سلام
آیا با ازدواج با یک دختر ثروتمند می شود به پول رسید ؟
اگر آره چطوری ؟ یعنی پدر زن آدم به آدم وجه نقد میده یا ... ؟ یعنی چطوری به پول می رسه؟
لطفا اگر تجربه ای در خانواده یا فامیل یا دوستان دارید برای ما نقل کنید
سلام
آیا با ازدواج با یک دختر ثروتمند می شود به پول رسید ؟
اگر آره چطوری ؟ یعنی پدر زن آدم به آدم وجه نقد میده یا ... ؟ یعنی چطوری به پول می رسه؟
لطفا اگر تجربه ای در خانواده یا فامیل یا دوستان دارید برای ما نقل کنید
سلام
از بین دو خواستگار نمی دونم کدومشو انتخاب کنم من درباره هر کدوم یه توضیحی میدم شمام بی زحمت تو انتخابم کمکم کنید .
اولی
دانشجوی بی هوشی قد ۱۸۵ چشم و ابرو قهوه ای و هیکل متوسط . راجب اخلاقش
اونجور که تعریف می کنن نه خشکه نه زیاد مهربون ولی با ادب و با شخصیت .
نمی دونم دوست دختر داشته یا نه ولی خودش که میگه نداشتم ولی زیاد نمی تونم رو حرفش حساب کنم چون دوقلو هستن اون یکی برادرش با دو سه نفر دوست بوده به خاطر همین احساس می کنم اینم بوده . از لحاظ مالی مشکلی ندارن میشه گفت تقریبا پول دارن . و پدرشون هم باز نشسته آموزش و پرورش هستن و الان تو بنگاه هستن و مادرشونم خانه دارن به غیر از این دو تا یه برادر کوچیک هم دارن یعنی سه تا برادرن .
بعد همه غذاها دسرها رو بلده خونه داری
رو بلده کلا کار خونه خودشونو این دو تا برادر انجام میدن در حدی که
مامانشون بلد نیست ماشین ظرفشویی رو راه بندازه و داداش کوچیکشونم اینا
بزرگ کردن . اهان یادم رفت بگم . ایشون تو دانشگاه آزاد تبریز هستن . و یه
چیزم هست که میگن اخلاق مامانشون زیاد خوب نیست یعنی اگه با هاش خوب باشی
خوبه بد باشی بده یکمم زیاد گیر میده ولی اخلاق باباشونو میگن عالیه .
ایشون خونه ماشین کار ندارن قراره من
منتظر بمونم یا عقد کنیم که درسشون تموم شد تو بیمارستان کار کنه و بعد
پدرشون براش خونه یا ماشین بگیره .
دومی دانشجوی ارشد مدیریت تو سراسری قد
۱۹۰ هیکلشم چاقه ۱۰۰ کیلو البته میگن ۳۰ کیلو وزن کم کردن ولی بازم زیاده
به نظر من خودشو حداقل باید به ۸۰ برسونه حالا بگذریم چشم و ابرو مشکی پوست
سفید و... این اقا از اولی خوشگل تره ولی اضافه وزن داره. راجب اخلاقش که
خیلی خوش اخلاق مؤدب مهربون خیلی اخلاقش خوبه .
اینو مطمئنم که دوست دختر نداره چون
خیلی سر به زیر و خجالتی هستش و کلا اهل این حرفا نیست . از لحاظ مالی هم
مشکلی ندارن و متوسط یا شایدم متوسط به بالا . پدرشونم بنگاه دارن و
مادرشون خانه دار کلا دو تا خواهر دارن که خواهر بزرگ تر ازدواج کرده و تو
نمایشگاه ماشین مدیرن اون یکی خواهرم دانشجو هستن .
ایشون مثل اولی تو کار خونه وارد نیستن خیلی کم بلدن . و اخلاق مامان و باباشونو خیلی تعریف میکنن به خصوص اخلاق خودشونو . ایشون ماشین ندارن و خونه هم طبقه پایین خونه پدرشون خالیه و دادن به ایشون کار تو قسمت اداری مهد قرانی هستن و یه جای دیگم کار می کنن و قراره درسشون که تموم شد مرتبط با رشتشون تو یه اداره ای کار پیدا کنن . در ضمن هیچ کدوم سربازی نرفتن و هر دو ۲۳ ساله هستن . حالا به نظرتون کدوم بهتره ؟
یا اصلا هیچ کدوم خوب نیست و به هر دو جواب رد بدم چی کار کنم ؟
در ضمن از هر دوشونم به یه اندازه خوشم میاد
با تشکرسلام
اعصابم خورد میشه از یادآوری بعضی حرفا . راستش من توی یه شهر نسبتا کوچیک بودم ، از خصوصیاتم بگم که خیلی خوشگل هستم و خوش اندام ...
من بیشتر اوقات مزاحم خیابونی داشتم که
به هیچکدومشونم محل نمیذاشتم . تا حدی که شنیدم روی من شرط بندی شده که کی
میتونه باهام دوست بشه یا که شمارمو گیر بیاره .
موضوع اصلی اینه که شنیدم بعضیا برام
حرف درآوردن که من باهاشون دوست بودم و رابطه داشتم . از اون کسایی هم که
شنیدم اسم نمیارن ببینم من با کی بودم که روحمم خبر نداره .
خیلی غصه میخورم . یه پسر مگه خودش
ناموس نداره که حرف در بیارن دنبال دختر مردم ( منظورم با همه پسرا نیست ) .
از اینکه این حرفا تاثیر بدی روی آینده ام داشته باشه غصه میخورم . واقعا
احساس خفگی بهم دست میده که چرا نمیتونم جواب این ملت از خدا بی خبر و بدم .
تو رو خدا چیزی بگین آروم شم واسه همیشه نه که یادآوری این موضوع باز
اذیتم کنه .
دخترا بگن شرایط منو داشتن؟ چکار میکنید آروم میشید؟
سلام به همه دوستان ، طاعات و عبادات مقبول درگاه حق انشاءالله
بنده بالاخره با دختر خانمی که سوال کرده بودم عقد کردم و الان مرد متاهل هستم ، در رابطه با بحث آرایش و لباس های زیبا هم که جز سوالم بود ؛ در جلسه آخر خواستگاری بنا به توصیه شما عزیزان گفتم که دوست دارم همسرم در خانه آراسته و مرتب باشه که ایشون هم سرخ و سفید شد اصلا روم نشد راجع به مسائل جنسی صحبت کنم خودم هم ضرورتی به طرح آن نمی دیدم .
در زمان عقد ؛ همسر بنده لباس سنگین و در عین حال بسیار زیبا بر تن داشتند که واقعا به ایشان می آمد و اصلا هم توقع نداشتم در آن شب لباس راحت تنش کند .
چون من اولین بار بود که دختری را به این ترتیب می دیدم برای من همه جوره زیبا و دل نشین بود بر خلاف آقایانی که اشکالاتی می گیرند ( البته دید من از ایشان تا الان فقط برهنگی مو سر بوده است و لا غیر ) شاید بگید این که برای بقیه مرد ها عادی باشه ولی برای من کاملا تازگی دارد و دوست داشتم تمام توجه و نگاه معطوف به همسر شرعی و قانونی ام باشد و نه افراد دیگه .
مطمئن هم هستم اگر یک درصد از این صحبت هایی که چه مردان و چه زنان می زنند را دارا باشد به هیچ وجه مهر و علاقه ام از ایشان کم نمیشود .
با توجه به مواردی که خدمتتان عرض کردم بنده می خوام در دوران عقد که بالتبع محدودیت هایی وجود داره برای همسرم بهترین کارها را انجام بدهم .
بی زحمت خواهران دوباره لطف کنند و کارهایی که من به عنوان همسر باید انجام بدهم که باعث خوشحالی ایشان می شود و کارهایی هم که نباید انجام بدهم را برای من لیست کنند .
در پرانتز هم خدمت دخترانی که مطلب من را می خوانند عرض کنم همه مردان و پسران مثل بعضی از آقایونی که نظر گذاشتند و از فلان جا خانم و ... ایراد می گیرند نیستند. با اعتماد به نفس و شادمان باشید که الگوی شما فاطمه زهرا
پیشاپیش سپاس گذارم
سلام
من مرد هستم و شاغل و در آستانه ازدواج ،
مشکلم اینه که نمیدونم روابط مالیم با همسرم از بابت خرج و و خارج در
حالتی که اونم شاغل باشه به چه صورتی باید باشه که نه سیخ بسوزه و نه کباب!
سلام به خانواده برتری ها
من 22 ساله و با همسری 29 ساله میخوایم
جشن عروسی بگیریم ولی هیچکدوممون در مورد شب زفاف اطلاعاتی نداریم تو این
سایت مطالب شب زفافو مطالعه کردیم خوب بود من به دکتر مراجعه کردم نوع پردم
حلقوی ارتجاعی خانم های متاهلی که این نوع رو داشتن شب زفافشون خیلی
دردناک بوده ؟ خونی دیدن؟
سلام
همیشه برام سوال بوده چرا دختر خانمی که میخواد با شخص مد نظرش ازدواج کنه حاضر میشه خواسته یا توقعات طرف مقابل را قبول کنه خب ما هم میگیم چقدر همسرش رو دوست داره و بهش علاقمنده ولی بعد مدت چند سال دیگه زیر بار نمیره و تن به اون خواسته ها هم نمیده و همش غر میزنه که چرا اشتباه کردم ؟
راستش من سر در نمیارم مگه همسر این خانم عوض شده که دیگه براش فداکاری نداره واقعا اینها به خاطر هیجانات یک دختر برای ازدواجه و نباید باور کرد که از روی عشق هست؟
مثلا یک دختری در ابتدا حاضر میشه با
مادر شوهرش زندگی کند خب همه و از جمله خودش هم میدونه که این کار راحتی
نیست ولی به خاطر همسرش قبول میکنه ولی بعدا کاملا قید این مسئله رو میزنه و
دائم قهر میکنه که من نمیتونم خب این چه کاریه این چه علاقه و عشقی بود که
تموم شد چرا عده ای بعد ازدواج اینهمه تغییر میکنن اشاره کنم اتفاقا
میتونستن با یکی دیگه ازدواج کنن . مسئله قحطی شوهر و اجبار هم نبوده اول
هم خیلی مشتاق خانواده همسر هستن و مشکلی هم نبوده ولی انگار یه چیزهایی
زودگذره .
مثال دیگه مثلا یک دختر با تحصیلات نه چندان بالا یا میزان درآمد کم یا نوع خانواده طرف مقابل کنار میاد میگه همینکه اخلاق داره و سالمه بسه چیز دیگه نمیخوام ولی دقیقا همین شخص بعدها حسرت زندگی دیگران رو میخوره و اخلاق و سالم بودن همسرشو فراموش میکنه .
میدونم هر کسی به هر حال در طول عمرش تغییر میکنه ولی مسئله علاقه مطرح هست که ظاهرا این شکل علایق به نظرم بیشتر جنبه هیجان و ذوق زدگی داره و اصلا علاقه واقعی نیست وگرنه چرا باید یک دختر بعد یه مدتی از ازدواج قاطی کنه ؟ من همیشه این گونه اتفاقات رو میبینم تصور میکنم که اون خانم مثل اول همسرش را قبول نداره .
خواستم از شما به خصوص افراد متاهل این سوال رو داشته باشم که درباره این هیجانات در ازدواج چه نظری دارید خودتون هم تجربه ای داشتین که الان بابت اون ناراحت باشید که چرا قبول کردم !!سلام
همیشه برام سوال بوده چرا دختر خانمی که میخواد با شخص مد نظرش ازدواج کنه حاضر میشه خواسته یا توقعات طرف مقابل را قبول کنه خب ما هم میگیم چقدر همسرش رو دوست داره و بهش علاقمنده ولی بعد مدت چند سال دیگه زیر بار نمیره و تن به اون خواسته ها هم نمیده و همش غر میزنه که چرا اشتباه کردم ؟
راستش من سر در نمیارم مگه همسر این خانم عوض شده که دیگه براش فداکاری نداره واقعا اینها به خاطر هیجانات یک دختر برای ازدواجه و نباید باور کرد که از روی عشق هست؟
مثلا یک دختری در ابتدا حاضر میشه با
مادر شوهرش زندگی کند خب همه و از جمله خودش هم میدونه که این کار راحتی
نیست ولی به خاطر همسرش قبول میکنه ولی بعدا کاملا قید این مسئله رو میزنه و
دائم قهر میکنه که من نمیتونم خب این چه کاریه این چه علاقه و عشقی بود که
تموم شد چرا عده ای بعد ازدواج اینهمه تغییر میکنن اشاره کنم اتفاقا
میتونستن با یکی دیگه ازدواج کنن . مسئله قحطی شوهر و اجبار هم نبوده اول
هم خیلی مشتاق خانواده همسر هستن و مشکلی هم نبوده ولی انگار یه چیزهایی
زودگذره .
مثال دیگه مثلا یک دختر با تحصیلات نه چندان بالا یا میزان درآمد کم یا نوع خانواده طرف مقابل کنار میاد میگه همینکه اخلاق داره و سالمه بسه چیز دیگه نمیخوام ولی دقیقا همین شخص بعدها حسرت زندگی دیگران رو میخوره و اخلاق و سالم بودن همسرشو فراموش میکنه .
میدونم هر کسی به هر حال در طول عمرش تغییر میکنه ولی مسئله علاقه مطرح هست که ظاهرا این شکل علایق به نظرم بیشتر جنبه هیجان و ذوق زدگی داره و اصلا علاقه واقعی نیست وگرنه چرا باید یک دختر بعد یه مدتی از ازدواج قاطی کنه ؟ من همیشه این گونه اتفاقات رو میبینم تصور میکنم که اون خانم مثل اول همسرش را قبول نداره .
خواستم از شما به خصوص افراد متاهل این سوال رو داشته باشم که درباره این هیجانات در ازدواج چه نظری دارید خودتون هم تجربه ای داشتین که الان بابت اون ناراحت باشید که چرا قبول کردم !!سلام
مشکل من عدم لذت بردن از رابطه ی جنسی هستش، حدوده دو ماهه که ازدواج کردم، من زیر ۳۰ سال و شوهرم زیر۴۰ سال سنمون هستش، با اینکه میل زیادی به رابطه جنسی دارم و خوب هم تحریک میشم و مشکل خشکی واژن رو هم اصلا ندارم اما تا بحال هیچ لذتی از رابطه جنسیمون نبردم .
یعنی اصلا از طریق واژن تحریک نمیشم، چند باری هم ارگاسم شدم با دست شوهرم بوده و از طریق مالش کلیتوریس که همون هم با کلی عذاب و درد . ابتدای واژنم یه حلقه عضلانی احساس میکنم که وقتی الت شوهرم واردش میشه خیلی درد میگیره .
بعد از اون که از این حلقه رد شد و
حرکات رو شروع میکنه، هیچ گونه احساسی ندارم. یک بار انگشتشو وارد واژنم
کرد که اون هم احساس ناخوشایندی داشت ، مثل اینکه یه چیزی داره توی روده و
شکمت تکون میخوره و هیچ احساس لذتی نداشت .