خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

  • ۰
  • ۰
یکشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ب.ظ

 سلام اعضای محترم خانواده برتر و کاربران مهمان

من پسری هستم خیلی معمولی . منظور اینکه تا کارشناسی ارشد خوندم. رشته مم مدیریته. کارمند رسمی یک اداره هستم. متاسفانه یا خوشبختانه عاشق و شیفته دختر خانمی شدم که نویسنده ست.

واقعا وقتی آدم میبینتش انگار یکی از دخترای نسل قدیم ایرانی رو میبینه. هم خونوادش متشخص و بینهایت سطح بالا هستن به لحاظ فرهنگی و علمی و هم خودش به حدی که من و اطرافیانم حتی وقتی این خانم معمولی صحبت میکنه احساس میکنیم در مقابلش خیلی کم سوادیم.

با اینکه خیلی محترم و مهربونم هست ولی همش آدم در کنارش حس میکنه که ازش کم میاره. من میدونم این دختر هم همسر خوبی خواهد شد هم مادر خوبی (حتی با اینکه از یکی از دخترای همدانشگاهیم شنیدم کمی نازپرورده و لوس هم بار اومده و به اصطلاح خودمونی پاشو زمین نمیذاره).

البته نه از این نظر که مغرور باشه ولی خوب انگار شیوه زندگیش خیلی با بقیه دخترا فرق داره. من هر چقدر از خوبی و متشخصی و باسوادی این دختر خانم بگم کم گفتم. راستی

این دخترو من تو دانشگاهمون میشناسم و هیچ رابطه ای هم باهاش ندارم. فقط تا همیین عید که دانشجوی ارشد دانشگاهمون بود میدیدم تو دانشگاه میرفت میومد. که خیلی هم مورد توجه استادا کارمندای دانشگاه و همه و همه بود. از بس همه میشناختنش اسمش به گوش مام رسید و مام یه دل نه صد دل عاشقش شدیم.

آخه این دختر از بس متفاوته من هر چی از تفاوتای رفتاریش بگم کم گفتم. الانم فقط در همین حد ازش خبر دارم که اون روز رییس دانشگاه و معاون گروه داشتن میگفتن یاد خانم .... بخیر.

راستی الان مشغول نوشتن کتاب دومشه. من اون روز دوباره دلم یجوری شد.واقعا هواشو کردم.من دلم میخواد اون دختر زنم باشه اما میترسم یه وقت حسابم نکنه و بگه این کیه دیگه.آخه همچین دختری تو این زمونه کمه. واقعا کمه. البته توهین نشه ولی به هر حال من ندیدم دور و بر خودم.

حالا سؤال من از شما جهت کمک و همفکری؟

آیا واقعا ازدواج یه پسر معمولی با یه دختر نویسنده امکان پذیر هست؟ آخه دیدم نویسنده ها معمولا همسرشونم اهل قلمی کتابی هنری چیزی هست؟اگه برم جلو سبک نمیشم؟ مگه نمیگن توی ازدواج سطح فرهنگها باید مث هم باشه.سطح دانش چی؟آیا دانش و سطح کاری اون به من یه پسر معمولی که چیزی تو چنته م ندارم میخوره؟

دوم من واقعا احتمال میدم این دختر در آینده هم به شهرتی برسه به هر حال. آیا اون موقع از اینکه من معمولیم و کسی نیستم که کلی تو جامعه منو بشناسن احساس ضعف در مقابل اون واسم پیش نمیاد؟بهتر بگم در کل زندگی یه شخص مشهور با شخصی گمنام یعنی مثلا یه خانم معروف توی اجتماع با یه مرد معمولی واقعا چطوری میشه؟آیا تو کشورمون نمونش بوده؟

سوم اینکه

زندگی یه پسری که توی شرق کشور متولد شده و هم اونجا زندگی میکنه  با یه دختر از مناطق غربی کشور به لحاظ خلق و خو. آب و هوا و شرایط دیگه آیا مشکلی پیش نمیاره؟ آخه من توی یکی از شهرای شرقی ایرانم و اون دختر خانم از شهرای خوش آب و هوای غربیه.معمولا دخترایی که از اون مناطق میان دانشگاه شهر ما بیشترشون کم صبر و تحملن واسه این منطقه ما.

راستی چه راهکاری میشه برای نزدیک شدن به همچین دختر خانمی پیدا کنم؟ واقعا تحت چه عنوانی برم جلو بهتره؟

ممنونتون میشم .واقعا فکر کنین دارین به عضوی از خونوادتون به یه برادر کوچیکترتون مشاوره میدین.یا حق
  • ۹۵/۰۶/۰۷
  • یه دوست

ازدواج با پسر معمولی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی