خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام طاعات و عبادات قبول باشه
به تازگی عقد کردم حدود یک ماهی میشه . راستش در همین ابتدای راه به چند مشکل برخوردم در مورد خلقیات همسرم . حقیقتش اینه که من به همسزم بها میدم و خیلی دوستش دارم اما جدیدا اتفاقاتی افتاده که خیلی زندگیم رو تحت تاثیر قرار داده .
خانومم طی دوران مختلف خواستگار زیاد داشته و شمارشو خیلی ها داشتن ازش خواستم در اولین فرصت شمارشو عوض کنیم اونم نه نیاورد حالا به هر دلیلی مشکل پیش اومد وقت نشد شمارشو عوض کنیم تا اینکه چند روز پیش بهم گفت که یکی از خواستگارهای قبلیش بهش پیام داده اونم در جواب نوشته شوهر خوبی دارم و  مزاحمم نشو .
این مکالمه داخل تلگرام رو بهم نشون داد و گفت که دوست ندارم چیزی رو ازت پنهان کنم . راستش شک بدلم راه افتاد می خواستم زنگ بزنم به پسره حالشو بگیرم خانوم اجازه نداد تو پیام بهش هشدار دادم یکبار دیگه پیام بدی خونت پای خودته .
و واقعا پشت خانوم در اومدم و گفتم که بهت شک ندارم هر چند که جای شک داره ، خلاصه گذشته از این مورد سوالی برام پیش اومده که بنظرتون با خانوم رفتار خاصی داشته باشم ؟ فرداش رفتم شمارشو عوض کردم و قراره که سیم قبلی رو به من بده این از این .
خیلی در این زمینه  بهم برخورد یعنی اگر پسره جلوم بود تکه پاره میشد خلاصه در این مورد دوست دارم افراد پخته تر نظر بدند که ایا باید کار خاصی انجام بدم بجز تغییر شماره نیازی نیست که مدتی سیمشو داشته باشم و کمی بررسیش کنم ؟
مسئله بعدی که خیلی ذهنم رو مشغول کرده رفتارهای خودسرانه خانومه ، به طوری که مادرش ازش کاری بخواد سریع و بدون مشورت و اجازه من به اون کار مشغول میشه ، بهش گفتم که الان متاهلی و مجردی تموم شده اما حس می کنم این اخلاقش مشکل ساز خواهد شد ، بنظرتون برای اینکه رفتارش رو اصلاح کنم چکار باید انجام بدم ؟
ممنون میشم افراد با تجربه نظر بگذارند چون واقعا تجربه در این موارد خیلی کارسازتره
با تشکر
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
من زمان عقدم لباس عروس پوشیدم مراسممون تالار بود، اتلیه رفتیم و کلا مراسم مفصل بود . الان که میخوایم مستقل بشیم نمیتونیم دوباره ی جشن مفصل بگیریم . از طرفی بدون هیچ مراسمی هم که نمیشه بریم سر خونه زندگیمون .

چون مطمئنا فامیل تک تک یا دسته جمعی میان و همون خرج و زحمت برامون پیش میاد . منظورم اینه مراسم در چه حد باشه که هم خرج اضافه نباشه هم بالاخره مراسم گرفته باشیم .

راستش زمان عقد قرار شد برای عروسی بریم یه سفر زیارتی و بعدش بریم خونمون ولی الان احتمالا جور نشه. واقعا نمیدونم چکار کنم...

ممنون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام
حدود 4 ماه هست که با پسری که به قصد ازدواج جلو اومد در حال آشنایی ام. شروع این آشنایی از طریق واسطه یکی از دوستام بود. این آقا دوست دوست پسر دوستم بودن. و من هم دختری مذهبی هستم و هیجوقت با پسری دوست نبودم. اول هم که برام مطرح کردن به شدت مخالفت کردم و گفتم اهل دوستی نیستم اگه بودم زودتر دوست میشدم نه الان با 26 سال سن.
خلاصه گفتن که نه این قصدش ازدواجه و فرق داره پسر مثبتی هست و... و اینم بگم که ما دو شهر مختلفیم حدود 6-7 ساعت و شروع ارتباط چت و تلفن و عکس پروفایل بود.
تا بعد 1 ماه همو دیدیم. حالا مشکل من اینه که ایشون چرا زودتر اقدام نمیکنه برای خواستگاری .مشکل مالی ندارن. خانوادشون تقریبا پولدارن. اما میگه من نمیخوام دستم جلو پدرم دراز باشه. هنوز 2 ماه از سربازیش مونده و یک بار که خیلی تحت فشارش گذاشتم ( به خاطر خواستگارم که الان اومده و پایین توضیح میدم ) گفت بعد سربازی میام اما 1 هفته بعدش خیلی عصبی شد و گفت حرفاش به خاطر فشاری بوده که بهش آوردم.
  • ۰
  • ۰

سلام

دختری زیر 20 سال هستم و به تازگی نامزد کردم من از قبل با نامزدم در ارتباط بودم و ازدواجم سنتی نبود من چادریم پدر و مادرم مخالف چادر پوشیدن منن ...

من خودم چادرمو دوست دارم ولی پدر و مادرم فک میکنن علت بدگمانی شوهرمه که باعث شد من چادری شم .... من نذر کرده بودم که اگه به این آقا برسم چادری شم این نذرم بوده ولی هر چقدر توضیح دادم فایده نداشت میترسم از هم جدامون کنن چیکار کنم حآلا؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان نماز روزه هاتون قبول باشه.

من پارسال با خانومی به قصد ازدواج آشنا شدم و قبل از اون با هیچ دختری به هیچ عنوان هیچ رابطه ای نداشتم چون واقعا از این دوستی ها متنفرم .

از اونجایی که دور و زمونه ی بدی شده و همه ی دختر پسرا به راحتی با هم دوست میشن من هم به همه ی دخترا خیلی بدبین شدم و به هر دختری نمیتونم اعتماد کنم .

این خانوم زیاد با حجاب نیست و به اصطلاح عمیانه باز هست و خیلی راحت در اجتماع با جنس مخالف ارتباط بر قرار میکنه البته بیشتر وقت ها خونس. من عاشق این خانوم شده بودم ولی یه خورده به خاطر رفتار هاش بهش شک داشتم که نکنه دوست پسر داشته باشه که چند ماهه پیش متاسفانه فهمیدم بله ، با پسری دوست بوده خیلی داغون شدم افسردگی گرفتم .

ولی می خواستم باز برم سمتش و همه چیو فراموش کنم و برم خواستگاریش ولی گفتم بذار خوب بشناسمش بعد اقدام کنم با کلی تحقیق و به صورت غیر مستقیم فهمیدم 7 سال رابطه داشته .

این خانوم شرایط خانوادگی بسیار بدی داشته و خیلی سختی کشیده اما گذشتش بدجور آزارم میده اصلا نمیدونم رابطشون تا کجاها پیش رفته اصلا دختر مونده یا نه ؟

نمیتونم این قضیه رو مستقیم بهش بگم دیگه نمیدونم چکار کنم از طرفی خیلی دوستش دارم از طرفی هم نمیتونم با گذشتش کنار بیام خواهش میکنم راهنماییم کنید.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من چند ماهه با یکی از اقوام نامزدم ... یک ماه دیگه عقد میکنیم . من باب آشنایی با هم ارتباط پیامکی داریم و خیلی هم همدیگه رو  دوس داریم و عشق  می ورزیم ..

من از موقعی که بهم ابراز علاقه کردن جوابشونو همون طور دادم و از علاقم به طور صریح صحبت میکردم  .. ایشون هم همینطور .

به نظرتون  اینطوری  براش تکراری  نمیشم؟ دلشو نمیزنم؟ اوایل فک میکردم که بهترین  کارو میکنم که از عشقم دریغ نمی کنم اما جدیدا مث خوره تو ذهنم افتاده  که براش باید دست نیافتنی  باشم و چرا از روز اول بهش علاقمو  ابراز کردم و ... .

ایشون میگن که 7 ساله به من علاقه دارن  و فک میکردم با خودم  که 7 سال زمان کافی بوده و من الان  نباید خودمو ازش دریغ کنم ... .

به نظرتون این ابراز علایق  زیادیه؟ براش تکراری نمیشم؟

جواب بدید

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
من یه دختر 22  ساله ام و  دانشجوی پزشکی . سه سال ترم دوم دانشگاه یکی از همکلاسی هام از من خواستگاری کرد ایشون پسر فوق العاده باشخصیت و سالم و سنگینی بودن من خودمم دختر خوبی بودم و هیچ وقت هیچ رفتار سبکی ازم سر نزده بود .
دلیل علاقشون به من هم طبق گفته ی خودشون همین بوده من ظاهر خوبیم دارم  . ما یک سال زیر نظر خانواده ها با هم در حد دانشگاه و تلفن ارتباط داشتیم تا اینکه سال بعدش اومدن خواستگاری ( به خاطر یه سری مشکلات مراسم خواستگاری دیر برگزار شد) و ما صیغه محرمیت خوندیم پدر من خودشون همون اول این آقارو دیده بودن و تایید کرده بودن به همین خاطر ما خیلی تحقیق نکردیم و پدرمم خیلی سخت نگرفتن .
  • ۰
  • ۰

سلام

پسری 25 ساله هستم . یک مدت خ.ا می کردم ولی شدتش زیاد نبود . هر چند روز یک بار . شاید هم هفته یا دو هفته ای یکبار . الان مدت سه ماهه که خ.ا را ترک کردم . قبلا هم خ.ا را ترک کرده بودم در سن 19 سالگی ترک کردم  ولی ترک کردن این بار من تاثیرات عجیبی داشته که فکر می کنم شاید به خاطر این تغییرات در آینده موقع ازدواج که سنم بالای 30 سال برسه در روابط زناشویی به مشکل برخورد کنم ...

در سن بیست سالگی وقتی خ.ا را ترک کردم تقریبا هر دو هفته یکبار در خواب محتلم می شدم و مدام فکر و خیال های جنسی به سرم میومد و سریع هم حالت نعوظ پیدا می کردم با اینکه فیلم و عکس نمی دیدم .

ولی الان که 25 سالگی را دارم رد می کنم بعد از ترک دیگه یک بار هم محتلم نشدم و اصلا فکر و خیال جنسی که سراغم نمیاد که هیچ حتی اگه خودم هم بخوام عمدا خیال پردازی جنسی کنم اصلا حوصله ش را ندارم و اصلا نمی تونم حتی به زور حالت نعوظ پیدا کنم خیال پردازیم را هم نصفه رها می کنم چون خیال پردازی برام جذابیتی نداره . اصلا فکر می کنم اگر همین الان ازدواج هم کنم و با همسر واقعی روبرو بشم هم میل جنسی ندارم .

من با وجود اینکه الان با خانم ها ارتباط بیشتر و خیلی نزدیکتری بعضی مواقع دارم اصلا و ابدا میل جنسیم بیدار نمی شه .

وقتی توی خیابون هم خانم های خیلی بدحجاب را می بینم یا اصلا تحریک نمی شم یا اگه تحریک هم بشم اصلا حالت نعوظ برام اتفاق نمی افته . تنها موقعی که حالت نعوظ دارم همون موقع بیدار شدن از خواب هست و بس .

از طرفی هر کسی که سر راهم قرار می گیره و فکر می کنم برای ازدواج مناسبه به نظرم خیلی گرم مزاج میاد ولی خودم الان که هنوز به 26 نرسیدم اینقدر بی میل هستم دیگه  بالای 30 که بتونم ازدواج کنم قراره چقدر بی میل بشم ...

البته بگم الان خیلی دوست دارم کسی را داشته باشم که باهاش صحبت کنم ولی شور و اشتیاق جنسی ندارم ....

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام خدمت همه کاربران

دیدم بعضیا اومدن سوال پرسیدند که لبه های التم بلند شده یا اویزون . منم لبه واژنم یکی از اون یکی یه ذره بلندتره که مال من برمیگرده به زمانی که عفونت کردم و لبه واژنم ورم کرد مراجعه کردم به دکتر که خدا رو شکر رفع شد ولی یکم اویزونی رو داره میخواستم بگم همه اویزون بودن مال خ.ا نیست.

سوال دیگم درباره شکل کلیتوریس هست مشکل من اینه که کلیتوریس از اول تا پایین که میرسه به واژن حالت چین خوردگی یا دوتیکه شدن داره یعنی یه تیکه نیست  درحالی که قبلا اینجور نبوده خیلی کم هم خ.ا داشتم که ترک کردم .

و مثل همه این سوال واسه من شده ملکه ذهنم که نکنه شوهرم بدش بیاد اصلا بخاطر همین خجالت میکشم ازدواج کنم و همش کابوس اینو دارم که تو ذوق همسرم بخوره. کسی از این مشکلات داره ؟

لطفا نیاید سرزنش کنید یا بگید جای این سوال اینجا نیست چون من و بقیه دوستان که سوالشونو اینجا مطرح میکنند مطمئنا این آخرین جاییه که به ذهنشون میرسه مشکلشونو بگن و راهنمایی بخوان طبیعتا نمیشه به خانواده گفت و راهنمایی خواست

ممنون میشم درک کنید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام

من ٢٣ ساله هستم و تازه عقد کردم، به مشکل و دغدغه ای برخوردم که امیدوارم با کمک شما بتونم باهاش کنار بیام..

این پست رو فقط خانم ها بخوانند چون آقایون از هم حسی با بنده عاجز اند، همچنین مجرد ها هم ترجیحا نخونن چون نه سودی داره واسشون نه میتونن کمکی کنن.

راستش در اولین شبی که بعد از عقد کنار نامزدم خوابیدم متوجه آلت بزرگشون شدم و تا همین الان که مینویسم در شوک هستم.

البته لازم هست که بگم ایشون اون شب کاملا ملایم رفتار کردند و بسیار هوای منو داشتن ( خیلی سریع و با هدف لذتجویی صرف پیش نرفت خیلی به حس من اهمیت داد و سعی میکرد که من اذیت نشم)

با این وجود نسبت به اون بخش مهم قضیه که خیلی هم بزرگ و بخصوص قطور بود احساس تا حدی میتوان ترس گفت پیدا کردم.

هر چند که رابطه ی اصلی رو فعلا قصد ندارم که انجام بدم با این وجود نگرانم و شوکه شدم که آخه چطور ممکنه ؟ اصن میشه که بشه؟ من در آینده مشکل پیدا نمیکنم؟

ایا این طبیعیه و هر کسی در اولین مواجهه باهاش یه همچین حسی داره؟ اگه نه چه حسی داشتید شما؟

اینا و کلی سوال دیگه که مجال مطرحش نیست ازون شب تو سرم تاپ میخوره . هیچ حس بدی نسبت به ایشون پیدا نکردم و هر روز بیشتر عاشق هم میشیم ولی خب نگرانم نگران!

خجالتم میکشم راجع به این مساله با خودش صحبت کنم . کلا هم زشته راجع به همچین مساله ای بخوام رو در رو با کسی حرف بزنم،پس میمونه یه راه و اونم همین سایته...

کسی حس مشابهی تجربه کرده ،اگه بله بگید تا بفهمم تنها کسی نیستم که اینجوریم. چه جوری میشه کنار اومد با این قضیه؟

اگه اطلاعات دیگه ای نیاز هست توی نظرات بپرسید تا بگم چون واقعا نیاز به کمک دارم و ذهنم خیلی مشغول این قضیس..

با تشکر


  • یه دوست