خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

مسائل زناشویی,مسائل دوران عقد,راهایی تحریک مردان,انتخاب همسر

خانواده بهتر

حضرت علی علیه السلام :
هر گاه به مشورت نیازمند شدی ، نخست ، از مشورت با "جوانان" شروع کن ،‌زیرا ذهن آن ها تیزتر و حدس آنان ،‌سریع تر است .
پس مسئله را به میانسالان و پیرمردان ، واگذار تا در آن نقادی کرده ، بهترین را برگزینند ؛ چرا که تجربه آنان بیشتر است .

۸۵۰ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

سلام بچه ها

تو رو خدا کمکم کنید .

ما تو یه خانواده 7 نفره زندگی میکردیم و بعد از ازدواج  خواهرای بزرگترم و فوت مامانم الان فقط من و داداشم و بابام تو خونه ایم .

بابام شب کاره و شبا من و داداشم تنهاییم من راستش خیلی از تنهایی میترسم چند وقته داداشم دیر میاد خونه بهشم که میگی کجا بودی عصبانی میشه و میریزه به هم .

چند شب پیش ساعت 3 اومد خونه خیلی ترسیدم همش احساس میکردم جن تو خونه است حالا تنهایی و ترس من به کنار اون تا ساعت 3 بعد از نصفه شب کجا بوده؟ نکنه کارش به مواد یا زنا کشیده شده باشه؟ به نظرتون به بابام بگم؟ با خودش صحبت کنم؟ چیکار کنم؟ خیلی مشکوک شده جدیدا ، همش سرش تو گوشیشه یعنی داره چیکار میکنه؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
یکشنبه, ۲۴ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۲ ب.ظ

 سلام اعضای محترم خانواده برتر و کاربران مهمان

من پسری هستم خیلی معمولی . منظور اینکه تا کارشناسی ارشد خوندم. رشته مم مدیریته. کارمند رسمی یک اداره هستم. متاسفانه یا خوشبختانه عاشق و شیفته دختر خانمی شدم که نویسنده ست.

واقعا وقتی آدم میبینتش انگار یکی از دخترای نسل قدیم ایرانی رو میبینه. هم خونوادش متشخص و بینهایت سطح بالا هستن به لحاظ فرهنگی و علمی و هم خودش به حدی که من و اطرافیانم حتی وقتی این خانم معمولی صحبت میکنه احساس میکنیم در مقابلش خیلی کم سوادیم.

با اینکه خیلی محترم و مهربونم هست ولی همش آدم در کنارش حس میکنه که ازش کم میاره. من میدونم این دختر هم همسر خوبی خواهد شد هم مادر خوبی (حتی با اینکه از یکی از دخترای همدانشگاهیم شنیدم کمی نازپرورده و لوس هم بار اومده و به اصطلاح خودمونی پاشو زمین نمیذاره).

البته نه از این نظر که مغرور باشه ولی خوب انگار شیوه زندگیش خیلی با بقیه دخترا فرق داره. من هر چقدر از خوبی و متشخصی و باسوادی این دختر خانم بگم کم گفتم. راستی

این دخترو من تو دانشگاهمون میشناسم و هیچ رابطه ای هم باهاش ندارم. فقط تا همیین عید که دانشجوی ارشد دانشگاهمون بود میدیدم تو دانشگاه میرفت میومد. که خیلی هم مورد توجه استادا کارمندای دانشگاه و همه و همه بود. از بس همه میشناختنش اسمش به گوش مام رسید و مام یه دل نه صد دل عاشقش شدیم.

آخه این دختر از بس متفاوته من هر چی از تفاوتای رفتاریش بگم کم گفتم. الانم فقط در همین حد ازش خبر دارم که اون روز رییس دانشگاه و معاون گروه داشتن میگفتن یاد خانم .... بخیر.

راستی الان مشغول نوشتن کتاب دومشه. من اون روز دوباره دلم یجوری شد.واقعا هواشو کردم.من دلم میخواد اون دختر زنم باشه اما میترسم یه وقت حسابم نکنه و بگه این کیه دیگه.آخه همچین دختری تو این زمونه کمه. واقعا کمه. البته توهین نشه ولی به هر حال من ندیدم دور و بر خودم.

  • ۰
  • ۰

سلام

خانم یا اقایی که یکی از عزیزان مثل اعضای خانواده و فرزند رو از دست داده در شرایط روحی نابسامانی قرار داره البته معمولا خانمها دوران سوگ طولانی تری دارند و ممکنه بعد از مرگ فرزند یا پدر و مادر و خواهر و برادر تا مدتهای طولانی دور رابطه جنسی رو خط بکشند .

حال اگر مردی بخواد از همسرش که در این شرایط روحی سخت قرار داره درخواست رابطه کنه باید چطوری مطرح کنه ؟ چون بالاخره خانم حال خوبی نداره از طرفی هم خودش تحت فشار جنسی باید چی کار کنه ؟ البته این یه بحث دو طرفه است .

چون اقایون هم ممکنه با چنین مصائبی مواجه بشن و رابطشون با همسرشون رو تحت تاثیر بذاره
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰


سلام
در محیطی کار میکنم یکی از همکارام از نظر لباس و روابط با همکاران مرد خیلی ناجوره. خیلی بدبین شده ام به همه. وقتی خواستگار میاد برام اولین سوالم در مورد روابطش با نامحرمه و اکثرا به اونها بر میخوره و جواب تند میدن.
ولی نمیدونم چرا همش به این فکر میکنم اگر بخوام ازدواج کنم نمیتونم به همسر اینده ام اعتماد کنم. مثلا وقتی میگه اضافه کارم یا بیرون کار دارم. انقدر که تو شرکت مسائل نامناسب دیدم کلا تو زندگیم تاثیر گذاشته . فکر میکنم همه مردها وقتی شریط یا آدمش جور باشه نمیتونن به نفسشون نه بگن
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

با اعصابی داغان!!! از محضر بانوان سوالی دارم که امیدوارم بی پاسخ نمونه. و آن اینکه چرا در این سال های اخیر اینقدر توجه به ظاهر در بین بعضی از دختران دم ازدواج بیشتر شده ؟

رفیقی داشتم خوب بود... کار و بارش... پول جیبش... خانواده نجیبش... همه چی داشت. الا موی سر و دندان های درست و حسابی و مهم تر از همه قد... قدش 160 بود.

ولی ورزشکار بود.. قوی بود.. هیکل ورزشی داشت... اما کو؟؟ هر که قدش دید و دهان و سرش، بی انکه مخش ببیند و مغز و تنش جواب رد داد. و این شد که جوان گُل و حلال خوری مثل این رفیق من در آستانه 40 سالگی پیر پسر است.

واقعا بیایم حرف بزنیم باهم که چرا این فاکتور های ظاهری داره می چربه بر فاکتور های انسانی... بطوری که جوان امروز بجای اینکه شغلی برای خودش دست و پا کنه... یا به فکر خانه و زندگی مناسبی باشه... یا به فکر کرامت روحی و اخلاقی باشه چه به قصد ازوداج و چه غیر ازدواج دنبال ظاهر دار تر کردن خودش هست.

خانم های محترم بسم الله... بگید چرا؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰
سلام
من و همسرم سه روزه ازدواج کردیم مشکل اصلی ما اینه که هیچ جوره نمیتونیم سکس کنیم . پرده من حلقوی ارتجاعی ولی وقتی همسرم با آلتش به واژنم فشار میاره من دردم میاد و او نعوظش رو از دست میده .
کسی راه حلی داره اگه کسی چیزی در این مورد میدونه بگه ما واقعا نگرانیم .
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

دختری 18 ساله هستم. پارسال با یک اقا پسری اشنا شدم در دنیای مجازی و چند ماهی با هم در ارتباط بودیم فقط در حد پیام دادن بود و البته بر خلاف اصرار بیش از حد ایشون و کنجکاوی واسه ملاقات بنده، من سخت مخالفت میکردم و طفره میرفتم.

چند ماه پیش ارتباطم رو با این اقا قطع کردم.چون احساس کردم من خیلی بهتر از دخترای مختلفی هستم که در جلوی چشم ایشون هست و نخواستم سرگرمی باشم و ترجیح دادم هیچ اقایی دیگه تو زندگیم نباشه و خواستم که فراموش بشم.

امسال در اون دانشگاهی که ایشون درس میخونه بنده هم قبول شدم. دو ترم جلوتر از من هستن ایشون. شهرستانمون کوچیک هست در شمال کشوره و دانشگاه دیگه ای نیست که بخوام برم در اون منطقه.

جدا از شوخی و شیطنت هایی که با ایشون داشتم در کل ادم ارومی هستم و ملاقات با جنس مخالف واسم خیلی مشکله. حالا امکانش زیاده که ما همدیگه رو ملاقات کنیم و ایشون من رو بشناسه .

از جایی که من تا حالا با اقایی رو در رو و هم کلام نشدم خیلی واسم مشکل شده و چون ترم اول دانشگاهمم هست سختیش بیشتر میشه. الان من نمیدونم ایشون رو ببینم چه رفتاری از خودم نشون بدممم؟!!! اونم تو محیط دانشگاه ؟!!

نسبت فامیلی خیلی دور هم با ایشون دارم ولی بازم ... شاید خیلی اتفاقی چشم تو چشم بشیم و همو بشناسیم. روزی بالاخره این دیدار پیش میاد . راهنماییییم میخوام لطفا .

یه نگرانی دیگه هم در مورد تیپ و ظاهرم هست که نکنه بدش بیاد و رفتاری نشون بده که شخصیتم خرد بشه.
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام

میخواستم بدونم زن هایی که شوهرشون همش سرش توی گوشیه و توی شبکه های اجتماعیه و نسبت به زن و بچش بی اهمیته چه رفتاری باید نشون بدن ؟

چیکار کنند که شوهرشون از این گوشی دست بر داره آخه شوهر من هر وقت تو خونس یا حتی بیرون هم اگه رفتیم فقط گوشی دستشه .

بخدا خسته شدم هزار بار بهش گفتم من خوشم نمیاد اما اون میگه به تو چه حرف نزن  یه پا معتاد شده شب ها تا نصف شب روزها سر سفره حتی دستشه اصلا در طول روز نگاهمم نمیکنه .

فقط موقع نیاز جنسی یادم می افته اونم خیلی زود کارشو میکنه که باز بره تو گوشیش از اوضاع خیلی ناراحتم .

تو رو خدا کمکم کنید چیکار کنم زندگیم داره خیلی سرد میشه یعنی دیگه منو دوست نداره؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰

سلام مجدد

رضا پونصد هستم .

می خوام نظر دوستان رو در یه موردی بپرسم. نمی دونم که باید اقدامی در این باره بکنم یا نه. چون ممکنه دو حالت پیش بیاد :

حالت اول:  از دو طرف یا یکی از طرفتین با واکنش بدی روبرو بشم

حالت دوم:  یا اینکه دو نفر رو بختشون رو باز کنم.

موضوع اینه که من تو محل کارم یه خانمی هست که ایشون از هر نظر خانم خوبی هستن. اما مشکلی که دارن اینه که کمی معلولیت دارن. و همچنین در بین آشنایان یک آقایی هم می شناسم که ایشون هم آقای خوبی هستن و درآمد و شرایط مناسبی هم دارن و ایشون هم کمی معلولیت دارن. و الان تا سن سی و چند سالگی فکر می کنم به خاطر همین معلولیت هیچ اقدامی برای ازدواج نکردن.

حالا من فکر می کنم اگه این دو نفر با هم ازدواج کنن هر دو خوشبخت می شن. ولی می ترسم اگه با آقا مطرح کنم ناراحت بشه که چرا یه دختر معلول رو بهم معرفی کردی و همینطور اگه خانم ببینه که من یه معلول رو بهش معرفی کردم اون هم ناراحت بشه و در کل ممکنه من این وسط کباب بشم.

نظر دوستان و مخصوصا اگه کسی خودش معلولیت داره و یا در بین اطرافیانش کسی معلولیت داره در این باره چیه؟
  • یه دوست
  • ۰
  • ۰


سلام

شما شبا راحت میخوابین؟

من داغونم . خوابم خواب نیست بیداریه محضه . فرض کنید خوابیدین بعد تو خواب صدای همه رو بشنوید حرفاشونو بتونید تجزیه تحلیل کنید . تو خواب بدونید خوابید و اینا رو میشنوید . کسی بیاد بالا سرتون لازم نباشه صداتون کنه چون قبلش شما بیدار شدی و نگاش میکنی .

من حتی یه تصویر محو از اطرافمم دارم . یعنی همه بهم گفتن وقتی خوابی بازم چشات نیمه بازه ! یعنی کمی پلک چشمام بازه واسه همین محیط پیرامونمو تو خوابم میبینم ! در کل نشون میده مغزم استراحت نمیکنه .

واسه همین هر چی میخوابم کمه ! روزی بیست ساعتم بخوابم باز خسته ام . اصلا از خواب که بیدار میشم اینقده تو خواب دویدم و کار کردم و فکر کردم  و این چیزا میبینم که بیدار که شدم باید استراحت کنم چون واقعا خسته ام !

تو خواب برنامه ریزی میکنم . فکر میکنم به کارا و تصمیمایی که باید انجام بدم . دوران تحصیلم مثلا امتحان فیزیک اگه داشتم تو خواب اینقده فرمولا رو دوره میکردم که دیگه تو بیداری از حفظ بودم !

توی خواب دنبال وسایلی که گم کردم میگردم و اینقدر فکر میکنم که یادم میاد ! فرداش میرم اونجا پیدلش میکنم . نگید خوبه . وحشتناکه که مغزت یه لحظه استراحت نکنه. خوابم زیاد میبینم و تو خواب میدونم که دارم خواب میبینم!

مثلا خواب میبینم دور از جون بابام مرده ! تو خواب گریه میکنم بعد به خودم دلداری میدم که غصه نخور خوابه بیدار شدی زنده میشه ! البته بازم چون تو شرایطش قرار گرفتم غصه میخورم !

گاهی که استرس دارم یا فرداش کاری باید انحام بدم که دیگه واویلا!!!! تا صبح هزار دفعه تو خواب اون کارو انجام میدم .

یعنی هم اون کارارو انجام میدم هم به محیط اطرافم تسلط دارم هم مغزم فعاله و میدونه داره خواب میبینه . دارم دیوونه میشم .

دکتر رفتم دیازپام و اینا داده که اگه بخورم ساعت مشخصی باید بخوابم و اگه نشه بخوابم دست و پام میلرزه . و چون بچه کوچیک دارم نمیتونم مصرف کنم .

همش 25 سالمه اما اعصابم داغونه . ذهنم خسته اس . همش میخوام بخوابم . کم طاقت شدم .

من باید چیکار کنم
  • یه دوست