خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰

سلام

نمی دونم از کجا بگم ولی دلم گرفته . سختی هایی که کشیدیم بماند ولی وقتی یاد شب عقدمون میوفتم غصه م میشه . من و شوهرم سر سفره عقد اصلا شبیه بقیه عروس دامادها نبودیم . شوهرم از فرط استرس و نگرانی از آینده توی خودش بود . من هم بدون هیچ حس هیجان و امیدی به ی نقطه خیره بودم .

آخه میدونین شوهرم موقع خواستگاری بیکار بود و قرار بود کارش درست بشه ( که البته هنوز هم نشده ) و از بابت مسئولیت بزرگی که داشت قبول میکرد کاملا نگران بود .

از اون طرف من بدون اینکه هیچ احساسی بهشون داشته باشم نشسته بودم سر سفره عقد . شوهرم منو دوست داشت اینو بارها و بارها مطمئن شدم و میدونم که عاشقمه از تپش های قلبش اوایل عقدمون کاملا متوجه میشدم .

ولی من با اینکه بعد از 2 سال از عقدمون دوستش دارم ولی هیچوقت عاشقش نبودم . هیچوقت قلبم نزد هیچوقت دست و پامو گم نکردم هیچوقت شبیه ی عاشق نبودم و این بزرگترین حسرت زندگیمه .

شاید الان بگین خوشی زده زیر دلت ولی اینطور نیست ما مشکلات زیادی داشتیم و داریم همونطور که گفتم شوهرم هنوز هم نتونسته ی شغل ثابت در شان خودش پیدا کنه.

عروسیمون هنوز معلوم نیست کی باشه. کلی حرف و حدیث پشت سرمون بوده ولی با همه اینا من از بی عشقی میسوزم .
بعضی اوقات میگم ایکاش منم عشق رو تجربه میکردم ولی حیف....
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
تا حالا شده پسری رو بخواین و اونم شمارو بخواد ولی پدرتون با دلایل غیر منطقی مخالفت کنه؟
من دختری 19 ساله هستم که حدود 5 ماه با پسری آشنا شدم و تو این مدت واقعا دیدیم ملاکامون با هم میخوره و همه جوره مناسب هم بودیم و ایشون تصمیم گرفتن به خواستگاری من بیان و حتی خانواده ایشون خبر دارن و آماده اند تا پا جلو بذارن ولی پدر من با شنیدن موضوع عصبانی شد و کاملا مخالفت کرد.
دلیل پدرمم این بود که این آقا تحصیلاتش دیپلمه و کلا در سطح خانواده ما نیست . بدون اینکه اونو ببینه و بشناسه ردش کرد...
ولی این آقا واقعا خصوصیاتی دارن که امروزه کم پسری پیدا میشه با این خصوصیات... اهل هیچ دود و مشروب نیست خانواده داره و فوق العاده با ایمان و مذهبیه و مثبته.  از نظر ظاهر و اخلاقم کم نداره... شرایط ازدواج هم داره ولی پدرم به دلیل اینکه واسه درس و تحصیل من نقشه های زیادی داشت و از طرفی هم پدرم اهل چشم و هم چشمیه به خاطر تحصیلات و شغل آزاد این آقا کاملا مخالفت کرده .
حتی مادرم هم شرایط این پسر رو دیده و میدونه که واقعا مناسبه ولی پدرم تا اسمش میاد شروع به داد و بیداد میکنه و اصلا حاضر نمیشه حتی ببینتش بعد قضاوت کنه...
یه مشکل دیگه که هست پدر این پسر افغانی هستن و مادرشون ایرانی ... ولی از لحاظ ظاهری نه پدرش و نه خودش اصلا شبیه افغان ها نیستن ،  این پسر ایرانی محسوب میشن...
ولی پدرم به همین دلیل بهشون خیلی توهین کرد جلوی ما... نمیدونم چیکار کنم ما واقعا همو دوس داریم... اگه کسی تجربه ای در این باره داره یا میتونه راهنماییم کنه... پدرم واقعا بی منطق و ندیده مخالفت میکنه.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من حدود سه ساله عقد کردم دو سال هم هست ازدواج کردم . همسرم بسیار مرد خوبیه. من روم نمیشه ازش تعریف کنم. فقط بلدم بهش بگم مثلا آفرین که انقدر برای من زحمت میکشی یا آفرین نمازات همش سر وقته. بیشتر از این دیگه نمی تونم .

روم نمیشه راجع به چهرش یا سکس باهاش حرف بزنم. روم نمیشه بهش بگم چجوری دوست دارم باشه. یه چند بار ازم یه چیزایی خواسته که بهش گفتم خجالت میکشم و عصبانیش کردم. میگه چطور روت میشد تو مجردی موهاتو بریزی بیرون و ...  برای نمیتونی بکنی. من که شوهرتم و برای من باید بی حیا باشی... من نمیدونم چرا خودم اینجوری ام. در برابر غرورم مقاومت شدید دارم.

مثلا من دوست دارم یکم سکس مون خشن باشه ولی تا حالا بهش نگفتم و حین رابطه اعصابم خورد میشه . یا خیلی دوست دارم از حامی بودنش و رفتارای مردانش تعریف کنم ولی عاجزم. عاجز.

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰


سلام

سوال من درباره مدت زمان ارضا شدن در خودارضاییه ، البته بگم که ترک کردم. فقط واسم جای سوال داشت که مشکلی نداشته باشم.

من مواقعی که خودارضایی میکردم حدودا یک یا دو دقیقه مالش ... میدادم ارضا میشدم ( بیشتر نمیشد ) بعدشم دیگه احساس نیاز نداشتم دیگه سرد میشدم. بنظر شما خیلی زود ارضا میشدم؟ یا طبیعیه ؟

خب اگر طبیعیه در آینده اینقدر زود ارضا بشم و سرد بشم مشکلی پیش نمیاد واسه عمل دخول؟ و سوال دیگم اینه که بعضی مواقعه که خ.ا میکردم یکم مالش میدادم بعد از ترس گناهش پشیمون میشدم دیگه ادامه نمیدادم ولی توی همون لحظه هایی که مالش میدادم لذت اندکی میبردم ولی به تهش نمیرسید دیگه دست بر میداشتم آیا اینم خودارضایی محسوب میشد؟

سوال بعدم بعد از خ. ا آب زیادی ازم خارج نمیشد خیلی کم و شبیه آبی بود که در حالت عادی ازم خارج میشد و علائم ارگاسم رو نداشتم که میگه آب با شدت خارج میشه .طبیعیه؟ خ. ا محسوب میشد؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

راستش من دختر خانوم 18 ساله ای هستم که ماهِ آینده کنکور دارم... اما نسبت به درس بی میل شدم در صورتیکه از خانواده ی تحصیلکرده ای برخور دارم .. سوال من از شما اصلا و ابدا درسی نیست ..

موضوع اصلی من این است که جدیدا خییییلی دوست دارم که ازدواج کنم و اینکه همسری برای خود داشته باشم . مخصوصا از وقتی با وبلاگ شما اشنا شدم این حس در من شدید تر شد ... .

علاقه ی من به ازدواج کردن فقط به خاطر امیال جنسی نیست.  بلکه نیازمند پسری هستم که بتواند یار و یاور من باسد ... بخاطر همین خیییلی دوست دارم که در همین سن 18 سالگی ازدواج کنم ... و وقتی نظرات را در همین سایت میبینم که همسن های من الان متاهل هستند بسیار افسوس میخورم.

راستش به دلیل زیبایی چهره ام تا کنون چندین خواستگار داشته ام اما کاملا مطابق میل من نبودند و الان درحال حاضر نیز مورد مناسبی نیست... اما من خیلی دوست دارم تا سنم کم است و شور و اشتیاق دارم ازدواج کنم ... تو رو خدا یه راهکاری به من بدهید چون دیگه از فکر و خیال خسته شدم ... ممنونم از شما .. ان شاء الله خداوند خیر دنیا و اخرت را نصیب شما بکند .

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام و احترام

من پسری هستم بالای ۲۶ سال. لیسانسه و مجرد و البته با دختری دوست نیستم. شکر خدا چهره خوبی دارم قصد ازدواج دارم از طریق سنتی . مشکلی که دارم اینه که اگه دختری قیافش به دلم بشینه بهش دل میبندم یعنی دقیقا ۴ بار پیش اومده دختری رو یکبار ببینم بهش علاقه مند بشم بدون اینکه با دختر حرف بزنم  و همش تو ذهنم باشه!

و اینکه دوس دارم اون دختر همسرم بشه و مال  پسر دیگه نشه ! وقتی هم به سرانجام نرسه به شدت ناراحت میشم و گاهی اشکم در میاد.

مثلا مواردی بوده خواستگاری فرستادم و همون اول کار بدون صحبت با دخترها نافرجام موند و خانواده شون منفی دادن ولی هنوزم اون دخترا تو ذهنمه! و فراموش نمیتونم بکنم.

حس حسادت یا ناراحت شدن دارم که اون دخترا رو پسرهای دیگه میگیرن و باهاشون همبستر میشن. تصور میکنم اون دخترا با پسرهای دیگه ازدواج کردن خیلی داغون میشم و غصه میخورم. به نظر شما دوستان راهی داره این ویژگی‌ من رفع بشه و با دیدن چهره زیبا دل نبندم ؟

تشکر
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام ... نماز روزه هاتون قبول باشه

راستش یه سوال مسخره دارم میگم مسخره چون به هر کدوم از دوستام که گفتن همون اول فقط خندیدن ...و اینکه من یه دختر نوجوونم .

توی اینستاگرام یه آقایی منو فالو کردن منم خب قبول کردم بعد حالا از یه طریقی فهمیدم ایشون تازه ازدواج کردن . حالا نمیدونم چرا یه جوریم ؟ یه حس بدی دارم .

شاید خانومش خبر داره شاید اصلا واسش مهم نیست و اصلا بهش فکرم نمیکنه ولی میدونین من به این موضوع که هر کاری بکنی سر خودت میاد، مثلا اینکه میگن اگه با پوشش نامناسب مردی رو منحرف کنی یه روزی هم یکی شوهر خودت رو .... و اینا خیلی اعتقاد دارم و رو اینا حساسم .

حالا هم حس بدی دارم ... میشه بهم بگین این موضوع مهمه ؟ تقصیر منه ؟ یا که نه  من دیوونه و خلم ؟

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
با پسری چند ماهه نامزد کردیم البته عقد نکردیم . به دلایلی ک دوسشون داشتم شرایطی برام گذاشتن و من قبول کردم . از جمله اینکه از من خواستن چادری بشم . ولی الان فهمیدم نامزدم تعصبیه و با ادامه تحصیل من مخالفه و میگه دانشگاه محیط خوبی نیست .
با سرکار رفتن زن هم مخالفه و میگه وظیفه مرد و زن جداست . از طرفی هم هر جا میرم باید اجازه بگیرم  و میترسم بعد ازدواج بدتر شه . با بیرون رفتن زن به صورت مجردی با دوستاش و تنها کاملا مشکل داره . ولی همه جوره هوامو داره و پشتمه و تشویقم میکنه و دوسم داره و مرد خوب و با ایمانیه .
تعصبش رو همسرش به نظرتون طبیعیه؟ واقعا از آینده میترسم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام

تقریبا همه ما میدونیم که در ازدواج و زندگی مشترک مسائل جنسی بین زن و مرد مهم هست اصلا قابل کتمان نیست و یک مسله کاملا جدی هست که ربطی هم به مذهبی و غیر مذهبی ندارد و لذت این رابطه به خصوص برای مردها کاملا معلوم و روشن هست و این نیاز مرد و زن رو بیشتر بهم نزدیک میکنه تردیدی در این مسائل نیست حالا سوال بنده از شما کاربران متاهلی که با ازدواج بهتر میتونید به بنده جواب بدید:

سوالم محور اثرات دعوا و اختلافات روی کیفیت لذت جنسی هست
یک پسر و دختر با هم ازدواج میکنند نیاز عاطفی و جنسی بهم دارن علاقه هم خب به هر حال بوده که به ازدواج ختم شده همسر هم مشکلات جنسی نداره و مثل اکثر مردها اتفاقا از رابطه لذت می بره و ارضا جسمی و روحی هم میشه خانمش هم همراهی میکند و مشکلی ندارد ولی با دعوا و اختلافات و بحث و جدل رابطه شان کمرنگ میشه و این آقا دیگه حتی از لحاظ جسمی هم ارضا نمیشه و یک فاصله بین شان به وجود میاد .

حتی واقعا زمانیکه دیگه قهر هم نیستن ولی من برداشتم از افراد متاهل این بوده که واقعا یکسری مسائل تاثیرات خیلی زیادی بر کیفیت رابطه جنسی میذاره که بحث بر اینکه همه چی جنسی هست نیست ولی موضوع مهمی در خور خودش هست و زندگی را تحت تاثیر قرار میده  بنده می بینم که افرادی هستن که تمام تلاش خودشان را میکنن که حرمت و احترام بین شان باشه حتی جالبه 20سال هم از زندگی مشترکشان گذشته و دیگه مسله طلاق هم نیست ولی انگار یه چیزی میدونن که بعضی از روی سادگی نمیدونن و شریکشان را از نظر عاطفی و جنسی از دست میدن .

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
اونجوری که من شنیدم ترشحات زمان تخمک گذاری حالت چسبندگی دارند و کش میان تا اینجاش درست .

بعد از پریودی من یک هفته یا زودتر یا دیرتر این ترشحات رو دارم اما به مرور کم میشن ولی از بین نمیره.

( این ماه اینجوری بودم ) حالا سوالم اینه که اینی که طول میکشه جز ترشحات تخمگذاری هست؟ خوبه یا بد؟ کسی اینطور هست ؟

بعضی ماها هم زیاد ندارم ...
  • یه دوست