگاه آزاد میره. من باید کنار درسم کار دانشجویی کنم تا هم کمک بابام باشم هم خرج تحصیل خواهرم در بیاد. ای کاش میتونستم برا ارشد هم بخونم.

امید میگه برا چی برم دانشگاه؟ اگه بخوام دانشگاه برم و یه جای رسمی کار کنم، اونوقت باید سربازی هم رفته باشم. محمد رضا میگه خدمتم تموم شده. الان که اومدم تو مصاحبه های تخصصی رد میشم چون خیلی چیزها از یادم رفته.

مادر اشکان تو استرالیا اقامت داره. قرار بود اشکان دوره کارشناسی رو تو یه دانشگاه تاپ استرالیا بگذرونه. ولی مشکل سربازی بهش اجازه نداد. حسام میگه انگار هر چقدر هم که توانایی داشته باشی باید دو سال عمرت رو بدون کارایی خاصی زیر پرچم باشی چون حضور فیزیکیت اهمیت داره!

محمد صالح میگه استخدام های دولتی و شبه دولتی برای مردها خیلی محدودیت داره. دخترهای ترم آخری راحت این آزمون ها رو شرکت میکنن و اگر قبول بشن استخدام میشن ولی ما باید به سرعت درسمون رو تموم کنیم و سربازیمون رو بریم بعد اگر چیزی تو ذهنمون مونده بود بیایم آزمون بدیم. تازه اگه دیر به خودمون بجنبیم که سن استخداممون تموم میشه.

امیر میگه بابام آلزایمر داره. باید همه حواسم به خودشو و داروهای گرونش باشه. یه تاکسی هم تازه گرفتم که روش کار کنم. اصلاً وقت درس خوندن ندارم. مهرداد میگه میخواستم ارشد قبول بشم ولی برای اینکه به خدمت نخورم مجبور شدم شبانه روز درس بخونم که همین امسال شرکت کنم و چندماه خانواده ام رو هم ندیدم.

امنیت لازم، اما فرصت های آقایان ارزشمند!

بله قبول داریم که امنیت ملی برای کشور لازم است و فعلاً امکان ایجاد ارتش تخصصی وجود ندارد. می دانیم اگر ما پسرها سربازی نرویم امنیت کشور تأمین نمیشود. اما این فرصت هایی که ما به خاطر سربازی از دست می دهیم چگونه جبران می شود؟ چرا در استخدام ها برای جبران فرصت های سوخته به ما سهمیه نمیدهند؟ چرا در دانشگاه ها برای جبران فرصت های تحصیلی سوخته به ما سهمیه نمی دهند؟ آیا این عدالت است که فرصت های ما را بگیرند و در مقابل جبران هم نکنند؟

آیا این درست است که کنکور ما و دختران یکی باشد؟ آیا می توان دونده با مانع را در مصاف با دونده بدون مانع قیاس کرد؟ چرا هیچ کس نمی بیند که چه مسئولیت های سنگینی در خانه پدر و خانواده خودمان بر عهده داریم؟ چرا امکانات کافی که در اختیارمان نمیگذارند هیچ، امکاناتمان را هم میگیرند؟ چطور ممکن است شما بر عهده شخصی خرجی خانه پدر و خرجی زندگی مشترک را تکلیف کنید ولی از لوازم ایفای این مسئولیت منعش کنید؟

در شرایطی که بیکاری پسران در حدود ۲۵ درصد است دولت اهم توجه خود را بر ایجاد شغل برای دختران فارغ التحصیل قرار می دهد. این در حالی است که تمامی مسئولیتهای مالی زندگی بر عهده پسرها است و عملاً پسرها به واسطه سربازی از بسیاری از فرصت های شغلی جا میمانند.

کارایی حقیقی

رفتار مسئولین ما مانند رفتارشان در مترو است. جهت رفاه حال بانوان واگن های زنان را زیاد میکنند اما هیچ توجهی ندارند که این واگن ها به قطار اضافه نشده است بلکه از واگن های آقایان کم شده است! بله تحصیلات دانشگاهی هم برای مردان و  هم برای زنان خوب است اما وقتی امکانات محدود است، وقتی سن تحصیل محدود است، وقتی سن استخدام محدود است چرا باید جهت رفاه حال یک عده، یک عده دیگر را از لوازم ایفای مسئولیت محروم کنیم؟

ویلفردو پارتو میگوید: زمانی به کارایی بالاتر می رسیم که همزمان با بهبود وضعیت یک نفر، وضعیت شخص دیگری را تنزّل نداده باشیم.حالا خودتان قضاوت کنید آیا بهبود وضعیت زنان همزمان با تنزل دادن جایگاه مردان، کارایی محسوب میشود؟

در همین راستا ضروری است در جهت ایجاد عدالت اجتماعی، ایجاد فرصت های برابر، همچنین در جهت بهبود کارایی و فراهم نمودن امکانات لازم برای انجام وظائف، سهمیه‌ی ۸۰ درصدی در دانشگاه سراسری و استخدام های دولتی به آقایان تعلق گیرد.

در حالی که در کشور شعارهای برابری زن و مرد و برخورداری یکسان از فرصت های تحصیلی و شغلی شعار عده ای نادان شده است،باید گفت با وجود این مشکلات برای مردان و اولویت هایی که در دولت برای اشتغال زنان ایجاد شده و شعارهای اشتباه موجود و همچنین فرصت های بیشتر دختران در ورود به دانشگاه و حتی استخدام بخش خصوصی و دولتی، و معافیت زنان از سربازی و مهریه و نفقه ،این مردان هستند که باید به نابرابری موجود معترض باشند. ولی وضعیت به شکل مسخره ای برعکس است!

پسر52

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان

لطفا راهنماییم کنید واقعا نمیدونم چی کار کنم آیا مشکل از منه یا همسرم؟

28 سالمه و پنج ساله ازدواج کردم همسرم هم 33 سالشونه تا قبل ازدواج سرم تو درس و کتاب بود و به ازدواج اصلا فکر نمیکردم همه خواستگارام و به بهانه درس رد میکردم . راستش یکمی هم از ازدواج می ترسیدم چون رابطه پدر و مادرم خیلی خوب نبود کلا از زندگی کردن هراس داشتم تا اینکه همسرم به خواستگاریم اومد و باهاشون دو ماه ارتباط داشتم و حرف زدم و جواب بله دادم همسرم واقعا خوشحال بود.

اوایل ازدواج واقعا بی تجربه بودم با دنیایی از خامی و بی تجربگی با همسرم ازدواج کردم ولی تو یکسال دوران عقد هیچ وقت نتونستم روحیات همسرم و بشناسم خیلی دعوامون میشد همش هم سر چیزای بیخود بود اینقدر این دعوا کردنا ادامه پیدا کرد که نسبت بهش سرد شدم .

علاقه ای که اول ازدواج داشتم الان خیلی کمرنگ شده بعضی مواقع اصلا دوست ندارم ببینمشون. اعصابم سر چیزای الکی بهم میریزه و دعوا راه میفته مشکل بزرگی اصلا نداریم فقط سر یک سری مسایل ساده و جزئی. الان نسبت به همسرم سرد شدم نمیدونم اونم نسبت به من همینطره یا هنوز دوستم داره از کجا بفهمم که زندگیش و دوست داره یا نه؟

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

یه سوال دارم از خانومای وبلاگ.

من به مدت چند سال هست که برای تنظیم هورمون های بدنم از قرص های جلوگیری استفاده میکنم و . از دکتر پرسیدم که بعدا مشکلی برای بارداری برام ایجاد نمیکنه؟ گفت نه، اصلا... .

روش استفاده ش هم از روز 5 پریود تا 21 روز بعد هست. میخواستم از خانوما که یا خودشون یا اطرافیانشون تجربه خوردن این قرص ها رو دارن بپرسم که موقع اقدام برای بارداری با مشکل روبرو نشدن ؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
بچه ها من تازه 4 ماهه که از سربازی اومدم و توی این چند ماهه کارگری کردم و وام گرفتم و قرض کردم و یه کار تولیدی رو شروع کردم و سنمم 26 سالمه فوق دیپلم دارم .
سر همین کارها با یه خانم که گرافیست هست اشنا شدم به خاطر فرستادن نمونه کار یه چیزایی رو برام توی تلگرام فرستاد و من از تبلیغاتش و تراکتش و ... خیلی انتقاد کردم که بعد هم پشیمون شدم و شمارش رو داشتم ولی دختر خیلی سنگینی ( منظورم از سنگین اینه که اهل شوخی و ... نیست فکر نکنید وزنش بالای 100 کیلو هستا گفتم که انحراف نره ذهنتون فکر کنید من سعی کردم از زمین بلندش کنم ) بود و ادمی نبود که حالا شروع کنه به توضیح و ....
خیلی خوشم اومد ازش و گذشت تا اینکه ما سر قیمت به توافق جهت همکاری نرسیدیم و براش پیام دادم که نمیتونیم با همدیگه کار کنیم و اون هم برای من ارزوی موفقیت کرد و من هم براش نوشتم که اینهمه بد تبلیغاتت رو گفتم بذار خوبی ها رو هم بهت بگم و خوبی های خودش رو گفتم مثل ظاهر  و مرتب بودن دفترش و خودش و .....

سوال اول : من کار بدی کردم که در مورد ظاهر و اخلاق خودش چیزی نوشتم ( اگه بخوام با خودم رو راست باشم باس بگم که میخواستم بهش بفهمونم من ازش خوشم اومده ولی دیگه قسمت نشد که همکار بشیم با هم)
  • ۰
  • ۰

سلام به همه

دوستان بنده پسری 27 ساله هستم که تقریبا 8-9 ساله تنها زندگی میکنم یعنی همش از خانوادم دور بودم و الان احساس کمبود محبت یا شاید عقده ای بودن میکنم میخوام با خانومی آشنا بشم به قصد ازدواج چون احساس میکنم به جنس مخالف نیاز دارم .
آیا شما دوستان نظری دارن؟
میخوام راهنمایی بفرمائید
لطفا
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

دختری هستم بالای سی سال . خواستگاران متعددی داشتم که قسمت نشدند. چندی قبل خواستگاری امد که شرایطش خوب بود و منو خیلی قبول داشت منم از اون بدم نیومده ولی وقتی گفت که از نظر جنسی گرم مزاج و اینکه حتما باید اولین رابطه کامل جنسی رو شب عروسی داشته باشه استرس گرفتم .

از طرفی نمیتونم ردش کنم از طرفی میترسم قبول کنم چون اون شب به دلیل خستگی زیاد ادم اذیت میشه. باهاشم خیلی حرف زدم میگه حتما باید اون شب باشه . نمیدونم چیکار کنم

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

خسته نباشید

من 8 ماه است که نامزد هستم یعنی عقد شدم و بی نهایت عاشق همسرم هستم و اون هم همینطور واقعا یه پسر نجیب و زیبا و خوش اخلاق و دوست‌ داشتنی است من روی همسرم و خانواده اش حساس هستم ولی مشکل من حرفای برادرم است همیشه تلاش میکنه تا نامزد من و خانوادش بدو بیراه بگه و من عصبانی کنه .

همچنان همیشه رفتار زشت خانم خودش رو با من نادیده میگیره و اگه چیزی درباره خانمش بگم میگه میخوام هر چه زودتر خواهرم از این خونه گم بشه و مادرم هم همیشه تلاش میکنه پشت برادرم باشه و میگه دختر به درد نمی خوره .

زندگی تو این خونه واقعا برام مشکل شده هر روز یک سال میگذره و نامزدم هم مشکل مالی نداره که ازدواج کنیم ولی پدر نیست و شاید تا سال بعد هم تا وقتی پدرم بیاد منتظر بمونیم با نامزدم هم نمیتونم درد دل کنم چون اون هم بخاطر اینکه ازدواجمون عقب افتاده با من هم بهانه میکنه .

حرف نمیزنن واقعا خسته شدم . شما بگین چی کار کنم بی اعتنایی خانوادم و اینکه هیچ کدومشون نمیخواند کمی هم به من احترام بذارن واقعا اذیتم میکنه و هر روز بیشتر از دیروز آرزو میکنم تا زودتر ازدواج کنم .

شما هم برام دعا کنید تا زندگی من هم زودتر سر و سامون بگیره خواهش میکنم منو راهنمایی کنید تا حداقل کمی آروم بشم .

تشکر از حوصله تون
  • یه دوست