خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام
در شکل گیری روابط عاطفى و جنسى چگونه می بابست عمل و رفتار کرد تا حس مورد استفاده ی ابزاری قرار گرفتن در خانوم وجود نداشته باشد و شروع روابط خوشایند باشد.
با توجه به وجود شرم و حیا در طرفین و همچنین وظیفه ى آقا در جهت صمیمى تر کردن روابط و جلو رفتن چه رفتار و حرکاتى موجب دلزدگى و ایجاد حس سرویس دهى (!) در دختر میشود و باید پرهیز کرد؟
بطور کلى دوستان سپاسگزار میشم اگر سطح شروع روابط رو تشریحى کنید و خط قرمز ها رو بفرمایید
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من 24 ساله هستم و تقریبا دو ماهی میشه که به یه دختر خانمی توی دانشگاه علاقه مند شدم. خیلی زیر نظر گرفتمش که تا حدی که میشد مطمئن بشم که دختر سالمی هست.

رفتار خیلی محترمانه ای داشت و خیلی سر سنگین و با شخصیت بود. من خیلی دو دل بودم به خاطر اینکه تا حالا توی زندگیم به کسی ابراز علاقه نکرده بودم و از اونجایی که کلا علاقه ای هم به دوستی های گذرا و این مدل روابط ندارم و از طرفی هم فعلا موقعیت ازدواج رو ندارم مانده بودم که چه کار کنم تا اینکه به اصرار و مشورت دوستان تصمیم گرفتم این مسئله رو با این خانم در میون بزارم.

خلاصه توی خیابان دانشگاه جلوش رو گرفتم و شروع کردم به صحبت کردن باهاش. اول از همه ازش معذرت خواستم که توی خیابان جلوش رو گرفتمو بهش توضیح دادم که  چون چاره دیگه ای نبود مجبور شدم.

احساساتم رو باهاش در میون گزاشتم و بهش گفتم که دنبال رابطه های گذرا نیستم و به چیزای بیشتر از این فکر میکنم و خلاصه ازش خواستم که به من اجازه بده که بیشتر باهاش اشنا بشم.

منتهی میان صحبت های من گفت که متاسفانه جوابش منفی هستش چون خواستگار داره و از لحاظ اخلاقی درست نمیدونه که همزمان با دو نفر رابطه داشتم باشه.

اما من بهش توضیح دادم که من دو ماهی بهش فکر کردم و کلی با خودم کلنجار رفتم تا به خودم اجازه دادم که بیام جلو .

پس ازش خواستم کردم که اون هم بهم فکر کنه و بعدا بهم جواب بده. خلاصه ایشون هم قبول کرد و بهم گفت که فکر میکنه و توی دانشگاه میاد و باهام صحبت میکنه.

الان واقعا ذهنم درگیر که اگر واقعا خواستگار داره پس چرا قبول کرد که بیشتر فکر کنه؟ و اینکه اصلا ایشون به من علاقه ای داره ؟ یا فقط به خاطر اصرار من به ظاهر قبول کرد که بیشتر فکر کنه؟
ممنون میشم راهنماییم کنین. من واقعا بهش علاقه مند شدم و میخوام که بیشتر بشناسمش
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

مطالبی که شما توی سایت نوشتید اکثرا" در رابطه با کسانی است که به عموم مردم مربوط میشه. ولی برای طلبه ها که به مراتب زندگی مذهبی تری دارند، و سعی می کنند تمام شئونات اسلامی رو رعایت کنند،  انجام دادن چنین کارهایی که در سایت شما نوشته شده، کاری بسیار دشوار خواهد بود.

لطفا راهنمایی کنید در رابطه با مسائل زناشویی و زندگی دو فرد مذهبی مثل طلبه ها.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
دوستان بگن آیا بعد تأهل نسبت به قبلش تغییری هم کردن یا نه؟ چه مثبت چه منفی . تغییر در رفتار و خلقیات و روحیات مد نظرمه.
مثلاً میگم ممکنه یکی بگه من بعد تأهل صبرم در مقابل مشکلات بیشتر شده. یکی بگه روحیه گذشت و ایثارم بیشتر شده. یکی بگه انتقادپذیرتر شدم. یکی بگه دست و دل بازتر شدم. یا مثلاً در صفات منفی بگه زود رنج تر شدم به نسبت قبل تأهل زودتر از کوره در میرم و عصبانی میشم. محتاط تر شدم ... اینطور تغییرات چه مثبت چه منفی .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

خیلی وقته از این موضوع رنج میبرم که از ازدواج دیگران خیلی زیاد ناراحت میشم. خودم تو سن ازدواجم و و از اینکه برای من اتفاقی نمی افته خیلی غمگینم. تموم فکر و ذهنم شده ازدواج. خیلی دعا کردم ولی تا الان جوابی نگرفتم.

اصلا نمیدونم آمادگی ازدواج دارم یا فقط به خاطر حرف مردم و اینکه از ازدواج دیگران ناراحت نشم دوست دارم ازدواج کنم.

به خدا خسته شدم . چرا اینجوری شدم؟ دارم عذاب میکشم. هیچی جز ازدواج منو خوشحال نمیکنه. یکی از خواستگارام که قبلا بهش جواب رد دادم به خاطر اینکه ازش خوشم نمیومد٬داره ازدواج میکنه ولی من استرس دارم و از الان ناراحتم که داره ازدواجش جدی میشه و تو جشنش چطوری ظاهرشم و دیگران چه فکری راجع به من میکنن و میگن چرا مجردم !

چه طوری متوجه شم که هدفم از ازدواج چیه و واقعا دوسش دارم یا به خاطر فرار از حرف دیگران مشتاقم؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
با سلام و خسته نباشید
من دختری هستم 23 ساله که با یکی از هم کلاسی های دانشگاه که همسن هستیم دوست هستم. شاید حدود 1 سال منتفرقه صحبت میکردیم فقط و نمیشد بگی دوست پسرمه.
بعد از اون 1 ساله که دوست پسرم هست. خانواده اون کاملا از رابطمون خبر دارن و حتی پدر و برادرش رو دیدم. اون پسریه که نمیگه س**س داشته باشیم هیچوقت. اصلا خودش در این حد اهلش نیست و هیچوقت همچین خواسته ای نداره. اما در حد ب.و.س.ه و و .. رو چرا. بارها و بار سر این مسائل دعوا کردیم و اون واقعا کوتاه نمیاد و میگه بعد از این همه مدت تو چرا با من راحت تر نیستی.
راستش من دختری نیستم که بگم ازدواج! چون به نظرم واقعا نه من آمادگی ازدواج دارم و نه اون داره. به نظرم ازدواج نا اگاهانه واقعا دیوانگیه.
من دلم نمیخواد با کسی که میاد خواستگاریم ازدواج کنم ، چون اون فرد رفته جوونی و خوشیشو کرده و حالا میخواد ازدواج کنه . من به خودم این حق رو میدم که منم جوونی کنم و بعد ازدواج کنم .
این آقا یه وقتایی که پسرای دور و برشو میبینه و دخترایی که باهاشونن ، خسته میشه ، از یه طرف دلش میخواد منم مثل بقیه دخترا هر وقت بخواد برم به دیدنش یا برم مهمونی باهاش یا رابطه آزاد تری داشته باشیم ، از یه طرف من قبول نمیکنم این حرفا رو و اونم دلسرد میشه و البته ترکم نمیکنه به خاطر این مسئله.
حالا من سر دو راهی موندم. از یه طرف نمیخوام ازدواج کنم . یا خودمو کوچیک کنم بگم بیا خواستگاری .( از این نظر میگم خودمو کوچیک کنم چون نظر شخصیم اینه دختری که تنها دغدغه اش ازدواجه خیلی سطحی نگر و کوته فکره، زندگی ارزش های خیلی بالاتری داره.. )
از یه طرف از اینکه بخوام جسم خودمو بفروشم بدم میاد! حاضر نیستم به خاطر خوشایند ایشون دست به خیلی کارا بزنم. حتی اگه نزدیک شدنی تو این مدت داشتیم باید از علاقه بوده و اگه پای هوس بیاد وسط من زیر بار نمیرم.
الان من یه سری سوالات وبلاگ رو خوندم، نمیدونم باید این آقا رو ترک کنم به خاطر این مسائل؟؟ ( با وجود اینکه میدونم نسبت به خیلیی از پسرای امروزی واقعا پسر خوب و آینده داریه و من رو هم دوست داره...)
به نظر آقایون رابطه ما اشتباه هست؟ سر کار هستم؟ نباید ادامه بدم؟ یا رفتار های ایشون طبیعیه و دلیل بر بد بودنشون یا قصد سواستفاده نیست؟
(میدونم خیلی بد سوالمو پرسیدم چون الان واقعا فکر مشغولی دارم و نمیدونم باید چیکار کنم ، عذر خواهی میکنم بابت جمله بندی های بد سوال. ممنو میشم دوستان نظرشونو بگن..
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان عزیزم

سوالم راجع به عشوه زنانه است.

گفته میشه که اقایون از عشوه در صدا و رفتار و حرکات خانومشون بسیار استقبال میکنن و دوست دارن .
حالا سوالم اینه که اگه خانومی رفتارش کلا و ذاتا اینطوری باشه و نوع حرف زدنش و حرکات چشم و ابروش با همه حتی خانومها اینطور باشه ; شما اقایون چه تصوری راجع بهش دارید تو اجتماع ؟
ایا یه همچین خانومی رو جلف و سبک میدونید و متنفر میشید ازش ؟ .فقط میخوام تصوراتتون راجع به یه خانومی با این ویژگی بدونم با توجه به اینکه محجبه و اهل دوستی با نامحرم هم نباشه .

پیشاپیش از نظراتتون ممنونم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام و خسته نباشید خدمت دوستان
بنده پسری 25 سالم که مدت 2 ساله به یکی از هم کلاسیهام علاقه مند شدم و بعد کلی تحقیق متوجه شدم که واقعا کیس مناسبی هستن. همین شد که از دو سال پیش پیگیر این ماجرا بودم.
ابتدای شروع علاقه مندی با ایشون رو در رو صحبت کردن و خیلی راحت خواستمو بیان کردن، ایشون خشکشون زد و با خجالت گفتن:(( چی بگم آخه ؟ شوکه شدم. انتظار همچین حرفی رو نداشتم و ...))
من گفتم فکراتونو بکنید و بهم بگید. دو ماه گذشت ، بعد بهشون پیامک دادم که واقعا علاقه مندتونم و کلی حرف و آخرش نتیجه رو خواستم، جواب دادن که شما خیلی پسر خوبی هستی و درس خون و کاری و مودب و ... ولی من قصد ازدواج ندارم.
من کلی اس ام اس فرستادم تا بالاخره بعد چند روز گفتن تماس بگیر تلفنی صحبت کنیم. من زنگ زدم بهشون و بعد کلی تعارف تیکه پاره کردن ایشون شروع کردن از خودشون و زندگیشون تعریف کردن که به چه چیزی علاقه داشتن و از این جور حرفا تو همین ارتباط تلفنی بهم گفتن از خودتون بگین و منم شروع کردم یه سری مسائلو گفتم ولی آخر بحثمون به من گفتن که بیخیال این قضیه بشم . منم گفتم الان باشه ولی بعد فارغ التحصیلی دوباره برمیگردم سراغ خونه اول.
تا اینکه الان دوتامونم فارغ التحصیل شدیم و من کار میکنم و خدا رو شکر وضع مالیم خوبه و شدم مدیر تولید یه شرکت خصوصی. این قضیه رو دوباره از سر گرفتم دو سه تا دکلمه عاشقانه خوندم و فرستادم به تلگرامشون و ایشون کلی تعریف و تمجید کردن و کم کم بحثو کشوندم سر همین مساله ازدواج که من می خوام بیام خواستگاری رسمی.
ایشون خیلی محترمانه میگن نه و قبول نمیکنن . حتی مادرم با هاشون صحبت کرد ولی ایشون می گن نه و علتشو هم نمیکن. همینجوری من توی تلگرام بهشون پیام میدم و ایشون جوابمو نمیدن ولی تمام پیامامو میخونن تا این که دیروز جواب دادن که من ناراحت میشم شما انقد خودتونو اذیت می کنین.
موندم اگه من مزاحمم چرا بلاکم نمیکنن، چرا پیامامو ندیده نمیگیرن، چرا انقد با احترام باهام حرف میزنن ؟!
استراتژی من اینه که هر روز بهشون پیام تلگرامی میدم و حرفای عادی می زنم ، مثلا با شوخی میگم: ( این رمز دلتونو هک میکرم چی میشد؟) از این جور حرفای با نمک ولی عاشقانه.
به نظر شما دوستان فاز این خانم چیه، چرا نمیتونن به راحتی از شر من خلاص شن؟ این که منو به راحتی دک کنن که کاری نداره. پس چرا باز بهم اهمیت میدن؟
شرمنده اگه طولانی بود
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

یه سوال دارم . این زنا هستن که تب میگنن شوهرشون جزغاله میشه ها! اینا که یه دیقه قهر کنن شوهره افسردگی میگیره و جونشو میده اشتی کنه ! چرا شوهر من اینجوری نیست ؟

چرا وابسته من نیست ؟ من اگه سه ماه قهر کنم باهاش نمیاد واسه اشتی . من اگه خودم تکه تکه کنم کاری بخوام انجام بده تا خودش نخوات راضی نمیشه . حرف حرف خودشه !

با اینکه ادم داغی هست و البته منم خیلی خوب پاسخگوش هستم اما اگه یه ماه طرفش نرم و قهر کنم محاله طرفم بیاد ! دوستم داره ها ! میدونم اما نظر من اولویتی نداره براش !

بعضیا یه چیزی دارن واسه دلخوشی گاهی ازش استفاده کنن ! یه جور سلاح مثلا! من نه گریه نه دلبری نه سکس نه قهر نه عشق ... هیچیه هیچی ندارم در برابرش تا شاید بتونم یه کاری از پیش ببرم گاهی ! از زنیت خودم متنفرم کرده ! همه ی اطرافیانم شوهراشون همراهشونه !

داداشام اگه یه پنج شنبه شب زنشونو نتونن ببرن تفریح و فست فود یه ماه عذاب وجدان میگیرن خودشون ! اما من سه ساله پیتزا نمیخورم چون شوهرم مخالفشه !

منم بووووووووقم انگار
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من یک خانم متاهل هستم , مدتی است که دچار یه سری مشکلات زنانه شدم , به چندین پزشک خانم توی شهرمون هم مراجعه کردم اما مشکلم برطرف نشد ....

توی شهر ما یه پیرمرد متخصص زنان هست که خیلی از خانم ها میرن پیشش و کلی از کارش تعریف میکنند و به من هم توصیه کردن برای مشکلم برم پیشش , اما من خجالت میکشم برم پیش یه دکتر مرد , از طرفی برای حل مشکلم هم چاره ایی ندارم ......

میخواستم بدونم از خانم ها کسی تجربه این کار رو داره و اگه داره یکم توضیح بده که چه جوری بوده و من باید چیکار کنم ...

اینم بگم که همسرم توی این کارها دخالت نمیکنه و امکان رفتن به یه شهر دیگه هم تقریبا صفره ...

ممنون میشم راهنمایی کنید
  • یه دوست