خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰


سلام

سوال من درباره مدت زمان ارضا شدن در خودارضاییه ، البته بگم که ترک کردم. فقط واسم جای سوال داشت که مشکلی نداشته باشم.

من مواقعی که خودارضایی میکردم حدودا یک یا دو دقیقه مالش ... میدادم ارضا میشدم ( بیشتر نمیشد ) بعدشم دیگه احساس نیاز نداشتم دیگه سرد میشدم. بنظر شما خیلی زود ارضا میشدم؟ یا طبیعیه ؟

خب اگر طبیعیه در آینده اینقدر زود ارضا بشم و سرد بشم مشکلی پیش نمیاد واسه عمل دخول؟ و سوال دیگم اینه که بعضی مواقعه که خ.ا میکردم یکم مالش میدادم بعد از ترس گناهش پشیمون میشدم دیگه ادامه نمیدادم ولی توی همون لحظه هایی که مالش میدادم لذت اندکی میبردم ولی به تهش نمیرسید دیگه دست بر میداشتم آیا اینم خودارضایی محسوب میشد؟

سوال بعدم بعد از خ. ا آب زیادی ازم خارج نمیشد خیلی کم و شبیه آبی بود که در حالت عادی ازم خارج میشد و علائم ارگاسم رو نداشتم که میگه آب با شدت خارج میشه .طبیعیه؟ خ. ا محسوب میشد؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

راستش من دختر خانوم 18 ساله ای هستم که ماهِ آینده کنکور دارم... اما نسبت به درس بی میل شدم در صورتیکه از خانواده ی تحصیلکرده ای برخور دارم .. سوال من از شما اصلا و ابدا درسی نیست ..

موضوع اصلی من این است که جدیدا خییییلی دوست دارم که ازدواج کنم و اینکه همسری برای خود داشته باشم . مخصوصا از وقتی با وبلاگ شما اشنا شدم این حس در من شدید تر شد ... .

علاقه ی من به ازدواج کردن فقط به خاطر امیال جنسی نیست.  بلکه نیازمند پسری هستم که بتواند یار و یاور من باسد ... بخاطر همین خیییلی دوست دارم که در همین سن 18 سالگی ازدواج کنم ... و وقتی نظرات را در همین سایت میبینم که همسن های من الان متاهل هستند بسیار افسوس میخورم.

راستش به دلیل زیبایی چهره ام تا کنون چندین خواستگار داشته ام اما کاملا مطابق میل من نبودند و الان درحال حاضر نیز مورد مناسبی نیست... اما من خیلی دوست دارم تا سنم کم است و شور و اشتیاق دارم ازدواج کنم ... تو رو خدا یه راهکاری به من بدهید چون دیگه از فکر و خیال خسته شدم ... ممنونم از شما .. ان شاء الله خداوند خیر دنیا و اخرت را نصیب شما بکند .

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام و احترام

من پسری هستم بالای ۲۶ سال. لیسانسه و مجرد و البته با دختری دوست نیستم. شکر خدا چهره خوبی دارم قصد ازدواج دارم از طریق سنتی . مشکلی که دارم اینه که اگه دختری قیافش به دلم بشینه بهش دل میبندم یعنی دقیقا ۴ بار پیش اومده دختری رو یکبار ببینم بهش علاقه مند بشم بدون اینکه با دختر حرف بزنم  و همش تو ذهنم باشه!

و اینکه دوس دارم اون دختر همسرم بشه و مال  پسر دیگه نشه ! وقتی هم به سرانجام نرسه به شدت ناراحت میشم و گاهی اشکم در میاد.

مثلا مواردی بوده خواستگاری فرستادم و همون اول کار بدون صحبت با دخترها نافرجام موند و خانواده شون منفی دادن ولی هنوزم اون دخترا تو ذهنمه! و فراموش نمیتونم بکنم.

حس حسادت یا ناراحت شدن دارم که اون دخترا رو پسرهای دیگه میگیرن و باهاشون همبستر میشن. تصور میکنم اون دخترا با پسرهای دیگه ازدواج کردن خیلی داغون میشم و غصه میخورم. به نظر شما دوستان راهی داره این ویژگی‌ من رفع بشه و با دیدن چهره زیبا دل نبندم ؟

تشکر
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام ... نماز روزه هاتون قبول باشه

راستش یه سوال مسخره دارم میگم مسخره چون به هر کدوم از دوستام که گفتن همون اول فقط خندیدن ...و اینکه من یه دختر نوجوونم .

توی اینستاگرام یه آقایی منو فالو کردن منم خب قبول کردم بعد حالا از یه طریقی فهمیدم ایشون تازه ازدواج کردن . حالا نمیدونم چرا یه جوریم ؟ یه حس بدی دارم .

شاید خانومش خبر داره شاید اصلا واسش مهم نیست و اصلا بهش فکرم نمیکنه ولی میدونین من به این موضوع که هر کاری بکنی سر خودت میاد، مثلا اینکه میگن اگه با پوشش نامناسب مردی رو منحرف کنی یه روزی هم یکی شوهر خودت رو .... و اینا خیلی اعتقاد دارم و رو اینا حساسم .

حالا هم حس بدی دارم ... میشه بهم بگین این موضوع مهمه ؟ تقصیر منه ؟ یا که نه  من دیوونه و خلم ؟

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
با پسری چند ماهه نامزد کردیم البته عقد نکردیم . به دلایلی ک دوسشون داشتم شرایطی برام گذاشتن و من قبول کردم . از جمله اینکه از من خواستن چادری بشم . ولی الان فهمیدم نامزدم تعصبیه و با ادامه تحصیل من مخالفه و میگه دانشگاه محیط خوبی نیست .
با سرکار رفتن زن هم مخالفه و میگه وظیفه مرد و زن جداست . از طرفی هم هر جا میرم باید اجازه بگیرم  و میترسم بعد ازدواج بدتر شه . با بیرون رفتن زن به صورت مجردی با دوستاش و تنها کاملا مشکل داره . ولی همه جوره هوامو داره و پشتمه و تشویقم میکنه و دوسم داره و مرد خوب و با ایمانیه .
تعصبش رو همسرش به نظرتون طبیعیه؟ واقعا از آینده میترسم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام

تقریبا همه ما میدونیم که در ازدواج و زندگی مشترک مسائل جنسی بین زن و مرد مهم هست اصلا قابل کتمان نیست و یک مسله کاملا جدی هست که ربطی هم به مذهبی و غیر مذهبی ندارد و لذت این رابطه به خصوص برای مردها کاملا معلوم و روشن هست و این نیاز مرد و زن رو بیشتر بهم نزدیک میکنه تردیدی در این مسائل نیست حالا سوال بنده از شما کاربران متاهلی که با ازدواج بهتر میتونید به بنده جواب بدید:

سوالم محور اثرات دعوا و اختلافات روی کیفیت لذت جنسی هست
یک پسر و دختر با هم ازدواج میکنند نیاز عاطفی و جنسی بهم دارن علاقه هم خب به هر حال بوده که به ازدواج ختم شده همسر هم مشکلات جنسی نداره و مثل اکثر مردها اتفاقا از رابطه لذت می بره و ارضا جسمی و روحی هم میشه خانمش هم همراهی میکند و مشکلی ندارد ولی با دعوا و اختلافات و بحث و جدل رابطه شان کمرنگ میشه و این آقا دیگه حتی از لحاظ جسمی هم ارضا نمیشه و یک فاصله بین شان به وجود میاد .

حتی واقعا زمانیکه دیگه قهر هم نیستن ولی من برداشتم از افراد متاهل این بوده که واقعا یکسری مسائل تاثیرات خیلی زیادی بر کیفیت رابطه جنسی میذاره که بحث بر اینکه همه چی جنسی هست نیست ولی موضوع مهمی در خور خودش هست و زندگی را تحت تاثیر قرار میده  بنده می بینم که افرادی هستن که تمام تلاش خودشان را میکنن که حرمت و احترام بین شان باشه حتی جالبه 20سال هم از زندگی مشترکشان گذشته و دیگه مسله طلاق هم نیست ولی انگار یه چیزی میدونن که بعضی از روی سادگی نمیدونن و شریکشان را از نظر عاطفی و جنسی از دست میدن .

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
اونجوری که من شنیدم ترشحات زمان تخمک گذاری حالت چسبندگی دارند و کش میان تا اینجاش درست .

بعد از پریودی من یک هفته یا زودتر یا دیرتر این ترشحات رو دارم اما به مرور کم میشن ولی از بین نمیره.

( این ماه اینجوری بودم ) حالا سوالم اینه که اینی که طول میکشه جز ترشحات تخمگذاری هست؟ خوبه یا بد؟ کسی اینطور هست ؟

بعضی ماها هم زیاد ندارم ...
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من دختری 19 ساله هستم و امسال کنکور دارم قبلا بسیار درس خون بودم شاید خنده تون بگیره ناخواسته با یه رمان که اتفاقی خوندم با مسایل جنسی اشنا شدم! یک سال پیش! از اون به بعد بشدت ذهنم مشغول شده و واقعا نمیتونم درس بخونم از مردا بدم میاد ولی از وقتی که اون رمان مسخره رو خوندم هر مردی رو که میبینم ذهنم بطرف سکس میره و بهم میریزم .

تا حالا با هیچ مردی نبودم و خواستگار زیاد داشتم و مامانم بدون گفتن رد میکنه چون بشدت دوستم داره چهره ی خوبی دارم .

اما من فقط میخوام درس بخونم و پزشک بشم بشم اینا ارزومه! من تک فرزند هستم و کسی رو که بتونم باهاش در این مورد حرف بزنم رو ندارم .

تو رو خدا راهنماییم کنین من اصلا مردا رو قابل توجه نمیدونم و بشدت مغرورم . حالا مسخرس که ایندم سر این فکرای چرت نابود شه .

در ضمن بشدت هات هستم اما بدم میاد تو این سن به این مسایل فکر کنم چکار کنم که خیالات و افکارم کنترل بشه؟ بسیار احساسی و دلنازکم .

مثلا اگه گربه ای صدا بده یا گرسنش باشه بشه گریه م میکنم خواهش میکنم بگید چکار کنم ؟ از خدا کمک میخوام اما فکر کنم خدا ازم بدش میاد .

زندگی فوق العاده پر تشنجی دارم و میخوام با درس از مشکلاتم فرار کنم و بهشون فکر نکنم چطور خودمو از افکار پلیدم نجات بدم ؟

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام بر دوستان
ببخشید من یه سوال دارم که خیلی دوست دارم طرفدارای ازدواج سنتی بهش پاسخ بدن البته از راهنمایی همه دوستان استفاده میکنم .
ببینید من دختری تحصیل کرده شاغل و به گفته دوستان زیبا هستم البته خودم از چهرم راضی هستم .
خدا رو شکر تا حالا هم با هیچ پسری دوست نبودم از نظر ارتباط اجتماعی در حد عالی هستم یعنی در ابتدا دوستانم میگفتن قبل از اینکه باهات فکر میکردیم مغرور هستی  منم چون چند نفر اینو بهم گفته بودن سعی کردم رفعش کنم یعنی با پیشقدم شدن تو صحبت کردن و اینا .
در کل ذاتا ادم شوخ طبعی هم هستم اما مشکلی که هست من نمیتونم تو بر خورد اول آقایون رو به خودم جذب کنم یعنی وقتی سعی میکنم خنده رو باشم میگن زیاد خندیدی  .
یا مثلا میخوام به اون اقا برسونم من تا حالا ادم اکتیوی بودم تو زندگیم و به بطالت نگذروندم که بخوام به راه های دیگه کشیده بشم بهم میگن مردا زن خونه میخوان نه زنی که هی دنبال درس باشه و کار .
 اخه من نمیدونم چه جوری بگم که بعد از ازدواج با توجه به شرایطم تصمیم میگیرم و اولویت همسر و فرزند هست  یه مورد از دوستان بود به خواستگارش گفته بود با نظر همسرم تصمیم میگیرم برم سر کار یا نه اون اقا پسر برداشت کرده بود دختر خانم اعتماد به نفس نداره  .
حالا لطفا شما بگید من چی بگم که اگه از طرف خوشم اومد جذب من بشه ؟
 ممنون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

چرا آخه ؟؟؟ چرا خدا بنده هاشو تنها میذاره ؟؟؟ تنهایی خیلی بده اینکه خودت باشی و خودت، اینکه تک تک شبای زندگیت با گریه بگذره اونم بدون صدا ، بعد از 18 سال زندگی از یه دختر 18 ساله چی میذاره ؟؟؟ پدر مادرا طرف حرفم شمایید . آره شماهایی که فکر میکنید بچه تونو بفرستید مدرسه رفاهشو تامین کنید کافیه ... کجا؟ کجای قرآن خدا گفته شخصیت دخترتونو نابود کنین چادر سرش کنید؟؟؟ کجا گفته یه دختر باید فقط نفس بکشه؟؟؟ صبح تا شب میزنی تو ذوق دخترت و آخر شب میای بوسش میکنی؟؟؟

شخصیت براش قائل نیستی، بخدا اندازه ی یه سگ براش ارزش قایل نیستی و حرفاشو گوش نمیکنی. باید بمیره حرفاش تو دلش بمونه بعد میگی هر چی دخترم بگه غذا درست میکنم....نمی خوام ...اینا محبت نیست ... بفهمین بفهمین خدا بهتون عقل داده ... .

چرا یه دختر باید کل تابستونش زل بزنه به دیوار اتاقش از تنهایی ؟؟؟ آره بعد بیاین بگین بچه هامون میرن به سمت گناه ... خدا نگذره از کسی که امانت خدا رو نابود میکنه... بترسین از خدا.
  • یه دوست