خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام

می خواستم بپرسم اگه دختری از نظر مذهبی اهل نماز خوندن باشه و ارتباطش با مردهای نامحرم خوب باشه یعنی رفتارش سنگین باشه نه جلف ولی حجابش چندان جالب نباشه ولی شاید خودش فکر کنه خوبه . به صورتی که موهاش رو بیرون بریزه و مانتو با آستین بلند نپوشه ولی مانتو کوتاه نپوشه یا شاید شلوار تنگ یا شاید هم ساپورت به پا کنه.

اول اینکه از کجا باید تشخیص داد که این دختر فکر می کنه حجابش خوبه یا اینکه می دونه حجابش بده ولی با این حال دوست داره حجاب بد رو داشته باشه و براش مهم نیست که حجابش خوب نیست ؟ به عبارت ساده تر از کجا می شه فهمید بد حجابیش از روی اشتباهه یا از روی عناد ؟! با توجه به اینکه نماز خون و سنگین هم هست ؟!

دوم اینکه آیا اگه دختری عاشق بشه می تونه باعث بشه  روی حجابش تجدید نظر کنه ؟ و اینکه اگر دختری عاشق شد و به خاطر عشق حجابش رو اصلاح کرد آیا این تغییر موقتیه یا دائمی ؟! به عبارت بهتر اگه به عشقش رسید دیگه حجاب جدید براش بی معنی نمی شه ؟!

سوم اینکه اگه پسری عاشق دختری شد و دختر هم از پسر بدش نیومد . آیا عشق پسر بهش می تونه باعث بشه روی حجابش تجدید نظر کنه و این تغییر رو به صورت دائمی در زندگیش لحاظ کنه یا نه ؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

خانم 34 ساله و مطلقه ای هستم که با پسر 15 ساله ام تنها زندگی می کنم..... نمیدونم با یه نوجوون که تازه به بلوغ رسیده چطور باید برخورد کنم ؟

لطفا کمکم کنید، خیلی داغون و نگرانم.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام خدمت دوستان و کاربران عزیز این وبلاگ

من پسری هستم بالای 25 سال که در یکی از سازمان های خصوصی مشغول بکارم . داری مدرک لیسانس. اصولا در مورد انتخاب همسر از لحاظ قیافه سختگیرم  چند وقت پیش از یکی از خانم های مراجعه کننده خوشم اومد که ایشون هم بالای 25 سال هستند و البته دو سال از من کوچکتر و در یکی از سازمان های دولتی ( بیمارستان ) مشغول بکار هستند چهره بسیار خوبی داشتن و با حجاب هم بودن من فکر میکردم که ایشون نیز لیسانس هستن ولی وقتی از طریق خانواده برای خواستگاری اقدام کردیم متوجه شدیم که دانشجوی ارشد هستن .

راستش از وقتی این رو فهمیدم دیگه رغبت چندانی ( و جراتی ) برای ادامه ماجرا ندارم و یک مقداری برام جای سواله که یک دختر خانومی در شرایط ایشون که ماهیانه بالای 2 میلیون درآمد داره حتی از من پسر هم بیشتر و با توجه به اینکه ادامه تحصیل هم از لحاظ سنی  و هم از لحاظ مدرک تحصیلی پسر انتخاب های ایشون رو محدود میکنه چه چیزی باعث میشه که  ادامه تحصیل رو ترجیح بده؟

ایده ال های اون برای ازدواج چیه؟ دوست داره با یک دکتر ( بر فرض مثال ) ازدواج کنه یا چی؟! من دوست دارم که دختر خانوم های مخاطب این سایت خصوصا خانوم هایی که دارای تحصیلات بالای کارشناسی هستن یا در حال ادامه تحصیل هستن یا دوست دارن ادامه تحصیل بدن سوال های من و جواب بدن و بگن که انگیزشون از این کار چی هست و اگه آقا پسرها یا دیگر دختر خانوم ها هم دوست دارن نظرشون رو بگن خوشحال میشم بشنوم .

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام به همگی

از شما میخوام یه خورده درباره فلسفه خویشتن داری جنسی فکر کنید. به نظر من عقلانی نیست. ما اون رو راه اول و آخر و وظیفه یک نوجوان میدونیم در حالی که این طور نیست.

مثلا بارها گفته شده که برای تقلیل انرژی و میل جنسی مثلا زیاد ورزش کنید. یا غذاهای گرم نخورید. خوب، الان یکی مثل من که از نظر جسمی ضعیفه باید چه کار کنه؟ این سن اوج سن رشد نوجوانه. آیا عقلانیه که پروتئین و ویتامین های محلول در چربی رو ازش بگیریم که میل جنسیش بالا نره؟

میخوام بگم به هم دیگه نمیخورن این دو تا دستور . تناقض دارن و سیستم بدن رو بهم میزنن. بازم خودمو مثال میزنم. من برای درمان چاقی و بی حالی خودم غذاهایی مثل کره و عسل بخورم یا به خاطر خویشتن داری( به قول شما . که من اونو قبول ندارم. خویشتن داری یعنی استفاده بهینه از جسم. نه عدم استفاده. این تفکر سرکوب کردن مال مسیحیته) اونا رو نخورم؟ که در هر دو صورت باز هم مشکل دارم...

لطفا بحث کنید.

  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

یه راهی پیش روی من بذارید لطفا

دختری هستم از هر لحاظ خوب از نظر بقیه منتهی با ظاهری معمولی. یعنی خودم به این نتیجه رسیدم که معمولیم. چون نه تا بحال کسی بهم گفته خوشگلی یا جذابی نه کسی بهم گفته زشتی و همچنین تا بحال هم کسی برام سر و دست نشکونده!!

حالا مشکلم چیه؟ مشکلم اینه که عدم اعتماد به نفسم باعث شده که اجازه ندم هیچ خواستگاری که قبلا منو ندیده پاشو تو خونمون بذاره. پیش خودم خیلی حس بدی پیدا میکنم اگه کسی بیاد و منو به لحاظ ظاهری فقط رد کنه. نمیخوام غرورم جلوی خانواده ام بشکنه و اونا از سر ترحم و دلسوزی بهم نگاه کنند و متوجه بشن که از درون چقدر ناراحتم. یا سعی کنند دلداریم بدن یا از ظاهرم تعریف کنند و ایراد الکی روی پسر مردم بذارن.

چند باری پیش اومده که از آشنایان و دوستان خانواده افرادی قصد آشنایی بیشتر و خواستگاری به سبک سنتی داشتند که اجازه ندادم صورت بگیره. حالا ممکنه اون طرف بیاد و از من خوشش بیاد اما فعلا مشکلم اینه که اگه خوشش نیاد و پاشه بره شخصیت من خورد میشه جلوی خانوادم.

حالا سوالم اینه که چیکار کنم اینجور مواقع که یکی قصد آشنایی داره؟ من با نشون دادن عکسم توسط واسطه به طرف مشکلی ندارم اما خب بنظر خودم همه عکسام از خودم خوشگلتر میفتن و با واقعی تفاوت دارن. ممکنه از عکس یکی خوشمون بیاد اما وقتی از نزدیک طرفو ببینیم بگیم این که 180 درجه با عکسش فرق داره. این اتفاق قبلا برام افتاده. البته نه در مورد خواستگار. در مورد یه شخص دیگه که قبلا منو ندیده بوده.

  • ۰
  • ۰

سلام
20 سالمه سال دوم دانشگاه . من و پسر خالم که سه سال از من بزرگ تره قرار بود ازدواج کنیم ( تقریبا سه ماهه ) من اونو خیلی دوست داشتم با هم عقد موقت بودیم و کوچکترین تماس فیزیکی نداشتیم ولی یه موردی هست که ازدواج منو اونو به هم زد اونم ژن های خطرناکی بود که بخاطرش نمی تونستیم بچه دار شیم.

اعصابم به هم ریخته الان دو سه روزه جواب آزمایش دوم اومده و دیگه یعنی ما نمیتونیم ازدواج کنیم. ولی من سر تا پا اشکم تا جایی که میدونم اونم رفته یه شهر دیگه ( محل کارش ) وقتی بهش زنگ زدم بغضش ترکید و فهمیدم اونم داغون تر از منه.

به مادرم گفتم چی میشه حالا بچه دار نشیم آسمون به زمین میاد یا بر عکس میگه حالا بچه ای نمیفهمی اگه بچه ام چرا داری شوهرم میدی ؟

به نظر شما آقایون و خانوما چی کار کنم که راضیشون کنم . پسر خالم رضایت پدر مادرشو گرفته این طور که می گفت ولی من نتونستم . دلم مثل سیر و سرکه می جوشه.

کمکم کنید لطفا
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان

اگه امکانش هست یکم درباره ازدواج در دوران دانشجویی (ترجیحا کارشناسی ) نظر بدین و بگین ازدواج در این دوران به درس لطمه میزنه یا باعث پیشرفت میشه؟

دوستانی که تجربه دارن هم اگه امکانش هست نظر بدن. مثلا اگه دو طرف تو مدت تحصیل تو خونه ی والدینشون باشن و تا چند سال بعد عروسی بگیرن چطور؟به درس لطمه میخوره یا نه؟ تو این مدت از هم خسته نمیشن؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

با سلام

من دختر خانومى 25 ساله هستم, تو چند وقت اخیر به دلایلى چند مرتبه به دانشگاه دوران کارشناسى ام رفت و امد داشتم, خیلى اتفاقى دو مرتبه با اقایى از دانشجویان دکترى هم کلام شدم, چند روز بعد تو اینستاگرام برام در خواست فرستاد و چند مرتبه اى چت کردیم, ازم درخواست ملاقات کرد و گفت دوست دارم با هم بیشتر اشنا بشیم.چون از ظاهرتون خوشم اومده و دوست دارم ببینم از سایر جهات  چه قدر به هم نزدیکم.

یکم اصرار کرد منم قبول کردم , دفعه ى اول در حد دو ساعتى تو پارک ملت دیدمش, یه چرخى زدیم و یکم از خودمون و خانوادمون و محل زندگى مون و اینا گفتیم, رفتار توهین امیزى نداشت,  31 سالشه و سال اخرشه,  به خاطر کارش چون مى خواد تو شرکتى که کار مى کنه سمتش بره بالا داره دکترى هم مى خونه, اینم اضافه کنم من تو یکى از دانشگاه هاى روزانه تهران کارشناسى ام رو گذروندم, این اقا هم هر سه مقطع رو تهران بودن.

من تا بحال دوستى با کسى نداشتم, به این اقا هم با توجه به موقعیتش و برخوردش نمى خوره بخواد سوء نیتى داشته باشه, از اون روز بیشتر تلفنى و تو چت با هم حرف زدیم و بازم تقاضاى ملاقات داره, من نمى دوم این ارتباط و چه طورى مدیریت کنم, چند تا از دوستام همین طورى ازدواج کردن, منم نمى خوام با بدبینى زیاد لگد به بختم بزنم.

دوستم مىگه از اولش بپرس چه مدت اشنایى مد نظرشه که ابهام باقى نمونه, به نظرتون چه مدت اشنایى مناسبه؟ تو چه محیط هایى ملاقاتش کنم؟ خواهشا نگین قصد سوء استفاده داره یا از اول خانواده رو در جریان بذارین , ما هیچکدوم بچه نیستیم دیگه , ازش تو دانشگاه تحقیق کردم .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

خانم هستم مجرد بین 25 -30  . تجربه ی رابطه ی صمیمانه با جنس مخالف ، نامزدی و ... نداشتم . راجع به عشق و علاقه بین زوجین و داشتن زندگی عاشقانه برای خودم نظراتی دارم، نمی دونم چقدر می تونه درست باشه و چقدر ممکنه فانتزی و غیر واقعی باشه چون تجربه نشده است . خواستم اینجا مطرح کنم تا نظر بقیه رو بدونم 

معتقدم خوش اومدن دو جوره 
اولی هیجان و کشش داشتن . اینکه شاید نشه دلیل منطقی و دو دو تا چارتایی براش آورد که چرا برای فلانی دلم تاپ تاپ می کنه .
خوش اومدنه هم ظاهر هم هیکل هم استایل و پوشش و رفتار و برخورد و تن صدا و سطح هیجانات و شوخ طبعی و ... و خلاصه مجموع چیز هایی که می تونه دو نفر رو برای هم جذاب کنه )  این دلیه شایدم  بالا پایین شدن هرمون و این داستاناست. 

یکی دیگه صمیمیت عاطفی و محبت و مث دو تا دوست و همراه بودنه .

اولی ( passion ) چیزیه که از اول اگر بود بود . اگر نبود بعدا تقریبا محاله به وجود بیاد ! 
دومی (intimacy) کم کم به وجود میاد و بر اثر شناخت و صمیمیت مرتب افزایش پیدا میکنه . البته !!!! البته اگر یه بیس براش وجود داشته باشه
که به نظرم حتی با شناخت های اولیه هم  میشه فهمیدش .( من بین کیس های خودم به وضوح حس کردم مثلا با ایشون 10 سالم زندگی کنم بازم حرفی با هم نداریم و صمیمیت حاصل بشو نیست ولو به مجاورت . در مورد بعضی ها هم شده با 10 دقیقه هم صحبتی حس کردم حرف دارم باهاش و کنارش احساس میکنم همراهم میتونه باشه و ...)

در مورد خودم حتی شاید بشه گفت این حالت اول و دوم از هم جدا و قابل تفکیک نیست 
یعنی اگر با کسی سازگاری روحی داشته باشم اشتیاق هم بهش دارم. و اگر واقعا نسبت به کسی محبت و علاقه و عواطف داشته باشم کشش هم به دنبالش میاد 
باقیشم که سازگاری و هنر زندگی دو طرف با همه که باعث می شه کنار هم خوشبخت باشن 

این ها می تونه مبنای یک انتخاب درست باشه !؟
فرض اینه با طرف مقابل نمی خوام وارد رابطه ی دوستی بشم و  قبل از نامزدی می خوام چک کنم تا با اطمینان شروع کنم .
خیلی برام تلخه وقتی اینجا میان سوال هایی می پرسن از عدم تطابق جنسی یا عاطفی یا میاد بعد مدت ها نامزدی میگه شوهرم / زنم رو دوست ندارم یا مسائلی از این دست. چنین چیز هایی رو می شه قبل ازدواج فهمید ؟ جلوشو گرفت ؟ 

الی خانوم
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

ماه عسل دیشب ( 18 خرداد 95 ) رو دیدم و احتمالا خیلی از شماها هم دیدینش . چقدر فوق العاده بود چقدر آقا بود چقدر مرد بود ....

وقتی داشتم نگاش میکردم یاد چیزایی افتادم که اینجا خوندم ، زنم سایز سینه اش کوچیکه ، طلاقش بدم یا نه ؟

فلان قسمت بدنم خیلی تیرست دیگه شوهرم نمیخواد منو ، این سینه ام شبیه اون یکی نیست نکنه شوهرم طلاقم بده ، روی بدنم لکه و خطای سفید هست ، شوهرم ازم سرد نشه چون دختر فلانی 16 سالشه من بیست و خرده ای سنمه .

هیچ کس ...هیچکسه هیچکس تو این دنیا خوشبخت تر از کسی نیست که یه نفرو داره تو زندگیش که بیشتر از همه ی دنیا دوسش داره که خیلی میخوادش که خیلی عاشقشه . چقدر حسودیم شد به زن داستان دیشب .

چقدر خوشبخته اون زن

چقدر زیاد

  • یه دوست