خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰
با سلام خدمت دوستان عزیز...
من 4 ساله ازدواج کردم و با خانمم مشکلی نداشتم تا حالا خدا رو شکر. شاید مشکل من واسه خیلیا خنده دار باشه ولی منو بد جور عذاب میده...
مادر زنم همیشه پیگیر قیمت سکه هست یعنی تو جمع های خونوادگی مثلا میگه سکه رفت بالا یا اومد پایین... وقتی قیمت سکه میره بالا با خوشحالی مطرح میکنه .
واسم همیشه سوال بود ایشون که سکه ای واسه خرید و فروش ندارن چه چیزی غیر مهریه دخترش مد نظر شه... ؟
چند بار خواستم با کنایه دلیلشو بپرسم  گفتم شاید ناراحت بشه  با خانمم مطرح کردم اونم میگه فقط کنجکاوه...
حالا به نظر شما نیت اون چی میتونه باشه ...ایا میخواد از من زهره چشم بگیره؟ به نظرتون بش تذکر بدم،؟
چون واقعا داره این موضوع آزارم میده و ممکنه عواقب خوبی نداشته باشه... اینم اضافه کنم مهریمون 200 سکه هست که با پافشاری مادر زن و جوگیر شدن من و خامیم شد اینقدر...
با تشکر از پاسخ دوستان
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

میخواستم برم خارج..

سلام
من پسری تقریبا ۲۳ ساله دانشجوی ترم آخر یکی از رشته های معمولی تو ایران هستم . که البته در زمان کنکور تلاش مضاعف داشتم که رتبه در حد عالی داشتم و الان میتونستم در بهترین رشته ها دانشجو باشم ولی بدلیل اینکه یکی از بستگان نزدیکمون خارج کشور هستش و به من وعده داد ساپرتم میکنه برم اونور برای همین این رشته رو انتخاب کردم و در واقع هدفم فارغ التحصیل شدن تو این رشته ادامه تحصیل اونور و ادامه ماجرا بود .

همه چیز خوب بود تا اینکه وارد دانشگاه شدم متاسفانه همون ترم اول یکی از دخترا بدجور دلمو برد ولی با توجه به هدفم و اینکه از ارتباط با دخترا بدم میاد ( در حد سلام ) خودمو نگه داشتم هر چند خیلی داغون شدم و حتی درسام هم به حد مشروط نشدن شد البته خودش متوجه قضیه شده بود چون همیشه هواشو نگه داشتم و شاید تو دلش ازم ناراحت باشه چرا نمیرم جلو چون احساس میکنم اونم ازم خوشش میاد !!!

به هر حال تا الان صبر کردم ولی حالا ترم آخر اصلا وضعم خیلی خراب شده خوب از اون ور هم پدر مادرم دختر همون فامیلمون رو برام در نظر گرفتن !!! با اینکه دختر بسیار مهربان و متینیه ولی ما همیشه مثل خواهر برادر بودیم و هیچوقت نمیتونم در موردش مثل همسر نگاه کنم!!!

به هرحال من میخوام همه چیو بهم بزنم برم با دختر مورد علاقم صحبت کنم !!! ولی از آیندم میترسم!

حالا بنظرتون ؛

قید خارجو بزنم و اینجا دنبال شغل آبرومند باشم و در واقع حرف پدر مادرم هم گوش نکنم یا قید دختری رو که تو سه سال نشد رو بزنم ولی انصافا نمیتونم و احساس میکنم بعدها رو زندگیم تاثیرش رو بذاره همونطور که تو این مدت گذاشته  !!!
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
اولین بار که نامزدم منو بوس و بغل کرد من حس بد و چندشی نداشتم ولی خوب لذت هم نبردم انگار که یه بوس معمولی با همجنسم باشه! با اینکه تقریبا زمان طولانی هم بود! ما عقدیم و نامزدمو خیلی دوس دارم ولی نمیدونم چرا اینقد بی تفاوت بودم باره اول!

البته استرس محیط رو داشتم که کسی نیاد و خسته ام بودم کمی و کمی هم ناراحت از موضوعی!

حالا نمیدونم بخاطره این موارد بوده؟! آخه قبلا که نامزدم تو پیام و ... ابراز محبت کلامی در همین حده بوس و ... میکرد من ترشحاتی ازم ببخشیدخارج میشد .

من فکر میکردم گرمم ! اما استرس مکان رو نداشتم! بنظرتون دلیل بی تفاوتیه من همون استرس از مکان بوده و استرسه اولین بارم بوده؟

آخه میترسم بعدا همینجور ادامه داشته باشه و نامزدم بفهمه هیچ حسی ندارم!
خیلی ممنون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام
سوال بنده از بانوان گرامی متاهل و مجرد این است که آیا در ایام پریودی که به شدت هم ایام سخت و پرتنشی میباشد وقت کافی برای ارتباط جنسی بدون دخول برای شوهرتان خواهید گذاشت و میگذارید؟

اگر وقت و انرژی میگذارید از روی علاقه به همسرتان است یا اینکار را نوعی فداکاری میدانید یا تنها به خاطر زور و فشار شهوت شوهر انجام میگیرد؟ معاشقه و ملامسه را از روی میل و رغبت انجام داده و میگذارید طولانی شود و یا مستقیما سعی به تحریک سریع و تخلیه شوهر دارید؟

-------------

نکته : پاسخ دهندگان محترم توجه داشته باشن که طبق قوانین وبلاگ از نوشتن شرح حال خودداری بفرمائید . لطفا بنویسید که از نظر شما کار درست چیه ؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

ازدواج فامیلی

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام خدمت همه عزیزان

واقعیتش من یه مدتی هست احساس میکنم یه حسی نسبت به یکی از دختر خانم های فامیل دارم با اینکه دختر خانم های خیلی سرتر از ایشون اطراف بنده بودن ولی من این حس رو فقط نسبت به ایشون دارم .

ایشون تقریبا اون معیارهایی رو که من میخواستم دارن بجز چند مورد خیلی مهم مثل اینکه من ادم مذهبی هستم و دوست دارم همسر ایندم چادری باشه منتها ایشون چادری نیست ولی حجابش بدون چادر واقعا خوبه یا سطح خانوادگی اونا از ما پایین تره ولی برای من هیچ اهمیتی نداره شاید از نظر خانوادم مهم باشه و اینکه پنج شش سال ازم کوچکتره .

با این حال من میترسم که پا پیش بذارم برای خواستگاری و جواب اونا نه باشه هم ضایع میشم هم ممکنه ارتباطشون رو هم با ما قطع کنن که من اصلا دوست ندارم همچین اتفاقی بیافته و هم کل فامیل خبر دار میشن و اذیت میکنن و تیکه میندازن .

ترس من از شنیدن همین جواب نه هست و میخواستم دوستانی که سابقه خواستگاری فامیلی رو داشتن کمکم کنن .

شرایط خودمم بگم که بنده بیست تا بیست و پنج سالمه چند ماه دیگه مدرک ارشدمو میگیرم و یک شغل با جایگاه اجتماعی خوب تو یکی از ادارات شهرمون دارم . ادم مذهبی هستم نه خشک مقدس به حجاب خیلی اهمیت میدم ادم مهربونی هستم قدم صد و هشتاد و سه هستش و از لحاظ اخلاقی نسبت به دوستام واقعا حس میکنم خوبم ولی هنوز باید رو اخلاقیاتم کار کنم و سخنرانی اساتید اخلاق رو هم گوش میکنم . خونه و ماشین ندارم ولی اگه خدا بخواد ماشین رو تا پایان امسال خواهم گرفت .

حالا با این اوصاف به نظر شما دوستان

برم به خواستگاری ایشون یا نه ؟

اصلا من شرایط شروع یه زندگی رو دارم یا هنوز باید صبر کنم ؟

اون عزیزانی که خواستگاری فامیل رفتن یا از فامیل براشون خواستگاری اومده اگه میشه از تجربیاتشون بگن نصیحتی بکنن این برادرشون رو ممنون میشم .

چه طوری به پدر مادرم این مسئله رو بگم؟ چون خیلی خجالت میکشم فقط دعا میکنم مامانم خودش اونو به من پیشنهاد بده .

ممنونم از همه دوستان
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با عرض سلام و خسته نباشید

من دختری 28 ساله هستم تا بحال  با دو سه تا از خواستگارام  از لحاظ اعتقادی مشکل داشتم اونا گفتن که بخدا اعتقاد دارن اما نسبت به اسلام بدبینن یعنی به حضرت محمد (ص) اعتقادی ندارن البته فقط یکیشون به طور مستقیم ابراز کرد اما با بقیه به طور غیر مستقیم فهمیدم که اعتفاد درست حسابی نسبت به دین اسلام و پیامبر ندارن و بخاطر همین مسئله اعتقادی ازدواج بهم خورده یا من ردشون کردم یا خودشون وقتی دیدن من خیلی گیر میدم پا پس کشیدن.

واقعا خیلی ناراحتم که بخاطر این مسائل نتونستم ازدواج کنم چون میترسم ازدواج کنم و بعد اگه بفهمم همسرم بی دینه باید ازش جدا بشم. خواستم بپرسم اصلا از کجا باید مطمئن شد که شخصی از دین برگشته و مرتد شده اصلا لازمه انقد گیر بدم که به پیامبر اعتقاد داری یا بفهمم مرتد شدن؟ اگه حرفای شک دار بزنن یعنی باید بپرسم اعتقاد دارین؟

چون معمولا جواب های واضح نمیدن و من میترسم بعد ازدواج متوجه بشم مرتد شده همسرم و بر طبق شرع باید ازش جداشم. الانم یه خواستگار دارم که شرایطش خوبه و آدم پاک و با اخلاقیه ولی قبلا نماز میخونده اما الان نه و وقتی ازش پرسیدم گفت وقتو هدر میده .

من واقعا نمیدونم چکار کنم میترسم به این هم از لحاظ اعتقادی گیربدم پا پس بکشه چون سنم داره میره بالا خیلی میترسم از طرفی خانواده بهم فشار میارن که انقد گیر نده لطفا راهنماییم کنید.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

ناتوانی جنسی دختر..

با سلام

پسری که مشکل جنسی داشته باشه ، حالا تحت هر عنوان مثل ناتوانی جنسی، بیماری و ... هر چیز دیگری که باعث بشه مردانگیش کم بشه یا از دست بده ، اخلاقش نسبت به جنس مخالف چگونه خواهد بود؟ و چرا دوست نداره کسی به مشکلش پی ببره و درمان رو بصورت مخفیانه انجام میده؟

ممنونم از راهنمایی هاتون.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
خواهرم یه سالی هست که عقد کرده و قرار بود که یه سال تو عقد باشن و بعد مجلس عروسی بگیرن و برن سرخونشون. در یکی دو ماه اول همه چیز نرمال بود ولی کم کم زمان هایی که داماد میومد و خواهرمو میبرد خونشون بیشتر شد... تا اینکه الان کار بجایی رسیده که ما اصلا خواهرمو نمیبینیم شاید هر دو ماه فقط چند ساعت بیان خونمونو برن مثل غریبه ها!!!

همین روزها عید بوده - روز مادر بوده - سیزده بدر بوده ما فقط در حد یه ساعت خواهرمو دیدیم و باز بردنش معلوم نیس تا کی!!

ببیند خواهرم خودش مشکلی نداره ولی خوانوادم خیلی با این قضیه مشکل دارن. از طرفی هم تمام فامیلمون مسخره میکنن ما رو که این دخترون رو که هیچ کسی نمیبینه دیگه! این چجور شوهردادنش بود!!

بنظرتون باید چکار کنیم؟

داماد و خونوادش هم فقط باید حرف خودشون باشه در صورتی که زمان عقد ما اصلا قراری نذاشته بودیم که توی دوران عقد باید همیشه پیش اونا باشه.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من یه نوجوان هستم و در حال حاضر در دوره ی دبیرستان به سر می برم. گاهی اوقات پیش میاد که یه کاری رو انجام ندادم یا اشتباهی کردم و وقتی بهم هشداری داده میشه که خبر از نقطه ضعفی رو به من میده خیلی ناراحت میشم و تا چند روز ممکنه بهش فکر کنم و خیلی هم با خودم حرف میزنم.

گاهی اوقات حتی بعضی مسائل رو مثلا در مورد فوتبال پیش حودم تجزیه تحلیل می کنم که ممکنه این کار وقت کارای مهم ترمو بگیره.از لحاظ اخلاقی و برخورد با دیگران مشکلی ندارم دوستای خوب و زیادی هم دارم.چه راه حلی برای این مشکل دارید؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام خدمت کاربران خانواده برتر
به تازگی رفتیم خواستگاری و جواب مثبت گرفتیم . خانواده ما یک رسمی که دارن اینکه هر چقدر سر عقد طلا جواهر بدیم به همون میزان انتظار جهیزیه دارم .
کسی از رسم ما خبری نداره ! الان من موندم چطور به نامزدم اینو بگم . ما سر عقد ( برای برادرم هم همین طور بود ) نزدیک 70 / 80 ملیون طلا میدیم به عروس (مجلس عروسی هم جداست ) .
خانواده عروس هم باید تمام جهیزیه شون مارک دار و خارجه باشی همون برند خودمون . شیک و گرون قیمت .
مشکل من اینکه اگر سر عقد این همه طلا جواهر بدیم و خانواده عروس جهیزه شون مارک دار ...نباشه مادرم دعوا را مینداره .... که چرا ... این همه طلا دادیم .... شما لیاقت ندارن... دعوا..
تو خواستگاری نتونستیم بگیم مادرم گفت خودشون از طلا جواهر میفهمن .... زشته بگیم ...اگه من بگم نتمزدم میگه از الانن چشمش ... گرفته ... میترسم ازم نارحت بشه ..
من چطور به نامزدم  این حرفو بزنم ناراحت نشه و جهیزیه برند بخره .... میترسم ناراحت شه ...
را حل بدین .
  • یه دوست