خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام

من 37 سالمه مجرد تک پسر دارای 3 خواهر ، از دوران کودکی  با خانوادم مشکل داشتم تا در نوجوانی به اوجش رسید و متاسفانه به فامیل هامون هم کشیده  شد تا اینکه رابطمو با همه قطع کردم .

الان 4 ساله که مادرم فوت شده میخوام ازدواج کنم نه کسیو میشناسم و نه کسیو دارم پا پیش باره .

خلاصه خیلی تنهام لطفا بگید چیکار کنم ؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
با سلام خدمت شما دوستان
من 24 سالمه و به دختری علاقمندم که کم خونی شدید داره و قراره چند روز دیگه برم خواستگاریش اما میگه باید به خانوادت بگی که کم خونی شدید دارم و هر چند ماه یکبار باید برم دکتر برای خون!
الان منم موندم چیکار کنم با این قضیه !! مشکل خیلی حاده؟ خودش که میگه مشکلی نیست و اونقد حساس نیست؟ من نظرم اینه که قبل عقد آزمایش بدیم اگه مشکلی نبود نمی خواد حساس شیم و تمام. خودم تصمیم دارم با مادرم راجع به این قضیه صحبت کنم بهش ( شخص مورد نظر ) که گفتم راضیه حالا موندم به مامانم بگم؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من 21 سالمه . یه دختر خاله دارم 26 سالشه،  این دختر خاله من 19 سالگی ازدواج میکنه و 20 بچه دار میشه ،تحصیلات دانشگاهی هم نداره .

چند وقت پیش به حالت خنده به من گفت از وقت ازدواجت خیلی دیر شده من هم سن تو بودم یه بچه داشتم . خیلی ناراحت شدم خیلی زیاد . من خودم دو ساله که دارم رشته زیست شناسی درس میخونم و حالا میخوام از رشتم انصراف بدم .

سال دیگه یه رشته بهتر درس بخونم مثل دارو و پزشکی که اینده خوبی داشته باشم با خودم میگم اگه قبول بشم چند سال باید خیلی سخت درس بخونم و ازدواج کردن خیلی سخت میشه.

حالا با حرف این دختر خالم حالم خیلی بد شده . یعنی واسه ازدواج من خیلی دیر شده. همیشه به خودم میگم حداقل 25 سالم بشه بعد ازدواج کنم تا اون چیزی رو که میخوام بدست بیارم به نظر شما این خیلی بده ؟ چطوری باید حرف اونو فراموش کنم ؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام به دوستان گلم

روژین هستم ۲۲ساله . دانشجوی هوشبری دانشگاه دولتی. من یه سوال داشتم خدمت دوستان.

من یه دختر چادری هستم و قبلا خیلیم به دین پایبند بودم. ولی حدودا یک سال پیش برنامه اینستا نصب کردم چون دوستام همش تو دانشگاه راجع به اینستا و عکس ها و فیلمای جالبش صحبت میکردن.

خوب من دوستامو هم فالو کردم. بعد دیدین که اون مطالبی که فالوینگاتون لایک میکنن برا شما هم میاد. من به خودم قول داده بودم که استفاده بد نکنم از این برنامه ولی خوب بعضی از چیزایی که دوستام لایک کرده بودن واقعا بد بود و من نتونستم خودمو کنترل کنم و نگاه نکنم البته اولش این کارو میکردم ولی بتدریج هر وقت حوصلم سر میرفت با وجود عذاب وجدان بازم اون چیزا نگاه میکردم و کم کم طوری شدم که عذاب وجدان هم نداشتم. و یه جور اعتیاد به این برنامه پیدا کردم.

یکی از ضربه هایی که از اینستا خوردم و دیدم که توی این سایتم مطرح شده راجع به سایز اندام جنسی خانم ها بود به این ترتیب که دخترایی که عکسشون گذاشته بودن هر کدوم سینه های بزرگی داشتن مورد تشویق پسرا قرار گرفته بودن و هر کدوم سینه هاشون کوچیک بو مسخرشون کرده بودن.

من از نظر ظاهری هم اندام و هم قیافه خدا رو شکر خیلی خوب هستم ولی نمیدونم چرا کم کم نگران شدم با اینکه اندامم خیلی خوبه ولی دیدم نه منم واقعا این مشکل کوچکی سینه دارم و وقتی تو اینترنت سرچ کردم دیدم بیشتر مردا سینه بزرگ میپسندن.

این شد که من رفتم باشگاه تا شاید بتونم تغییری ایجاد کنم. ولی دوستام میگفتن برای اندام تو سینه همین اندازه ای خوبه. ولی واقعا میترسم... میترسم بخاطر اندامم همسرم بعدها بزنه تو ذوقم... یا باورتون میشه گاهی اوقات حس میکنم بره یه زن دیگه بگیره یا حتی طلاقم بده !!!
گاهی اوقات میگم کاش تو این جور مطالب نمیرفتم و این موضوعات نمیخوندم. آخه من قبلش فک میکردم همسر ایندم خیلی از صورت و اندامم راضی باشه و این خیلی برام مهم بود یه احساس خوبی بهم دست میداد ولی الان حس میکنم من هیچی برا همسرم ندارم.

آخه من از نظر آشپزی و هنرهای زنانه خیلی پایینم. چون بیشتر درس میخوندم و تنها امیدم ظاهرم بود. گاهی اوقات تصمیم میگیرم ازدواج نکنم چون از تحقیر شدن متنفرم.

پیشاپیش از نظرات شما تشکر میکنم

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

رفتم خواستگاری دختری که ازش خیلی خوشم اومد، نا خوداگاه توی حرفا زیاد از ایمان حرف زدم. دختر خانم هم خیلی خیلی بد حجاب ولی نمی دوونم چرا بازم می خواستمش و می خوامش حتی گفتم حجابت را همین طور نگه دار و ... ولی جواب آخر نه بود به دلیل اعتقادت مذهبی من :(

خب من دینم واسا خودم دختر خانم هم واسا خودش . من که کوتاه اومدم جالبه اون کوتاه نیومد. دارم فکر می کنم احتمالا اصلا قضیه یه چیز دیگه بوده مثلا از درآمدم یا حرف زدنم بدش اومده .

نظرتون چیه یعنی این مدل دخترا میگن براشون ایمان افراد فرقی نداره حتما هم باید کلا طرف بی ایمان بشه و قید نماز را بزنه بعد بره بگه می خوامت!

مادرم میگه دینت را داری فدای چی می کنی؟ ولی خیلی خوشم اومد ( که حس می کنم مثلش دیگه گیرم نمی آد ) شاید چون اولین جا بود که جدی رفتم  و هم بی نظم و هول و هم خیلی حرف زدم .  اما ازش زیاد خوشم اومده. خلاصه جواب نه را داد به من.

از طرفی من از نظر تحصیلات و خانواده و ... مطمئنم خیلی دخترا بهم راحت جواب خوب می دن ولی دلم را برد. :(

میگم پیش خودم احتمالا بهانه اش بوده! توکل به خدا خب ایمان به خدا برای من جوون که یه شب نیومده که بگم قیدش را می زنم سال ها از بچگی خدا کمکم کرده . میگم خدایا خودت کمکم کن و سپردم به خدا . حتی خواستگاری این دختر هم رفتم از خدا خواستم هر چی خیر هست اتفاق بیفته. (به خودش هم گفتم!) ذست خود آدم نیست نمیشه اصلا خدا را ندید بعد بری خواستگاری .

مثلا بگم من برام حجاب مهم نیست. من برام نماز خووندن مهم نیست. برام روابط مهم نیست.

از یه چیز مطمئنم آخرش خدا برام دختر خوبی کنار گذاشته ولی این هم دختر خوبی بود. :(
الان ذهنم پر افکار این مدلیه . اگز نظری دارید که می تونه کمکم کنید ممنون می شم.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام  به دوستان

من همیشه تو ذهنم این سؤاله که پسرا چجوری وقتی از کسی خوششون میاد برای ازدواج این موضوع رو توی خونواده شون مطرح میکنن.

دلم میخواد آقا پسرای عزیز تجربه هاشونو در این مورد بنویسن .ضمنا اگه خانما هم این تجربه رو از برادرهاشون دارن از شنیدن نظراتشون خوشحال میشم.به طور کلی چطوری برای اولین بار میگن زن میخوام؟یا مثلا فلانیو میخوام؟

سؤال دوممم این که ؛

واقعا مادرها و خواهرهای ایرانی چرا تا این حد با پسرشون در مورد انتخابش اختلاف سلیقه دارن ؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام٬  وقت بخیر.

دختر خانم زیر 15 سال هستم که سال گذشته به بلوغ جسمی رسیدم و عادت ماهانه شدم. از موقعی که بلوغ جسمی رسیدم خواب های وحشتناک و افتضاحی رو میبینم.

خواب هام به این صورته که میبینم:

در کنار مردی همبستر هستم یا در آغوشش هستم و همدیگر رو میبوسیم و... و حتی خواب های بدتر از این شکل هم دیدم.

و البته جنس مخالفی که تو خواب هام میبینم یا از دوستان و اقوام هست یا غریبه به طوری که من اون فرد رو در خوابم میشناسم. و جالب تر این که اکثرا خواب هایی که میبینم رو به یاد دارم.

  • ۰
  • ۰

سلام

یه موضوعی هست که خیلی منو آزار میده اگه کسی منت گذاشت و وضعمو خوند نظر داد خیلی بهم کمک کرده :

پسری هستم در شرف ازدواج 23 ساله تحصیلات دانشگاهی دارم و سربازی هم رفتم . 

من همیشه دوسش داشتم و خیلی هم با من بوده و خیلی هم سعی میکردم براش اتفاقی نیوفته و دورادور هواشو داشتم و همون سنین هم خیلی زیاد باهام بوده و تنها یه بار این اتفاق افتاده و سالای بعدش هم خیلی باهم تو خونه تنها بودیم ولی هیچ اتفاقی نیوفتاده

  • ۰
  • ۰

سلام دوستان

من یه پسر 28 ساله هستم که تازگی ها متوجه شدم یه واکنشی دارم که زیاد عادی نیست. من شب ها قبل خواب یا بعضی وقت ها که نیاز جنسی خودم بیشتر میشه و همون لحظه به رابطه جنسی فکر کنم یا حتی به اندام مورد علاقه زنانه، ناخودآگاه چند بار عطسه می کنم که بعد عطسه اون حسم خیلی فروکش میکنه و به نوعی انرژی تخلیه میشه.

تو مقالات خارجی و ایرانی تحقیق کردم کم و بیش، ظاهرا تو بعضی افراد این اتفاق رخ میده و دلیلش دقیقا معلوم نیست.

سوالم این بود که آیا برای شما هم این حالت اتفاق می افته؟

ممنون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام و عرض ادب و احترام
ممنون میشم از دوستان سوالمو جواب بدید .
پسری هستم حدود بیست سال، در حال تحصیل در یکی از دانشگاه های معتبر کشور . میدونم که بعد از فارغ التحصیلی قطعا در یک منصب خیلی مهم دولتی مشغول به کار میشم حالا بماند چی ، سربازی هم بنا به دلایلی نمیرم و معافم.
ان شاء لله قراره با واسطه گری یکی از دوستام به خواستگاری خانومی برم که شرایطش نسبتا خوبه. البته هنوز ندیدمش . میترسم الان ازدواج کنم و سال های بعد کیس های مناسب تری نصیبم بشه.
همه خانوادم میگن عجله نکنم، اما تو وجودم به شدت احساس نیاز میکنم ( البته نه نیاز جنسی ) از لحاظ مالی هم اصلا مشکل ندارم . خیلی دو دلم .
التماس دعا یاعلی
  • یه دوست