خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام

من 29 سالمه ، دختر هستم .  قبلا چون یه خواهر بزرگتر داشتم که باید اول اون ازدواج میکرد، کلا از نظر مسائل جنسی پرت بودم . تازه 2 - 3 سالی میشه که حس جنسیم بیدار شده .

قبلا خیلی کلی میدونستم در مورد روابط جنسی ( همون اطلاعات کلی رو هم تو سن 20 سالگی و تو دانشگاه فهمیدم! ) یعنی میشه گفت هیچی نمیدونستم! نه نیازی احساس میکردم نه چیزی! فقط مشغول درس خوندن بودم .

البته شاید چون دوستامم مثل خودم بودن و اصلااااا صحبت مسائل جنسی نمیکردیم اطلاعاتم خیلیییی کم بود .

ولی حالا احساس میکنم شور و شوق یه دختر 18 ساله رو دارم واسه ازدواج ( که قبلا اصلا نداشتم ) یعنی حس جنسیم و عاطفیم برا ازدواج تازه بیدار شده!

حتی حالا با خوندن اکثر مطالب این پیج تحریک میشم!!! البته خودارضائی و اینا هم بلد نیستم و نکردم تا حالا .

من مشکلی دارم یعنی؟

سلام

من 29 سالمه ، دختر هستم .  قبلا چون یه خواهر بزرگتر داشتم که باید اول اون ازدواج میکرد، کلا از نظر مسائل جنسی پرت بودم . تازه 2 - 3 سالی میشه که حس جنسیم بیدار شده .

قبلا خیلی کلی میدونستم در مورد روابط جنسی ( همون اطلاعات کلی رو هم تو سن 20 سالگی و تو دانشگاه فهمیدم! ) یعنی میشه گفت هیچی نمیدونستم! نه نیازی احساس میکردم نه چیزی! فقط مشغول درس خوندن بودم .

البته شاید چون دوستامم مثل خودم بودن و اصلااااا صحبت مسائل جنسی نمیکردیم اطلاعاتم خیلیییی کم بود .

ولی حالا احساس میکنم شور و شوق یه دختر 18 ساله رو دارم واسه ازدواج ( که قبلا اصلا نداشتم ) یعنی حس جنسیم و عاطفیم برا ازدواج تازه بیدار شده!

حتی حالا با خوندن اکثر مطالب این پیج تحریک میشم!!! البته خودارضائی و اینا هم بلد نیستم و نکردم تا حالا .

من مشکلی دارم یعنی؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
خانمی 28 ساله م. شخصیت آرامی دارم و 4 ساله ازدواج کردم اوایل واقعا عاشق همسرم بودم یک سال عقد بودیم و زندگی عالی بود.
بعد ازدواج چند باری سر یک سری مسائل کوچک من از همسرم دلخور شدم و براش گلایه کردم انتظار داشتم ایشون نازمو بکشن ولی ایشون دعواهای خیلی بدی راه انداختن و هر چی از دهنشون در اومد بار من تازه عروس کردن .
از همون موقع، موقع برقراری رابطه فقط فحش و حرفاشون تو ذهنم رژه میره نمیتونم رو رابطه تمرکز کنم. بدون اینکه چیزی از رابطه جنسی بفهمم ازش سرد شدم. یکبار اینقدر حرفای رکیک و زشتی بارم کردن که همه بدنم شروع به لرزیدن کرد نمیدونم چی شد دلشون برام سوخت و دیگه چیزی نگفتن تا آروم شدم.
چند روز بعد دعوا ایشون دعوا رو فراموش میکنن و همه چی رو به گردن من میندازن و میگن میخواستی اینجوری نگی تا اونجوری نشه حقت بود و....
ایشون انتظاری که از من دارن اینه که تو هم همه چی رو فراموش کن و باهام بگو بخند.اصلا شرایط یه جوری شده که نمیتونم از حقم دفاع کنم. کوچکترین اعتراض میشه بزرگترین دعوا. التماسشم کردم مشاوره نمیاد هر بار یه بهونه میاره یه بار که خیلی اصرار کردم دوباره شروع کردن به فحش دادن. بنظرتون من بی شخصیت یا ضعیفم که میتونم این همه توهین و تحقیر رو تحمل کنم؟ دلیل روانشناسی فحش دادن چیه؟
تو رو خدا من چیکار کنم اوایل بخاطر پدرم و خانواده م دوست نداشتم طلاق بگیرم ولی الان حتی حاضرم مهریه مو هم ببخشم ولی رها بشم هر چقدرم اصرار به طلاق میکنم قبول نمیکنه.
واقعا بریدم دیگه بخدا بعضی مواقع آرزوی مرگ میکنم. جدیدا وقتی میبینم بقیه با چه عزت و  احترامی با خانومشون حرف میزنن واقعا حسودی میکنم.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

موضوع سوال من درباره ی "انتخاب همسر" هست.

من دختری هستم که از ١٨ سالگی از ایران خارج شدم برای ادامه ی تحصیل . و قصد دارم که بعد از تموم شدن درسم هم همینجا بمونم.

سوالی که همیشه دیگران ازم میپرسن و ذهنم رو درگیر میکنه اینه که آیا میخوام با مردی غربی ازدواج کنم یا با پسری ایرانی ؟ به شخصه علاقه ی زیادی به فرهنگ اینجا و احترام بی اندازه ای که به زن میذارن دارم و واقعا خودم هم به نوعی دارم با فرهنگ اینجا زندگی میکنم ( البته در حد عرف لطفا این حرفم رو با برهنگی و بی بند و باری اشتباه نگیرید از نظر فرهنگ و ساده دیدن زندگی عرض میکنم ) .

اما خوب به نوعی هم با اینکه مشکلی از نظر زیان ندارم دوست دارم با شریک زندگیم همزیون باشم و مسایلی داشته باشیم که درباره ش حرف بزنیم و مشترک باشه.

میخواستم بدونم کسی هست که با یه غیر از ایرانی ازدواج کرده باشه؟ و نظرش در این مورد چیه؟ و کسایی که با مردای ایرانی ( با اخلاقای خاصشون و مشکلات مربوط به مادر شوهر و خواهر شوهر و این چیزا که تو فرهنگ ما زیاده ) ازدواج کردن اگه به عقب برمیگشتن و موقعیتشو داشتن با یه غیر ایرانی ازدواج میکردن؟ الان که چند تا پیشنهاد از چند تا پسر امریکایی دارم خیلی این موضوع فکرمو مشغول کرده که قبول کنم باهاشون اشنا بشم یا نه.

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام عرض میکنم خدمت همه

ببخشید یه سوال که همیشه تو ذهنم هست اینه که همیشه گفته میشه پسر چطور راجب مسایل جنسی با خانمش قبل عقد صحبت کنه ، اما الان این مورد برای من هم مهمه!

من دختریم که خدا رو شکر تا حالا با پسری حتی در حد دوستی تلفنی نبودم و کلا دختر مذهبی  هستم! اما راستش الان که تقریبا به سن ازدواج رسیدم ( ۲۴ سالمه ) حس میکنم که خیلی روابط جنسی برام مهم هستش!

از طرفیم دختر بخاطر حجب و حیاش نمیتونه بعضی مسایل رو عنوان کنه و من دوس ندارم همسر ایندم سرد باشن تو این مسایل! واقعا نمیدونم اگه قرار شد به خاستگارم جواب مثبت بدم چطور این موضوع رو قبل عقد عنوان کنم:-(

چون ممکنه هم راجبم فکر بد کنن هم اینکه غرورم و حیای دخترونم بره زیر سوال... من واقعا نمیدونم چیکار کنم! لطفا راهنمایی کنین!

یه سوالم داشتم اینکه قبل عقد چطوری بفهمم که چقدر سایز سینه برا همسرم مهمه! من که نمیشه به ایشون بگم مثلا چه سایزی دوست دارین!  میخوام از اولش بدونن که بعد نگن نمیدونستم!

چون اینجا دیدم که چند جایی اقایون از بزرگی یا کوچیکی سینه خانمشون انتقاد کردن... بعدشم گفتن من نمیدونستم فلان سایزه! خیلی ممنون بابت توجهتون
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام
دو تا سوال دارم که بیشتر مخاطبم آقایون هستن،ممنون میشم راهنماییم کنین.
اول اینکه مردها وقتی متوجه میشن اشتباهی کردن اکثرا زبان عذرخواهی ندارن علی الخصوص اگر طرفشون یه خانوم باشه، و این ما زنها رو خیلی کفری میکنه!
حالا من کاری به درستو غلطش ندارم، سوالم اینه که یه مرد وقتی متوجه حرف یا رفتار اشتباهش مقابل همسرش میشه، چطوری این رو نشون میده؟ و بنظرتون درسته که همسرش ازش بخواد به اشتباهش در زبان اعتراف کنه؟
و دوم اینکه وقتی همسرتون ازتون عصبانیه و شما نیاز جنسی دارید، چطور میرید طرفش و ازش درخواست رابطه میکنید؟ و بنطرتون اگر زنی اون موضوع رو جدا از نیاز جنسیتون بدونه و با هم این دو تا رو قاطی نکنه، زن باهوشیه یا زنیه که میشه ازش سو استفاده کرد؟
ستش وقتی خودمو توی این موقعیت قرار میدم میگم من به نیازش پاسخ میدم ولی نکنه توی دلش بگه عجب آدمیه  ؟ ناراحتش کردم بازم متوجه نشد و بازم بهم سرویس میده. نمی دونم فکرم درسته یا نه و آیا باعث پررو شدن و وقیح شدنش نمیشه؟
پاورقی: برای آقایون به شخصه احترام زیادی قائلم .
ممنون از وقتی که میذارید.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
مجرد هستم و یک موضوع ذهن مرا درگیر کرد من شخصی ام که مشکلات خانوادگی دارم مسائل و اشکالاتی در زندگیم هست که دوست ندارم بعد ازدواج همسرم بدونه .
البته منظورم یه سری مشکلات خصوصی خانواده ام که نیازی به دونستن همسر نیست و خب ربطی به شخص خودم نداره شاید کمتر کسی باشه که بخواد همسرش در جریان مشکلات قرار بگیره ولی عده ای از جزئیات و همه مسائل خانواده خودشون رو میگن و تحلیل شان اینه که همسرمان شریک زندگی ماست و باید صداقت و صمیمیت داشته باشیم .
البته محافظه کاری واقعا کار سختی هست ولی شدنیه اشتباهات برادر و خواهرم در زندگی شخصی شان ربطی به من نداره و اصلا دونستن این مسائل جزء اینکه فکر کند من یک فرد بیچاره ام چیزی دیگه ای برام نداره .
میخوام دوران عقدم حد امکان زیاد رفت و آمد نباشه تا یکسری جزئیات رو ندونه خودم هم علاقه ای به درد دل با همسرم ندارم .
تجربه ندارم ولی متاسفانه اصولا درد دل و گفتن هر مسئله ای گاهی یک نقطه ضعف محسوب میشه . شما متاهلان محترم چه تجربه ای دارین!! درد دل درباره مسائل خصوصی خانواده و باز کردن مشکلات گذشته که بر شما اومد چه عواقبی براتون داشته و چه توصیه ای در این زمینه دارین ؟ !
تاکید میکنم مسائلی که واقعا نیازی به دونستن همسر نیست و بیشتر جنبه درد دل و بیان احوال قبل شما داره . منظورم موضوعات کلی نیست که خب باید طرف مقابل بدونه .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
مدت زیادیه که تو این وبلاگ میام و پست ها و نظرات رو میخونم نه تاحالا نظری داده بودم نه سوالی رو مطرح کرده بودم اگه الانم دارم این متن رو مینویسم مثه خیلیا دیگه طاقت نداشتم و خواستم حداقل یکم خالی بشم .
سنم  خیلی پایینه تک فرزندم وضع مالی خوب پدر و مادر تحصیل کرده ای دارم هیچی کم ندارم بدون استثنا هیچی ولی همه اینا ظاهر زندگیمه .
سال اول راهنماییم درسم خیلی خوب بود رفته بودم مدرسه تیزهوشان دلم میخواست بشم همونی که میخوام  میخواستم زندگی که دوست دارم بسازم هیچ دوست و رفیقی نداشتم چون تک فرزند بودم نمیذاشتن هیچ جا برم  همیشه تو خونه تنها بودم آهنگ میذاشتم و پا آهنگ گریه میکردم مامان و بابام تو کل روز یا خونه نبودن یا وقتی هم بودن فقط فقط گوشی دستشون بود یه بار به من نگفتن تو یه دختر سیزده چهارده ساله چرا اهنگ میذاری باهاش گریه میکنی یه دفعه کسی نبود وقتی گریه میکردم بیاد و آرومم کنه .
تنها کسی بودم تو خانواده نماز میخوندم تا اینکه همون راهنماییم یه پسره اومد لب مدرسمون شروع کرد حرفایی که بقیه میزنن شماره بده و از این حرفا.
4 ماه این طوری گذشت تا اینکه مدیرمون فهمید از مدرسه بیرونم کرد فقط به خاطر اینکه پسر دنبالم بود  هیچ کاری نکرده بودم فقط فقط به خاطر یه پسر از تیزهوشان بیرونم کردن مدرسه عادی درس خوندم خدا میدونه تا حالا یه بارم نذاشتن از خونه برم بیرون  .
خدا میدونه تا حالا یکی نبوده باهاش حرف بزنم منی که همه نمراتم از 19 کمتر نبود هیچ نماز نخونده ای نداشتم الان شدم یه ادمی که اصلا خجالت میکشم تعریفش کنم .
کی گفته مامانا همه چیو از چشمای دختراشون میفهمن دروغ محضه هیچ کس هیچ کس هیچوقت حال منو نفهمید.
متاستفم واسه خودم و امثال خودم که هنوز دبیرستان رو تموم نکرده اینه حال و روزمون . ببخشید که طولانی شد و مرسی از اینکه خوندین فقط یه چیزی خواهش میکنم ازتون برام دعا کنین اینقدی دلم گرفته که هر روز میگم خدا کنه فردایی نباشه فقط دعام کنین .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

یک سال است که عقدم . من و شوهرم 30 سال سن داریم و همدیگر را دوست داریم. در خواستگاری در باب مسائل جنسی صحبت نکردیم و 3 ماه نامزد بودیم . شوهرم میل جنسی خیلی پایینی داره .
شاید ماهی یکی دو بار ارگاسم با انزال داشته باشه . تمایلی به رابطه نداره حتی اگه من بخواهم و تحریکش کنم .ناراحتم .
شوهرم حاضر نیست قبول کند مشکلی هست . ما رابطه کامل در دروان عقد نداشتیم و نمی خواهیم داشته باشیم شوهرم تحریک میشه و نعوذ داره اما دوست نداره رابطه باشه و بیان می کند که من گرم هستم و او سرد است .
ممکنه این مشکل به خاطر عدم رابطه کامل باشه ؟با اینکه امکان رابطه داریم مشتاق نیست و اصرار از جانب من است و اغلب رد می شود می ترسم بعد از عروسی مشکلم بیشتر بشود .
به خانوده ام مشکلم را بگم ؟ ایا شرایط ما غیر طبیعی است ؟ عروسی ما نزدیک است .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

عذر می خوام ارضا از طریق کلیتوریس اشکال شرعی داره؟ همش استرس دارم که این کار شکلی از خودارضایی باشه گرچه همسر این کار رو انجام بده...

در ثانی من چندین سال هست که ازدواج کردم اما معنای ارضا از طریق دخول رو نمی فهمم و ارضای من هیچ وقت از این طریق نبوده...

با اینکه همسرم بسیار اهل مدارا و مراعات هست اما من جز اندکی درد هیچ حس لذتی موقع دخول ندارم  و اصلا نمی دونم نقطه ی G چی هست .

بعد از چند سال هم زناشویی مشکل درد حل نشده و فکر می کنم اگر درد هم نداشتم باز هم لذتی نمی بردم. آیا این مشکل رو اکثر خانوم ها دارند یا من غیر طبیعی هستم؟؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

من ۱۹ سالمه . با پسری ۲۶ ساله دو هفته ای میشه که عقد کردم . هر دوی ما توی خانواده های مذهبی بزرگ شدیم . من رابطه ام با مردای غریبه خیلی محدود بوده . توی انتخابم هیچ مشکلی نداشتم . مشکلم از اونجایی شروع شد که ما شب عقدکنون با هم خلوت داشتیم.

خب طبیعتا هر دو نفر یه ذره خجالت میکشن بعد از گذشت نیم ساعت ایشون هی تلاش میکرد بهم نزدیک بشه و گفت که بالاخره یکی باید شروع کنه و اومد سمتم و ... .

من خیلی برام سخت و عذاب آور بود ملاعبه و معاشقه های طولانی داشتم عذاب میکشیدم . من قبلا بهش گفته بودم که آمادگی کاری رو ندارم ولی توجهی نکرد.

بعد از اون شب احساس تنفر نسبت به ایشون دارم . دیگه مثل قبل دوست ندارم باهاش صحبت کنم . دیگه نمیخوام نگاهش کنم صداشو بشنوم.

دارم به جدایی فکر میکنم . احساس میکنم آدم خود خواهیه که اون شب لعنتی فقط به فکر لذت بردن خودش بود.

از آقایون و خانمهایی که متنم  رو میخونن خواهش میکنم راهکارهایی بدن که بتونم درست تصمیم بگیرم. ناراحتم


  • یه دوست